بهره گیری امام سجاد(ع) از منبر مسجد برای افشای فاسقان


دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت (ع) با اشاره به اینکه تا قبل از حماسه عاشورا، منبرها مکانی برای بیان خواسته‌های دودمان یزید و خلافت وی بود، گفت: امام سجاد(ع) از منبر مسجد برای تبیین حق و افشای فاسقان بهره برد.

حجت‌الاسلام محمدحسن اختری، دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت (ع) با اشاره به جایگاه مسجد و منبر در قیام عاشورا به خبرنگار شبستان گفت: منبر در همه فرهنگ‌ها و قوم‌ها از طرق مختلف وجود داشته است. در دین مقدس اسلام و در فرهنگ عرب نیز منبر مکانی برای اعلام مواضع به کار می‌ رفته است.

 

وی افزود: تا قبل از شهادت اباعبدالله الحسین(ع) این منبرها برای بیان خواسته‌های دودمان یزید و خلافت وی استفاده می‌شد به گونه ای که منبر، مکانی برای بیان مباحث باطل برای مردم بود. ولی پس از واقعه جانسوز کربلا، امام سجاد (ع) با تدبیری خاص در مسجد اموی به یزید به دلیل آنکه جایگاه ارزشمند منبر توسط او و پدرش معاویه تبدیل به تریبونی برای بیان مطالب باطل و فسق و فجور شده بود به یزید گفت، این چوبی بیش نیست.

 

حجت الاسلام اختری با اشاره به اینکه امام سجاد (ع) درصدد تفهیم این موضوع بود که منبر مکان مقدسی است که باید تبیین امر خدا و رسالت خدا در آن انجام شود و دستورات خدا بیان شود ولی به دلیل آنکه به دست فاسقان افتاده بود، مکانی برای ترویج فحشا و فسق شده است، ادامه داد: همه علما حتی علمای اهل سنت قبول دارند که از زمان حکومت معاویه تا قبل از دوران صفوی، حکومت‌های باطل و جور، منبرها و مسجدها را غصب کرده بودند و امام جماعت باطل بر مردم گذاشته و منبرها هم حرمت و احترامی نداشت و تنها در حماسه کربلا بود اهل بیت(ع) که از این منبرها حقایق کربلا را به مردم تبیین کردند.

  

وی تصریح کرد: احترام منبر به احترام شخصیتی است که بر روی آن شخصی محترم و پرهیزکار به بیان مطالب حق و مطالب الهی و اسلامی می پردازد لذا در حال حاضر نیز منبرها تبین کننده حقایق اسلام به شمار می آید.

هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا


هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا

نگاه حكمی به معماری خانه‌های خدا:

هنر اسلامی هنری حكمی است. تنها دانشی كه می‌تواند هنر اسلامی را درك كندو آن را بیان نماید ،حكمت است. معماری و تزئینات وابستة به آن در هنرهای اسلامی از جایگاه بسیار محكمی برخوردار می‌‌باشند. اساس معماری اسلامی بر حكمت استوار است. حكمت معماری اسلامی به خصوص معماری مساجد را می‌توان در دو بعد ظاهری و باطنی بررسی كرد. كلیة ملزومات و كاركردهای مساجد هم از لحاظ ظاهری و هم از لحاظ باطنی دارای حكمت می‌باشند همچنین می‌توان حكمت ظاهری و باطنی معماری مساجد را از لحاظ كاربرد نماد ، كاركردهای فیزیكی و عملكردی و خصوصیات ظاهری و باطنی اجزاء تشكیل دهندة بنا مشاهده كرد. سیر تاریخی معماری مساجد نیز خود روشنگر وجود حكمت در معنای متعالی آن می‌باشد.
مساجد سنتی با توجه به روش‌های ساخت و چگونگی پرورش هنرمندان معمار آنها در بطن جامعه بیشتر از مساجد امروزین این معانی حكمت را به نمایش می‌گذارند.

 

1) سیر حكمت در معماری خانة خدا

هنرمعماری به خصوص معماری مسجد همواره در تمام طول تاریخ دارای حكمتی عظیم بوده است. همان طوری كه در بخش‌های قبلی ذكر شد می توان در یك جمع‌بندی كلی مظاهر حكمت در آثار معماری را به شكلی زیر تقسیم كرد:

1- رفع نیاز بشر جهت ایجاد سرپناهی برای زندگی و مكانی جهت خلوت و عبادت و سایر نیازهای دیگر؛

2- توجه به جامعیت بنا با توجه به نیازهای بشری؛

3- توجه به عنصر مردم‌واری به معنای داشتن مقیاس انسانی در عناصر مختلف معماری؛

4- توجه به عنصر خودبسندگی به معنای این كه معمار و سازنده بنا سعی بر آن دارد كه مصالح ساختمانی و مواد مورد نیاز خود را از نزدیكترین مكان‌ها و با كمترین قیمت تهیه كند.

5- پرهیز از بیهودگی به این معناكه معمار و سازننده بنا سعی می‌كند از به كار بردن عناصر و اجزاء بی‌فایده خودداری كند. در واقع این اصل معماری قبل از اسلام وجود داشته و بعد از اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته است.

6- پیمون یا مدول كه برای رعایت تناسبات در معماری كلاسیك یونان و روم به كار می‌رفته و وسیلة تنظیم ابعاد و اندازه و هندسة راهنمای معماری در تأمین مناسبات و هماهنگی اصولی است.

7- درون گرایی، به معنای قرار دادن اندام‌های معماری و ساخت دیوارهای خارجی است، كه ارتباط مستقیم بنا را با فضای خارج در درون خود با عنصری به نام حیاط میسر می‌كند، فضای درون گرا، از هر سو به داخل توجه دارد.

معماری مسجد از صدر اسلام از زمانی كه رسول خدا اولین مسجد رابنا كردند تا زمان معاصر و مساجد با معماری جدید كم و بیش از این مظاهر حكمت برخوردار می‌باشند. گاهی این مظاهر حكمت در آن‌ها پررنگ می‌شود و زمانی كم‌رنگ‌تر كه این مسأله خود به شرایط سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه بستگی دارد.

تاریخ معماری مسجد

لذا در ادامه با گذری كوتاه و اجمالی بر تاریخ و مسیر معماری مسجد در ایران به تطبیق این عناصر در آن می‌پردازیم:

همان طور كه قبلاً ذكر شد، اولین مسجد در تاریخ اسلام، به دست رسول خدا در نزدیكی شهر مدینه به نام مسجد قبا ساخته شد اما مسجد به معنای مسجد جامع كه كاركردهای مختلف این بنا را داشته باشدبرای اولین باردر مدینه به دست رسول خدا در جوار منزل ایشان ساخته شد. به همین دلیل عده‌ای مسجد پیامبر در مدینه را اولین مسجد تاریخ اسلام می‌دانند. مسجد پیامبر فضایی مربع مستطیل بود كه دیوارهای آن با سنگ و گل بالا آمده بود و جهت محافظت نمازگزاران از گزند سرما و گرما بعداً پوششی از لیف خرما كه بر تنه‌هایی از درخت خرما استوار بود بر فرار آن قرار دادند. این مدل ساخت ،الگویی برای سایر مساجد بلاد اسلامی شد كه بر طبق آن مسجد از فضایی مربع مستطیل پوشش‌دار تشكیل می‌شد كه بر پایة ستون‌هایی استوار شده بود. این الگوی ساخت در تمام سرزمین های اسلامی مورد توجه قرار گرفت اما مردم مناطق مختلف با توجه به شرایطی اقلیمی و خصوصیات فرهنگی هر منطقه معماری خاص آن منطقه را به وجود آوردند. به طوری كه ساخت و الگوی اصلی معماری مسجد در همة‌ آن‌ها یكسان است اما هویت فرهنگی و ملی آن منطقه را در خود جای داده‌اند كه این خود یكی از مظاهر حكمیت در معماری مساجد می‌باشد و نشان از آزادی معمار در به كارگیری عناصر فرهنگی منطقه است. در ایران نیز معماری مسجد از آغاز ورود اسلام به ایران آغاز شد و نخستین سبك معماری با عنوان رازی در منطقة ایران شكل گرفت. اولین مسجدی كه در ایران ساخته شد مسجد جامع فهرج مربوط به نیمة نخست قرن اول هجری قمری بود. مصالح این مسجد باتوجه به این‌كه در منطقة مركزی و كویری ایران قرار گرفته خشت و گل است. دیوارها ستبر و كوتاه و طاق‌ها از نوع ساسانی است. گلدسته آجركاری این مسجد از ارمغان‌های دورة سلجوقی است. داخل این بنا با اندود كاهگل و گچبری پوشش داده است ،این مسجد فاقد تزئینات می‌باشد و از صدر اسلام تاكنون مورد استفاده قرار گرفته و هنوز هم پابرجا است.

 از سایر بناهای این دوره می‌توان به مسجد شوش، تاریخانة دامغان و مسجد جامع نائین اشاره كرد. مسجد شوش به روش عربی و با مصالح خشت و گل در نیمة دوم قرن اول هجری ساخته شده كه قسمتی از آن باقی مانده است. مسجد تاریخانه متعلق به قرن دوم هجری است و می‌توان حال و هوای معماری ساسانی را در آن مشاهده كرد. تزئینات در مسجد تاریخانه بسیار ساده و به چند كتیبة كوفی ختم می‌شود. مسجد جامع نائین در اواخر قرن 3 و اوایل 4 بنا شده كه ملحقاتی در دوره‌های بعد به آن اضافه شده است. آن‌چه می‌توان از خصوصیات ساخت مساجد اسلامی در دورة اولیة  مساجد ذكر كرد سادگی و بی‌پیرایگی آن می‌باشد. بیشتر این مساجد تركیبی از معماری ایرانی- عربی یا به عبارتی ساسانی- اسلامی است. اكثر قسمت‌های مسجد در این دوره بیشتر جنبة كاربردی داشته و كمتر به مسألة تزئینات توجه شده است اما سایر مظاهر حكمی از جمله درونگرایی، پیمون یامدول، پرهیز از بیهودگی و خودبسندگی در آن مشاهده می‌شود.

اولین مسجد در تاریخ اسلام، به دست رسول خدا در نزدیكی شهر مدینه به نام مسجد قبا ساخته شد اما مسجد به معنای مسجد جامع كه كاركردهای مختلف این بنا را داشته باشدبرای اولین باردر مدینه به دست رسول خدا در جوار منزل ایشان ساخته شد.

معماری ایران

در مساجد دوره اول معماری ایران به خصوص از عنصر جامعیت بسیار بهره‌برداری شده است. از قرن 4 هجری به بعد شگفتی‌های عظیمی در معماری مساجد در ایران روی داد. در دوران‌های آل بویه و به خصوص در دوران سلجوقی، ساختن گنبد خانه بادهانه‌های مختلف و با شیوه‌های طاق پوش بسیار جالب با نماسازی آجر به وجود آمد از آثار این دوران می‌توان به گنبد خانة تاج الملك مسجد جامع اصفهان اشاره كرد. به كارگیری تزئینات آجری به همراه گچ‌بری‌های بسیار قابل توجه معماری سلجوقی را از شهرتی والا برخوردار كرده است. دوره‌های آذری اول و دوم با پیدایش مساجد تك ایوانی و دو ایوانی و چهار ایوانی تحولی اساسی در اسكلت بنای مساجد صورت گرفت. در اواخر قرن 6 هـ..ق. مسجد سازی از جهت طرح و اسكلت سازی به تحول خاصی رسید و ساختن ایوان در مسجد شكل بسیار تازه‌ای به خود گرفت. ایوان رفیع در قسمت میانی بنای مسجد مُشرف به حیاط،‌ شكل تازه‌ای به طراحی مسجد- و در مجموع به نمای آن- بخشید، از میان این مساجد، می‌توان از مسجد یك ایوانی جامع سمنان نام برد. همچنین از دوره ایلخانی به بعد، می‌توان به مسجد روشنی( میان خواف و تربت حیدریه)، مسجد میانده گناباد، مسجد قاین از دوره تیموری و مسجد جامع كرمان] متعلق به دوران آل مظفر  [اشاره كرد» . ساخت مساجد دو ایوانی از اوایل قرن هفتم به بعد رواج یافت. و از اواخر قرن 7 و اوایل قرن8 به بعد ساخت مساجد با چهار ایوان در چهار طرف صحن مسجد نمایی زیبا به مساجد ایرانی داد. وجود تقارن موجب زیبایی و هماهنگی در ساخت این مساجد بود. از چهار ایوان مساجد چهارایوانی، ایوان رو به قبله از بقیه مرتفع‌تر و با عظمت‌تر می‌باشد كه در فراز آن گنبدی رفیع قرار گرفته است. این گنبد مركز اتحاد كلیة عناصر تشكیل دهنده بنا و به دلیل رفیع بودن شاخصه مساجد در شهرسازی اسلامی بوده است. در دوران ایلخانی كه دورة آذری اول نامیده می‌شود استفاده از گنبدهای دو پوش رایج شد. گچبری یكی از خصوصیات لاینفك معماری ایلخانی است كه به حد كمال رسیده است. از جمله آثار زیبای این دوره محراب معروف الجاتیو در مسجدجامع اصفهان می‌باشد كه از نظر هنری یكی از شاهكارهای موجز و بی‌نظیر این دوران می باشد.
این شاهكارها، آثار الهی و قدسی ویژه‌ای است كه دل های مسلمانان خداجوی را به خود جلب می‌كند و روح و وجود انسان‌های مسلمان را به صفای باطن می‌كشد؛

شگفتی های معماری مساجد

نماسازی در این دوران به صورت خشت وگل است كه تركیبی هماهنگ وكنتراستی زیبا هم در رنگ و هم در بافت به وجود آورده است . به كاربردن كاشی كاری معرق در دورة تیموری كه از آن به عنوان دورة آذری دوم یاد می شود؛ یكی از شگفتی‌های معماری مساجد است. آثاری از جمله مسجد كبود تبریز و مسجد بی‌بی‌خانم در سمرقند مانند نگینی درخشان در كارنامة معماری مساجد دورة تیموری می‌درخشد. كاشی كاری‌های معرق بسیار نفیس این دوره حاكی از سیر صعودی معماری ایران جهت رسیدن به كمال زیبایی است. مسجد جامع گوهرشاد نیز یكی از بی‌نظیرترین مساجد دوران اسلامی است كه به دست پرتوان معماران ایرانی قوام‌الدین پدر و غیاث‌الدین شیرازی پسر ساخته شد. شاید بتوان دورة صفویه را آخرین دوره شكوفایی هنر معماری مساجد اسلامی  به شمار آورد. در این دوران پس از كنار گذاشتن شمشیر توسط دولت‌های صفوی و عثمانی، رقابت‌های بسیار گسترده‌ای میان دو كشور در توسعه شهرسازی و صنایع هنری به وجود آمد. در ایران دورة صفویه هنر در شاخه‌های بسیار متعددی به ویژه معماری رشد كرده و خلاقیت فراوانی در معماری مساجد به دست آمد.   در این دوران خوشنویسی در اقلام مختلف به ویژه ثلث ، نسخ، كوفی و بعضاً نستعلیق با استادی فراوان در قالب كتیبه های قرآنی و مذهبی و با مصالح مختلف بر پیكرة بناها خودنمایی می‌كرد. در این دوران شاهكاری هایی از جمله مسجدجامع عباسی اصفهان و مسجد شیخ لطف‌الله خلق شده كه حاكی از نوعی والایی در هنر معماری است. «این شاهكارها، آثار الهی و قدسی ویژه‌ای است كه دل های مسلمانان خداجوی را به خود جلب می‌كند و روح و وجود انسان‌های مسلمان را به صفای باطن می‌كشد؛ و نه فقط انسان‌های مسلمان، بلكه دل‌های انسان‌های غیر مسلمان اما كاملاً آگاه از هنرهای معنوی مسجد سازی را تسخیر باطن كشیده است. هر چند این آثار در ایران بوده، اما به كل بشریت تعلق دارد» . دورة اصفهان تجلی كامل هنر معماری مساجد ایرانی است كه خود را در مساجد تاریخی اصفهان نمود داده است. والایی، جامعیت و توجه به عوامل فردی و اجتماعی از خصوصیات این دوره است. معماری دورة اصفهان (صفوی) آن‌چه ،هنرمندان معمار از صدر اسلام تاكنون خلق كرده‌ بودند به كمال رسانید و این كمال حتماً جمال و زیبایی را به همراه خود به ارمغان آورده بود

مساجد امروزی و جدید برای بدست آوردن شكوه و معنویت خاص گذشته خود باید بر طبق اصولی ساخته شوند كه علاه بر برآوردن نیازهای اجتماعی، نیازهای معنوی انسان‌هایی كه در عصر مدرنیته و پسامدرن زندگی می‌كنند برآورده شود.

معماری دوره نادری از اندوخته‌های صفویه بهره‌مند می‌شد و با توجه به لشكركشی‌های پی‌درپی نادر آثار زیادی در این دوران خلق نشده است، اما در دوران زندیه در طول حكومت كریم خان و نیز به خصوص در شیراز آثاری از این دوران باقی است ولی باید توجه داشت با وجود آن همه زیبایی‌ها كه در دوران تیموری و صفوی تجربه شد آثار به جای مانده از این دوران زیاد به چشم نمی‌آیند. معماری دوران قاجار ادامه دهندة اصول معماری دوران صفویه می‌باشد اما معماری این دوره نیز به صلابت و كمال معماری صفویه نمی‌رسد. مسجد سازی در این دوران بسیار گسترده بود. «در این دوره طرح مساجد چهار ایوانی با تحولی جالب همچون: مهتابی سازی‌های متقابل برای بیتوتة اهل دل و طلاب علم در شب‌ها به خصوص شب‌های مهتابی، همراه شد. در دورة قاجاریه رنگ زرد سیر در كاشی‌های هفت رنگ به ویژه نرة معقلی بسیار استفاده می‌شد» . مساجد سید اصفهان، امام تهران،‌ امام سمنان و نصیرالملك شیراز از جمله مساجد دورة قاجاریه می‌باشند.

معماری مدرن

معماری مساجد در دوران معاصر یكی از پرتلاطم‌ترین دوره‌های معماری مساجد است. بعد از روی كار آمدن رضاخان و آغاز حركت‌های دین ستیزی ،مساجد به شدت مورد حمله قرار گرفتند. مسلمانان برای خواندن نماز جماعت در مخفیگاه‌ها دور هم جمع می‌شدند و شاید به همین دلیل یاشد كه معماری مساجد دچار ركود شد و تقریباً هیچ مسجدی در این دوران ساخته نشد. ارزش‌های دینی و مذهبی با تجددگرایی و غرب زدگی كه بر جامعه حاكم بود بسیار منزوی شد. افراد معتقد و مؤمن بسیار محتاطانه به عبادت خدا و تبلیغ دین او می‌پرداختند در چنین فضایی معماری مساجد ركود و افت شدیدی كرد. هرچند در زمان محمدرضا شاه پهلوی علناً با دین و دین‌گرایی مبارزه نمی‌شد ولی به طور غیرمستقیم با رواج  غرب گرایی و تجدد ، ارزش‌های دینی و مذهبی دچار تزلزل می‌گشت. در این دوران مساجدی ساخته شد كه اكثر آن‌ها فاقد ارزش‌های والای معماری بود. فرهنگ و تمدن غرب به خصوص در معماری ایران تأثیر گذاشت و موج مدرنسیم به ایران وارد شد و بر همة‌ ابعاد زندگی انسان به خصوص بر معماری تأثیر گذاشت. اساس معماری مدرن بر حذف عناصر اضافی- كه اصطلاحاً به آن گیج می‌گویند- بود. به اعتقاد معماران مدرن هر عنصر غیر كاربردی در بنا زشت است و باید آن را حذف كرد و بنا صرفاً باید بر طبق كاربرد آن طراحی شود. با وارد شدن معماری مدرن در ایران و تأثیر آن بر معماران ایرانی، این سبك بر معماری مساجد تأثیر گذاشت و نمونة آن را می‌توان در معماری مسجد حضرت امیر (ع)‌واقع در خیابان كارگر شمالی تهران مشاهده كرد. در این بنا عناصر سنتی مساجد كه همواره باگذشت قرن‌ها شكل گرفته بود و هر كدام با هدف و مضمونی تكامل رسیده بود یك باره جای خود را به عناصر خشك و هندسی مدرن داد. در این مسجد بر خلاف مساجد سنتی كمتر با فرم‌های دایر و منحنی كه جزء لاینفك معماری سنتی ایران بود، مواجه هستیم .فرم‌ها به صورت هندسی در آمده و  فضایی خشك و بی‌روح به وجودآورده است. فقدان كاربرد نمادین رنگ و فرم در ملحقات جدید مسجد كه اخیراً به آن اضافه شده نیز قابل مشاهده می باشد و بقیة ساختار معماری این بنا همانند ساختمان‌های اطراف آن بوده كه اصلاً با اصول معماری مسجد در ایران همخوانی ندارد.در بنای این مسجد با تغییر پلان سنتی مساجد ایرانی و قرار دادن محراب در رأس یك زاویه از دو دیوار شبستان مركزی مواجه هستیم كه بعضاً موجب انحراف ناخودآگاه نمازگزار از جهت مستقیم قبله می گردد كه این از جمله نمود های دورشدگی هنرمند از حكمت معماری اسلامی است. فرم‌های غالب در شبستان این مسجد، همه هندسی و حتی گنبد سنتی در مساجد ایرانی به حالتی پلكانی مطبق تبدیل شده كه اصلاً به گنبدهای نمادین ایرانی شباهت ندارد. در كل می‌توان گفت هركس نمازخواندن و عبادت را در مساجد با اصول معماری ایرانی و سنتی تجربه كرده باشد هرگز با ساختار این بنا ارتباط برقرار نمی‌كند.

معماری پس از پیروزی انقلاب

هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل حكومت اسلامی ساخت و بنای مساجد رونق فراوان یافت و هنرمندان و معماران به ساخت بنای مساجد توجه بیشتری كردند ولی مساجد ساخته شده در این دوره نیز هم چنان قابل قبول نمی‌باشند زیرا كه ما تجربة مساجدی همچون مسجد جامع عباسی و شیخ‌ لطف‌الله اصفهان را داریم و مساجدی مانند مسجد گوهرشاد رادیده‌ایم كه هرگز مساجد ساخته شده در این دوران نمی‌تواند شكوه و عظمت آن‌ها را داشته باشد. از جمله مساجدی كه بعد از انقلاب ساخته شد،عبارتند از: مسجدالرضا در مشهد، مسجد حضرت مهدی در شیراز، مسجد دانشگاه صنعتی شریف ، مسجد الرضا در خیابان نیلوفر تهران، مسجد امام جعفر صادق (ع) نزدیك پل سیدخندان تهران و مسجد جامع هشتگرد در حومة تهران.

مساجد امروزی و جدید برای بدست آوردن شكوه و معنویت خاص گذشته خود باید بر طبق اصولی ساخته شوند كه علاه بر برآوردن نیازهای اجتماعی، نیازهای معنوی انسان‌هایی كه در عصر مدرنیته و پسامدرن زندگی می‌كنند برآورده شود. استاد حسین زمرشیدی از بزرگان معماری اسلامی اصولی را  جهت طراحی مساجد بر شمرده‌اند كه جهت تكمیل مطالب این بخش برخی از آنها را برمی شمریم:

1- مسجد در اماكن پرجمعیت و آباد، در محلات و كنار خیابان احداث شود ؛

2- مسجد تا حد ممكن در محیطی خوش آب و هوا و مرتفع از سطح زمین بنا شود تا از فواصل دور چشم‌انداز كافی داشته باشد؛

3- اطراف مسجد از واحدهای تجاری و مانند آن خالی باشد؛

4- مساجد در فواصل معین و دور از یكدیگر ساخته شود؛

5- مسجد در زمین و سیعی ساخته شود؛

6- در طرح و اجرای فضاهای جنبی مسجد دقت شود.

نماد حكمت در معماری اسلامی و مساجد ایرانی نوع نگاه معمار به عناصر سازنده حجم و فضای معماری است. یك مسجد در ابتدای امر یك بنای معماری است كه متشكل از فضاهایی است كه برای رفع یك نیاز ساخته شده است اما این فضای معماری باید عناصری داشته باشد كه بیشترین كاركرد را در رفع نیاز اصلی بنا را برآورده سازد. بنابراین فضاهای معماری بنابر كاركرد كلی بنا و یا آن فضای خاص طراحی می شوند. هر بنا فراخورد زمان و مكان مستلزم وجود فضاهایی است كه باید كاركرد مورد نظر را داشته باشند و این خود از مظاهر حكمت در معماری است و معماری مساجد امروزی بنابر نیازها و كاركردها باید فضاهایی داشته باشند كه به قرار زیر می باشند:

پاركینگ؛

پیشخان؛

هشتی برای ارتباط با صحن و حیاط، و در مواردی تغییر دادن مسیر رسیدن عمودی به صحن و شبستان در مقابل محراب؛

سرایداری؛

صحن مصفای حیاط با حوض و آبنما ؛

حیاط خلوت؛

آبریزگاه مردانه و زنانه كاملاً جدا از هم با فضاهای آبریزگاه ؛

وضوخانة جدا از آبریزگاه ، با پاشویه و سكو؛

حمام برای سرایدار و مستخدمان مسجد؛

كفش كن وسیع با قفسه‌بندی مردانه و زنانه و جدا از هم ؛

شبستان گسترده و وسیع با سقفی مرتفع، با توجه به حذف ستون‌های میانی؛

شبستان زنانه در كنار شبستان مردانه و یا در كمر پوش با توجه به ارتفاعات زیرین از شبستان و خود كمرپوش؛

شبستان اضطراری مردانه و زنانه؛

آبدار خانة وسیع مردانه و زنانه جهت پذیرایی؛

سالن آمفی تاتر (تالار آیین‌ها) برای برگزاری مراسم و با فضای جنبی و اتاقك‌ها؛

كتابخانه با فضاهای لازم و ساكن مردانه و زنانه حتی آبریزگاه و دستشویی؛

شركت تعاونی با فضای مورد نیاز ؛

دفاتر مسجد شامل صندوق قرض‌الحسنه، بسیج، اتاق روحانی مسجد؛

فضای لازم سیستم حرارتی ؛

• انبار برای وسایل مورد نیاز .

 

2) نگاه حكمی به ظاهر و باطن خانة خدا

مسجد به عنوان خانة خدا و محل عبادت و بندگی، بندگان خداست. این بنای مقدس دارای ظاهر و باطنی است كه هر دو نمایانگر تقدس و معنویت آن می‌باشد. در واقع می‌توان اهمیت مسجد را در باطن آن جستجو كرد. یكی  از نگاه‌های حكمی به ساختار بناهای پرستشگاهی دیدن باطن آن‌ها است كه در ظاهر نیز تجلی می‌یابد. تقدس و معنویت مسجد در باطن آن نهفته است. باطن مسجد بوی عبادت و پرهیزگاری می‌دهد. روح مسجد كه در باطن و درون آن قرار گرفته بوی بهشت را به مشام می‌رساند. زیبایی‌های معنوی كه در مسجد روی می‌دهد همه نشانگر روح زیبای مسجد است. مسجد بدون انسان مؤمن بنایی مادی است. وجود مؤمن، عبادت او و حضور خداوند در مسجد باطن مسجد را زیبا و زیباتر می‌كند. انسان‌نمازگزار وقتی پای در مسجد می‌گذارد احساس آرامش می كند و از اعماق روح لذت می‌برد. زیبایی‌های معنوی مسجد و تأثیر آن بر روح هنرمند مسلمان موجب می‌گردد ذهن خلاق و متفكر آن پویا شده و آثاری زیبا نه با نگاه حسی و نه با نگاه انفعالی؛ بلكه با نظر شهودی خلق گردد.

مسجد تجلی‌گاه شهود است. شهود حقیقت اَكمل است كه در قالب‌ها و صُور مختلف خود را نمایان می‌كند. این شهود معنایی را می‌توان در سیمای بسیاری از انسان‌های پرهیزكار مشاهده كرد. زیبایی‌های معنایی در رفتار و گفتارهایی كه همه‌بوی كمال حقیقت را می‌دهد و این كمال حتماً جمال را به همراه دارد زیرا كه هر حقیقتی زیباست. در واقع هنر نوعی حقیقت است زیرا كه حقیقت همیشه با جمال و زیبایی به همراه است. البته حقیقتی زیباست كه كامل باشد. به معنی دیگر كمال حقیقت دارای جمال است. كاملترین حقیقت كه همان خالق همة هستی است در باطن مسجد جای دارد و این حضور معنوی خداوند موجب گشته كه كمال زیبایی‌ها نیز در باطن آن حضور یابد. هر آن‌چه  در باطن باشد در ظاهر نمود پیدا می‌كند. پس جای تعجب ندارد كه بتوان نمود جمال خداوندی را در بنای خانة خدا مشاهده كرد. در بنایی كه به فرمان خدا و برای خدا و جهت عبادت خدا بنا شده است.

ظاهر مسجد نیز دارای رنگ و بوی خدایی و معنوی است. این ظاهر همان طوری كه گفته شد، نمود و تجلی باطن آن می‌باشد. همة بناهای معماری دارای ظاهر و باطن می‌باشند اما فقط بناهای پرستشگاهی دارای تقدس و معنویت هستند. این تقدس در ظاهر آن‌ها نمایان شده و از درون آن‌ها می‌گوید و از عظمت و بزرگی معنای آن‌ها سخن به میان می‌آورد. دیوارهای مسجد، صحن آن، محراب، گل دسته‌ها و همة اجزاء ظاهری مسجد ذكر می‌گویند. آن‌ها همه از فضایی روحانی صحبت می كنند.ناخودآگاه انسان را به یاد صاحب خانه می اندازد و مغناطیس معنایی آن موجب كشش روح به اصل خودمی شودواین كشش با لطافت روح و تجربة زیبایی‌های آن بیشتر می‌شود تا پا به مرحلة شهود گذاشته آن‌ها را از اعماق وجود درك می‌كند. در آن زمان است كه انسان خدا را درهر قسمت مسجد می تواند مشاهده كند،البته كه خداوند از رگ گردن به ما نزدیك تر است.آن نگاه شهودی است كه موجب می شود در جای جای این خانه، صاحب‌خانه دیده شود و در هر لحظه بتوان با او راز و نیاز كرد. در واقع زیبایی‌هایی كه در معماری مساجد اسلامی است همه از اصل وجودی باطن این مساجد است كه تجلی خود را با نگاه شهودی در ظاهری مادی نمایان كرده است.

مساجد جامع، بهترین مسجد هر شهر بودند. جایگاه این مساجد در مركز شهر بود و اكثر آن‌ها در كنار بازار و دارلحكومه ساخته می‌شدند. مهمترین كاركرد مساجدجامع هر شهر برپایی نمازجمعه بود. در هر شهر در ظهر جمعه فقط در مسجد جامع نمازبرپا می‌شد.

3) نگاه حكمی بر كاركردهای خانة‌ خدا

یكی از مظاهر حكمت در ساختار بناهای معماری كاركرد آنها است. وجود كاركرد بنا و اندیشیدن به رفع نیازهای موجود نشان از حكمتی بس گسترده در تاریخ معماری بشر بوده است. انسان همواره به دنبال رفع نیازهای خود بوده است یكی از این نیازها معماری و سرپناه می‌باشد. از زمان خلقت انسان تاكنون او به دنبال رفع نیازها و رسیدن به آرامش و آسایش بوده و در این راه تلاش كرده است. بنای معابد و پرستشگاه‌ها نیز یكی از نیازهای ذاتی و فطری انسان است؛ زیرا كه انسان دارای فطرت خداجوست و به دنبال رسیدن به حقیقت است؛ پس برای پاسخ‌گویی به این نیاز به عبادت و پرستش خدا می‌پردازد. خدای انسان زمانی از سنگ و چوب بود، زمانی در حیطة ستارگان و اجرام آسمانی بود و زمانی در بین اساطیر به دنبال آن می‌گشت ولی سرانجام با ظهور پیامبران و راهنمایی‌های آن‌ها انسان خدای واقعی، آن حقیقت كامل را پیدا كرد در نیتجه برای عبادت او به مكانی نیاز داشت. البته بناهای پرستشگاهی از قبل از ظهور پیامبران و در بین همة اقوام وجود داشته و این مسأله خود حاكی از نیاز فطری انسان به پرستش است و فطرت خداجوی انسان همواره به دنبال حقیقت می‌گردد. بنابراین نیاز موجب ساخت بناهای پرستشگاهی شد. با ظهور اسلام ، نیاز به محلی جهت برپایی نماز و عبادت خدا موجب گشت تا اولین مسجد بدست مبارك رسول خدا در مدینه ساخته شود.

رفع نیاز خود از مظاهر حكمت در معماری است. پس در ساخت اولیة مسجد حكمتی است و آن حكمت رفع نیاز نسبت به احداث مكانی است تا انسان خداجوی بتواند در آن عبادت كرده و احساس آرامش پیدا كند. مساجد با گذشت زمان كاركردهای دیگری نیز پیدا كردند. در آغاز اسلام مسجد علاوه بر كاركرد مذهبی كاركردهایی از جمله نظامی، آموزشی، سیاسی، اجتماعی، مددكاری و ....داشت كه این كاركردها در ساخت مسجد تأثیر گذاشته و موجب اضافه شدن الحاقاتی به بنای مسجد گردید.

مساجد جامع، بهترین مسجد هر شهر بودند. جایگاه این مساجد در مركز شهر بود و اكثر آن‌ها در كنار بازار و دارلحكومه ساخته می‌شدند. مهمترین كاركرد مساجدجامع هر شهر برپایی نمازجمعه بود. در هر شهر در ظهر جمعه فقط در مسجد جامع نمازبرپا می‌شد. پس این مساجد به دلیل این‌كه بتوانند خیل عظیمی از نمازگزاران را در خود جای دهند اكثراً از نظر وسعت با توجه به شهری كه در آن قرار گرفته‌اند، وسیع ساخته می‌شدند. صحن مساجد جامع ، فضایی بازبود كه علاوه بر جای دادن خیل عظیمی از نمازگزاران موجب می‌شد كه نمازگزار خود را به آسمان نزدیك‌تر احساس كند. و وسعت رحمت الهی را به یاد آورد.

یكی از مهمترین كاركردهای مساجد كاركرد آموزشی است. در اسلام همواره به امر آموزش و تعلیم و تربیت تأكید فراوانی شده است و مسلمانان از همان سال‌های آغازین اسلام به این امر توجه داشتند . مسجد پایگاه اصلی آموزش در جامعة اسلامی بوده است. بعد از نمازهای یومیه و یا قبل از آن حلقه‌های درس و پرسش و پاسخ در مساجد تشكیل می‌شد و جوانان مسلمان در گرد استاد می‌نشستند و از درس او استفاده می‌كردند. اكثر این حلقه‌های درس در گوشه‌ای از شبستان مسجد در كنار ستونی تشكیل می‌شد تا جایی كه در بسیاری از مساجد، به عنوان نمونه در مسجد جامع اصفهان، بسیاری از ستون‌ها را با نام استاد آن حلقه می‌شناسند. ولی با گذشت زمان و رشد و توسعة‌ جوامع اسلامی و در كنار آن توجه بیشتر مسلمانان به امر تعلیم و تربیت موجب شد این حلقه‌های درس به مدارس انتقال داده شود تا بحث و جدل‌های حاصل آن حلقه‌های تعلیم و تربیت مزاحم عبادت نمازگزاران نگردد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشكیل بسیج‌ مساجد كاركرد آموزشی مساجد به خصوص در پر كردن اوقات فراقت نوجوانان در ایام تابستان احیا شد.

یكی از كاركردهای مهم مساجد كاركرد قضایی آن می‌باشد. این كاركرد بیشتر در سال‌‌های ابتدایی اسلام بود كه مسلمانان برای حل اختلافات خود به مساجد می آمدند و از رسول خدا یا خلیفة وقت جهت رفع اختلافات خود كمك می خواستند .این كاركرد مسجد موجب ایجاد فضایی ویژه برای امر قضا در مسجد شد كه به آن دكه‌القضاء می‌گفتند. كاركرد قضایی مسجد با تأسیس دارالحكومه از مسجد انتقال یافت. این كاركرد در مساجد معاصر وجود ندارد.

یكی از كاركردهای مهم مساجد كاركرد مددكاری اجتماعی آن می‌باشد. از صدر اسلام تاكنون مسجد محل و خانة امید نیازمندان، دردمندان و مسافرانی بود كه در آن شهر غریب بودند. به همین منظور در بسیاری از مساجد محلی برای استراحت و كمك به این دسته از مردم ساخته شده بود. به كار بردن آیاتی با مفاهیم قرآنی و مضمون انفاق و كمك به نیازمندان در قالب كتیبه در هر گوشة‌ مسجد نوعی پاسخ‌گویی به این نیاز جامعه می‌باشد و خود مظهری از حكمت در ساخت مساجد اسلامی است.

وجود حوض سنگی آب در مركز صحن‌مسجد جهت تطهیر و وضو خود   نشان دهندة وجود حكمتی عظیم در ساخت اجزای تشكیل دهندة مسجد است. این حوض آب علاوه بر تأمین آب مورد نیاز جهت وضو ، نمادی از پاكی و زلالی دل مؤمن نمازگزار است. آب نشانة پاكی و رحمت است كه وجود آن به تقدس و پاكی فضای مسجد می‌افزاید. دیدن آب آرامش را به فرد مسلمان كه در حال وضو گرفتن است هدیه می‌كند.

هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا

نتیجه‌گیری

نماز مهمترین فریضه دین اسلام و در نتیجه تمامی ابعاد آن از جمله فضای برپایی این آیین الهی یكی از مهمترین و ماندگارترین فضاهای معماری اسلامی را شكل داد كه علاوه بر مكان عبادت یك مركز مهم اجتماعی در جامعه اسلامی شد.

حكمت هنر اسلامی جزیی جدا نشدنی از هنر اسلامی است و هنر اسلامی هنری حكیمانه و حقیقت جوست. در ساختار هنر اسلامی مساجد از مهمترین مظاهر تجلی حكمت هستند كه این وجوه حكیمانه می تواند در ساحت هایی از جمله معماری مسجد، نمادهای مسجد، باطن و عالم درونی مسجد و در نهایت كاركردهای مختلف مسجد متجلی گردد.

مساجد سنتی با توجه به روش‌های ساخت و چگونگی پرورش هنرمندان معمار آنها در بطن جامعه بیشتر از مساجد امروزین این معانی حكمت را به نمایش می‌گذارند.

ویژگی های روحی و شرایط اجتماعی یك جامعه به صور مختلف در رفتار های فردی و اجتماعی آن جامعه بازنمون می گردد و هنر و معماری آن جامعه نیز به نوعی آن ویژگیها را انعكاس می دهد. در نتیجه هرگاه یك جامعه به سمت معنویت و حقیقت گام بردارد نمود آن حكیمانه شدن هنر و معماری آن جامعه است.

شعری در وصف خدا





اثری از : زنده یاد قیصر امین پور


پیش از اینها فكر می كردم خدا
خانه ای دارد كنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق كوچكی از تاج او
هر ستاره، پولكی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، كهكشان

رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل وطوفان، نعره توفنده اش

دكمه ی پیراهن او، آفتا ب
برق تیغ خنجر او ماهتاب

هیچ كس از جای او آگاه نیست
هیچ كس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان،دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود
مهربان وساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه می پرسیدم، ازخود، ازخدا
از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می گفتند : این كار خداست
پرس وجو از كار او كاری خداست

هرچه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است

تا ببندی چشم، كورت می كند
تا شدی نزدیك، دورت می كند

كج گشودی دست، سنگت می كند
كج نهادی پای، لنگت می كند

با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو وغول بود

خواب می دیدم كه غرق آتشم
در دهان اژدهای سركشم

در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...

نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می كردم، همه از ترس بود
مثل از بر كردن یك درس بود

مثل تمرین حساب وهندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تكلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود

...

تا كه یك شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یك سفر

در میان راه، در یك روستا
خانه ای دیدم، خوب وآشنا

زود پرسیدم : پدر، اینجا كجاست ؟
گفت، اینجا خانه ی خوب خداست!

گفت : اینجا می شود یك لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند

با وضویی، دست و رویی تازه كرد
با دل خود، گفتگویی تازه كرد

گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست ؟ اینجا، در زمین ؟

گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست

مهربان وساده و بی كینه است
مثل نوری در دل آیینه است

عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی

خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست

قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با دوست معنی می دهد

هیچ كس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...

...

تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان وآشناست

دوستی، از من به من نزدیك تر
از رگ گردن به من نزدیك تر

آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود

می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاك وبی ریا

می توان با این خدا پرواز كرد
سفره ی دل را برایش باز كرد

می توان درباره ی گل حرف زد
صاف وساده، مثل بلبل حرف زد

چكه چكه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت

می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد

می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سكوت آواز خواند

می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد

می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت

مثل این شعر روان وآشنا :
 "پیش از اینها فكر می كردم خدا

اذان چگونه بوجود آمد؟


.......... به محض آینکه پیامبر در مدینه آرام گرفت درصدد انجام مراسم دین خویش برآمد و مسجدی ساخت و این همان مسجدیست که پیامبر را پس از وفات در آن دفن کردند. .....


در آغاز کار مسلمانان بی آنکه کسی آنها را خبر کند برای نماز در مسجد حاضر می شدند. یک روز در این باب گفتگو می کردند یکی از آنها گفت برای اعلام وقت نماز ناقوسی مانند مسیحیان درست کنیم. یکی دیگر گفت بوقی مانند بوق یهودیان باید تهیه کرد. عمر گفت بهتر است یکی را انتخاب کنیم که وقت نماز بمردم بانگ زندو آنها را خبردار نماید. پیامبر به بلال گفت برخیز و مردم را بنماز ندا کن. از آن پس همینکه وقت نماز می رسید بلال    بانک میزد: هنگام نماز جماعت است. «عبدالله بن زیدبن ثعلبه انصاری» (1) یکی از مسلمانان شبی در میان خواب و بیداری یکی را دید که اذان را بدو تعلیم  داد. وقتی خواب را برای پیامبر نقل کرد گفت این رویای صادق است اذان را به بلال تعلیم بده زیرا صدای او دلچسب تر است. وقتی بلال اذان گفت عمر با شتاب آمد و گفت من نیز همین خواب را دیدم و در حال رویا کسی اذان را به من تلقین کرد...... (2)


و در پایان:


مسجد» و «اذان» اين شعار زيباى اسلام , همزاد با هم بوده اند.مقايسه ميان اين شعار با آنچه در اديان ديگر بوده است نيز قابل توجه و تأمل است . نواختن ناقوس در كليسا, شيپور يهوديان و يا استفاده از بوق ،طبل و مانند آن ها براى اطلاع رسانى كه فقط بانگ و صدايند و خالى از هرگونه محتوايى مى باشند, كجا و بانگ روحبخش اذان كجا! يك جا فقط صدا و يك جا صداى همراه با بالاترين محتوا. «اذان» شعارى كه همه روز از مأذنه‌هاى مساجد طنين افكن مى شود با اعلام و اعتراف به بزرگى خداوند آغاز و با شهادت به يگانگى او پايان مى پذيرد. آن زمان كه اين آواى تكبير در فضاى زندگى پخش مى گردد،بانگ آزادى و آزادگى , همهء خدايانِ دروغين را به مبارزه دعوت مى كند و بر هر مسلمانى راه مى نماياند و بى جهت نيست كه اين شعار, اولين درس توحيدى است كه گوش نوزاد مسلمان با آن آشنا مى گردد. 





(1)    ابوایوب خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة بن عوف بن غنم بن مالک بن النجار بن ثعلبة بن عمرو انصاری خزرجی (۵۷۶ میلادی در مدینه - ۶۷۴ میلادی در کنستانتینوپل) معروف به ابوایوب انصاری از اصحاب محمد بن عبدالله و از انصار بود. محمد وقتی از مکه به مدینه هجرت کرد، شب را در خانه او اقامت گزید. با فتح مصر، ابوایّوب به مصر رفت. او از مهمترین راویان حدیث نزد اهل سنت است.

(2)    نقل از کتاب «تاریخ سیاسی اسلام» ص 102 نوشتة دکتر «حسن ابراهیم حسن» ترجمه «ابوالقاسم پاینده»

"شب آرزوها" شبی که خدا بی حساب می بخشد

جمال السالکین مرحوم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در باب سیر و سلوک عارفانه کتابی به نام"المراقبات فی اعمال السنه" نگاشته اند که سید محمد راستگو آن را به فارسی ترجمه کرده است. فصل هفتم این کتاب مربوط به مراقبات و اعمال ماه رجب است که خلاصه ای از این قسمت کتاب تقدیم خوانندگان عزیز می گردد. قبل از درج مطالب کتاب مذکور بر توصیه علمای اخلاق دوباره تاکید می گردد که انجام عبادات مستحبی مستلزم داشتن حال معنوی بوده و در صورت عدم چنین شرطی باعث زحمت و فرسایش روحی می گردد. همچنین به جا آوردن این قبیل عبادات توفیقاتی می طلبد که در حوصله این مطلب نمی گنجد. امید است آغاز ماه پربرکت رجب همراه با انوار مقدس و نزولات معنوی برای کاربران عصر ایران باشد.

ليله الرغائب(شب آرزوها) اولين شب جمعه ماه رجب است كه براي آن اعمال و فضايل بسياري نقل كرده اند كه از آن جمله مي توان به روزه پنجشنبه و استغفار زياد اشاره كرد. 

بر پایه برخی روایات ماه رجب ماه امیرالمومنین(ع) است، همانگونه که شعبان ماه حضرت رسول(ص) و رمضان ماه خداست. و نخستین شب آن از شب های چهارگانه ای است که درباره احیا و شب زنده داری آنها سفارش فراوان شده است. خواندن دعاهای ویژه به هنگام دیدن ماه نیز چیزی است که درباره آن سفارش شده است. از نکته های قابل توجه در دعای ویژه دیدن ماه، توجهی است که به دو ماه شعبان و رمضان شده است و بجاست که سالک مراقب هم در این دعا و هم در دیگر دعاهای این ماه، آن دو ماه را به یاد آورد و از خدا بخواهد تا او را آمادگی دهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود.

بر سالک مراقب است که پیش از فرا رسیدن اینگونه شب های شریف و اوقات عزیز بیش از دیگر شبها و وقتها به بازرسی وبررسی احوال خویش پردازد و برای پاکسازی خویش از گناه و ناروایی کوشش کند، به گونه ای که هنگام ورود به این شبها و اوقات دیگر گناه و آفتی برای او باقی نمانده باشد، تا سبب شود از تجارت عبادتش زیان ببیند و از احیا و شب زنده داریش بی بهره ماند و از روشنایی و نوری که به عبادت کنندگان می رسد، طرفی نبندد. و از این بدتر مبادا مانند بنده ای باشد که سلطان او را گرامی می دارد و به مجلس خاص و خلوت انس خویش دعوت می کند تا هم لطف و کرم و بخشش و دهش خویش بر او ببارد، هم  او را همنشین و همدم خویش و گزیدگان خویش سازد، آن غلام بدان مجلس حاضر می شود اما از سلطان روی می گرداند و در خانه او به دشمن دل می بندد و با این کار خویش را شایسته هر خواری و خذلانی می کند و آن همه کرامت و شرافتی که در انتظارش بود را به خست و خفت می فروشد.

نیز برسالک مراقب است که بیشتر از " چه اندازه عبادت کردن" به " چگونه عبادت کردن" دل سپارد و بیش از " فزونی کمیت" به  " حسن کیفیت" آن همت بندد. در دعا و مناجات، زبان و بیانی و الفاظی را برگزیند که خواری و خاکساری او و نیاز و زاری او را هر چه بیشتر بنمایاند و بر این نکته تاکید ورزد که خداوند او را تشریفها بخشیده و منتها نهاده که بار تکلیف بندگی و عبادت بر دوشش نهاده است.

بر سالک است هنگام دعا بیشتر بر این صفات خدا که "کریم العفو" است و با بزرگورای از خطای بندگان می گذرد و "مبدل السیئات بالحسنات" است و بدیهای بندگان را با نیکی پاسخ می دهد، تکیه و تاکید کند. و به محمد(ص) و آل او توسل یابد و آن عزیزان را شفیع خویش سازد، باشد که سفیدرویی آن عزیزان عذرخواه سیاهرویی ما گردد و سرانجام شب را با توسل به صاحبان معصوم شب به پایان برد و اصلاح حال خویشن را از آنان بخواهد.

اگر نخستین شب رجب، شب جمعه نیز باشد سزاور است که اعمال لیله الرغائب نیز در آن شب به جا آورده شود. از پیامبر  روایت شده که فرمود: از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید. این شب را فرشتگان لیله الرغائب نامیده اند. در این شب آنگاه که یک سوم شب بگذرد، فرشتگان همه در اطراف کعبه گرد آیند، خداوند بدانها می فرماید: فرشتگانم هرچه از من می خواهید بخواهید! می گویند: خدایا خواسته ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی! خداوند می فرماید: بخشودم.

رغائب جمع رغیبه و به معنی چیزی که مورد رغبت و میل است. این لغت همچنین معنای عطا و بخشش فراوان را نیز داراست. «لیله الرغائب» شبی است که عطاء و بخشش پروردگار بسیار است و بندگان با روی آوردن به بارگاه احدیت و خشوع، شایستهٔ دریافت و عطا و کرم بی حساب می‌شوند.

پیامبر فرمود: هر کس نخستین نیمه رجب را روزه بدارد و در فاصله آغاز شب تا گذشتن یک سوم آن، دوازده رکعت نماز، دورکعت دو رکعت به جای آورد و در هر رکعت، یک حمد و سه بار انا انزلنا و دوازده بار قل هوالله را بخواند و در پایان هفتاد بار بر من وآل من درود فرستد، سپس به سجده رود و هفتاد بار بگوید: سبوح القدوس رب الملائکه و الروح. سپس سر از سجده بر دارد و بگوید: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم. و دوباره سجده ای چون سجده نخست به جای آورد، سپس حاجتش را از خدا بخواهد به خواست خدا حاجتش برآورده می شود.

سپس فرمود: سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچکس این نماز را به جای نمی آورد مگر آن که گناهانش بخشوده می شود، هر چند گناهانش به انبوهی کف های دریاها، ریگ های بیابان ها، هم وزن کوه ها و به شماره برگ های درخت ها باشد، در قیامت شفاعت او درباره هفتصد تن از خویشان و بستگان دوزخی اش پذیرفته می شود ودر شب اول قبر نیز پاداش این نماز در زیباترین چهره و اندام تمثل و تجسم می یابد. خوشروی، خوشگوی و خوش بوی نزد او می رود و او را به رهایی از غم بشارت می دهد. فرد نمازگزار می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می شنود: عزیز من! دوست من! من پاداش آن نمازم که در فلان شب  به جای آوردی. اینک نزد تو آمده ام تا حق تو را بپردازم. ترس تو را فرو ریزم و در این وحشت و تنهایی همدمت باشم. پس از نفخ صور نیز در عرصه سوزان قیامت در سایه ات گیرم، آری با توام و هرگز خیرو خوبی من از تو دور نخواهد شد.

جايگاه مسجد از منظر امام خميني (ره)


جايگاه و اهميت مسجد در فرهنگ اسلام

سخن از طلوع اسلام و مطلع آن و فجر صادق آيين محمدي (صلي‌الله عليه و آله) و مركز اشاعه آن يعني مسجد است. مسجد مهمان خانه خدا در زمين،[1] جايگاه نزول بركات و خيرات آسماني،[2] خانه راز و نياز، عشق و محبت، صفا و صميميت، ايثار و رحمت، تجلي بهشت خدا در زمين[3] و محل آرامش موحدان است.

آنچه از بررسي نقش مسجد در صدر اسلام بدست مي‌آيد، جامعيت مسجد در همه زمينه‌هاي عبادي سياسي، فرهنگي، آموزشي، نظامي، قضايي و... بوده است؛ و محور همه آنها امامت و پيشوايي در مسجد است كه به عنوان مهم‌ترين مسئله در ساختار و پيكره اين مكان مقدس مطرح است و كوچكترين غفلت ولو جزئي، سرانجام به لوث شدن هدف كلي و پايمال گشتن مقصد نهايي خواهد شد. اهميت اين موضوع در ساختار مسجد به اندازه‌اي است كه در زمان حضور پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) در مدينه، شخص ايشان عهده‌دار اداره مسجدالنبي (صلي‌الله عليه و آله) بود و در غياب حضرت(صلي‌الله عليه و آله) امامت مسجدالنبي بر عهده كسي بود كه توسط آن بزرگوار معين گرديده است.

جايگاه مسجد از ديدگاه امام خميني(ره)

با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره)، مساجد نيز همانند دوران صدر اسلام جايگاه واقعي خود را بازشناختند، به طوري كه نيروهاي فعال در مساجد به طور مستقيم در متن انقلاب شركت جستند، به گونه‌اي كه از آن پس مساجد نقش پايگاه ارتباطي مردم را به عهده داشتند؛ و در شرايط حساسي كه نهضت اسلامي فاقد هرگونه تشكيلات منطبق با معيارهاي اسلامي بود مساجد توانستند اين نارسايي مهم را جبران كرده و به انسجام نيروهاي مردمي بپردازند. علاوه بر اين بسياري از برنامه‌هاي انقلاب مانند رفراندوم، شوراهاي محلي، كانون‌هاي بسيج و ديگر ضرورتهاي زمان در مساجد انجام مي‌گرفت.

نويسنده در صدد آن است تا با مروري ولو اجمالي، جايگاه و نقش مسجد در ساختار جامعه اسلامي را از منظر آن بزرگ مرد تاريخ مورد بررسي قرار دهد.

1ـ نقش مسجد در مبارزه با دشمنان اسلام

با بررسي نقش مسجد در مبارزه عليه كفر والحاد، اين نكته بدست مي‌آيد كه چشمه زلال مبارزه و نهضت عليه باطل در طول تاريخ از مسجد جوشيده است و اين مكان الهي بود كه توانست به قيام مقدس مردم ايران كه به برقراري حكومت اسلامي انجاميد، نيرو و توان بخشيد و همه اين مبارزات و پيروزي‌ها بر محور سفارشات و رهنمودهاي آن پير فرزانه و بت‌شكن زمان بود. او بود كه بر پايه شناختي كه از موقعيت و نقش مسجد داشت، خطاب به مسلمانان جهان مي‌فرمايد:

«اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبياء نيست، پس مأمن و پناهگاه آنان در كجاست؟»[4]

1ـ1: مسجد خنثي‌كننده نقشه‌هاي دشمن

از جمله ترفندهاي استعمار و دشمنان داخلي و خارجي براي محو اسلام، خاموش كردن چراغ و رونق مساجد بوده است كه اين حيله خائنانه در رژيم گذشته تا حد زيادي مؤثر افتاد، و الان نيز تمام سعي و تلاش دشمنان در خلوت كردن مساجد به عنوان پايگاه ضداستكباري است.

آن بزرگوار با تأكيد بر نقش محوري مسجد در خنثي كردن نقشه‌هاي دشمنان اسلام مي‌فرمايد:

«اينها از مسجد مي‌ترسند، من تكليفم را بايد ادا كنم به شما بگويم، شما دانشگاهي‌ها شما دانشجوها، همه‌تان مساجد را برويد پر كنيد، سنگر هست اينجا، سنگرها را بايد پر كرد»[5]

و در جايي ديگر مي‌فرمايند:

«مساجد و محافل دينيه را كه سنگرهاي اسلام در مقابل شياطين است، هرچه بيشتر گرم و مجهز نگه داريد»[6]

1ـ 2: مسجد مركز انقلاب و تداوم آن

با بررسي تحولات سالهاي سرنگوني رژيم شاهنشاهي و پيروزي انقلاب اسلامي، نقش و اهميت مسجد در ابعاد مختلف به وضوح هويدا است. در آن موقعيت مردم و روحانيت با محوريت مساجد به مبارزه ادامه مي‌دادند كه نه در گذشته و نه در حال و آينده هيچ مكاني قابليت اين مركزيت را ندارد و هم اينك نيز اگر مردم از اين مركز دور بمانند، موجب شادي دشمنان و تضعيف انقلاب خواهد شد. در آن موقعيت حساس، مسجد پايگاه عمده‌اي شد تا شاگردان و پيروان ايشان به همراه اقامه فرايض ديني و عبادي كه دليل حضور مردم در مساجد بود، پيامها و اهداف امام خميني را دريافت كنند.

آن بزرگ معمار انقلاب، با تأكيد بر حفظ مساجد به عنوان اصل و اساس انقلاب مي‌فرمايند:

«مسجد محلي است كه از آن بايد امور اداره بشود، اين مساجد بود كه اين پيروزي را براي ملت ما درست كرد، اين مراكز حساسي است كه ملت بايد به آن توجه داشته باشند، اين‌طور نباشد كه خيال كنيم حالا ديگر ما پيروز شديم، ديگر مسجد مي‌خواهيم چه كنيم؟ پيروزي ما براي اداره مسجد است.»[7]

1ـ 3: مسجد مركز جنبش و حركت‌هاي اسلامي

در زمان رسول اكرم(ص) يكي از مهم‌ترين نقش‌هاي مسجد، تدارك مقدمات فكري و بسيج عمومي مسلمانان به منظور جهاد با كفار بوده است. عيناً همين نقش در جريان نهضت روحانيون شيعه به رهبري امام خميني(ره) در سال 1342(ش) و پس از آن در جريان پيروزي انقلاب اسلامي ايران مشاهده مي‌شد. تأثير اين مكان مقدس در طول 8 سال دفاع مقدس در جذب نيروهاي رزمنده بسيجي و آموزش آنها و نيز پشتيباني و فعاليتهاي پشت جبهه، بر هيچ كس پوشيده نيست. مسلم و بديهي است كه اگر بيانات روشنگرانه آن پير فرزانه نبود، مساجد نمي‌توانستند جايگاه حقيقي خود را بدست آورند و او بود كه مساجد را مركز جنبش‌ها و حركت‌هاي اسلامي معرفي كرده و مي‌فرمود:

«مسجد در اسلام و در صدر اسلام هميشه مركز جنبش و حركت‌هاي اسلامي بوده... از مسجد تبليغات اسلامي شروع مي‌شده است، از مسجد حركت قواي اسلامي براي سركوبي كفار و وارد كردن آنها در [زير] بيرق اسلام بوده است. شما كه از اهالي مسجد و علماي مساجد هستيد، بايد پيروي از پيغمبر اسلام(ص) و اصحاب آن سرور كنيد و مساجد را براي تبليغ اسلام و حركت اسلاميت و قطع ايادي شرك و كفر و تأييد مستضعفين در مقابل مستكبرين قرار دهيد.»[8]

بر اساس همين ديدگاه است كه متفكران و نويسندگان خارجي نيز به اهميت مساجد در ساختار انقلاب تأكيد كرده و آن را محور اصلي در شكل‌گيري انقلاب اسلامي دانسته‌اند. از آن جمله حامد الگار نويسنده و منتقد بزرگ مي‌گويد:

«مسجد هسته اساسي تشكيلات انقلاب اسلامي بود. يكي از عناصر مهم در پيروزي انقلاب، احياي مجدد مسجد و تمام ابعاد عملكردي آن بود. نقش مسجد، ديگر نه عزلت و گريز گاهي از جامعه بود كه مردم براي دوري جستن از دنيا، گرفتن وضو، انجام عبادات يا گوش دادن به صوت قرآن به آن پناه مي‌بردند بلكه برعكس، مسجد به عنوان يك كانون مبارزه و مركز فرماندهي بدل گرديد به طور خلاصه مسجد تماماً آن چيزي شد كه در عصر پيامبر بود».[9]

2ـ نقش و اهميت اجتماع در مسجد

با توجه به نقش‌آفريني عميق دين در ايجاد تشكل‌هاي اجتماعي است كه موجب شده تا اسلام در ابتداي نظام‌دهي سازمان ديني خود، تأسيس مركز تجمع عمومي مسلمانان را با نام «مسجد» در اولويت قرار داده و اجتماع در آن را به نيكوترين وجه ستوده و شديدترين تأكيدات را در راستاي حفظ اين سنگرهاي توحيدي ابراز داشته است.

حضرت امام بر اساس همين شناخت، بارها بر اهميت اجتماع و حضور فعال در مساجد تأكيد داشته و آن را موجب تقويت اسلام و نظام مي‌دانستند.

«مساجد بايد مجتمع بشود از جوانها، اگر ما بفهميم كه اين اجتماعات چه فوائدي دارد و اگر بفهميم كه اجتماعاتي كه اسلام براي ما دستور داده و فراهم كرده است، چه مسائل سياسي را حل مي‌كند، چه گرفتاري‌ها را حل مي‌كند، اين‌طور بي‌حال نبوديم كه مساجدمان مركز بشود براي چند پيرزن و پيرمرد.»[10]

و در جاهاي مختلفي مي‌فرمودند:

«نماز را در جماعت بخوانيد، اجتماع بايد باشد. اجتماعاتتان را حفظ كنيد. مساجدتان را محكم نگه داريد.»[11]

و در سخني ديگر مي‌فرمايند:

«مسجد مركز تبليغ است، در صدر اسلام از همين مسجدها جيش‌ها، ارتش‌ها راه مي‌افتاده، مركز تبليغ احكام سياسي ـ اسلامي بوده، هر وقت يك گرفتاري را طرح مي‌كردند صدا مي‌كردند: «الصلوه مع الجماعه» اجتماع مي‌كردند، اين گرفتاري را طرح مي‌كردند، صحبت‌ها را مي‌كردند، مسجد مركز اجتماع سياسي است. اجتماعات خود را هرچه بيشتر در مساجد و محافل و فضاهاي باز عمومي برپا نماييد.»[12]

ترس دشمن از مسجد

آنچه در تاريخ مسجد در سراسر ايران و در طول مبارزات و فعاليتهاي انقلابي بدست مي‌آيد، مساجد تنها جايگاهي بوده است كه در جوّي آكنده از وحدت و اخوت و معنويت، نيروهاي مبارز و مؤمن و شجاع را در خود جاي داده و از اين طريق در جهت بيداري و آگاهي‌بخشي به توده‌هاي

بسيج و گروههاي مختلف مردمي، رسالت خويش را عينيت بخشيده است. به همين دليل است كه دشمنان از مسجد به عنوان مركز نيرومند پشتيباني انقلاب و ستاد عملياتي رهبر انقلاب اسلامي در هراس و وحشت بوده و بارها مساجد آماج حملات دژخيمان رژيم سابق قرار گرفته و هم اينك نيز دشمنان داخلي و خارجي درصدد خلوت كردن و دور كردن مردم به خصوص جوانان از مساجد مي‌باشند.

آن بت‌شكن زمان با درك اين حساسيت دشمنان، بارها خطر جدايي انقلاب از مساجد را مورد تأكيد قرار داده و مي‌فرمودند:

«اگر اين مسجد و مركز ستاد اسلام قوي باشد، ترس از فانتوم‌ها نداشته باشيد. ترس از آمريكا و شوروي و اينها نداشته باشيد. آنروز بايد ترس داشته باشيد كه شما پشت بكنيد به اسلام، پشت كنيد به مساجد.»[13]

و در بياني ديگر مي‌فرمايد:

«اي ملت! مسجدهاي خودتان را حفظ كنيد، روشنفكر غربي نباشيد، اي حقوقدانها! مسجدها را حفظ كنيد؛ برويد به مسجد... تا اين نهضت به ثمر برسد، مملكت شما نجات پيدا كند.»[14]

«اين يك توطئه است كه مي‌خواهند مسجدها را كم‌كم خالي كنند. شما بايد هوشيار باشيد كه مسجدهايتان و محراب‌هايتان و منبرهايتان را حفظ كنيد و بيشتر از سابق، شمايي كه اين معجزه را از مسجد ديديد كه همه قدرتها را به هم شكست، نه فقط ابرقدرتها، قدرتهاي ديگر را هم به هم شكست، نبايد در اسلام سستي كنيد. مسجدها را محكم نگه داريد و پرجمعيت كنيد.»[15]

رهبر كبير انقلاب با تيزبيني كه در مسائل سياسي اوايل انقلاب داشتند، خطر جدايي مردم و انقلاب را از مساجد حس مي‌كردند و مراقب بودند تا ارتباط مردم با مسجد قطع نگردد، اسناد تاريخي نشانگر آنست كه ارتباط مردم با مساجد، نقش بسيار مؤثري در پيروزي انقلاب اسلامي داشته است و تداوم آن نيز بستگي به همين ارتباط دارد.

از جمله مواردي كه نشان‌دهنده اهميت فوق‌العاده حضور مردم در مساجد را از ديدگاه حضرت امام نشان مي‌دهد، پيامي كه اعلام كردند كه تمامي اسلحه‌هايي كه در اوج تظاهرات و درگيريها به دست مردم افتاده است، به مساجد تحويل داده شود. اين پيام كه با استقبال همگان مواجه شد، تأكيد ديگري بر اين مطلب است كه علاوه به اهميت اجتماع و تجمع در مسجد، حتي رفت و آمد  به اين جايگاه الهي نيز داراي آثار و بركات و خنثي‌كننده نقشه‌هاي دشمنان است، در حاليكه مكانهاي ديگر نظامي و انتظامي بود كه مي‌توانست به عنوان پايگاه جمع‌آوري معرفي شود، و اين چيزي نيست جز اهميت حضور و رفت و آمد به مساجد و پيوند و ارتباط جامعه با روحانيت!!

حضرت امام در بخشي از اين پيام مي‌فرمايند:

«بايد تمام اسلحه‌هايي كه در دست مردم است، جمع شوند. هركس اسلحه‌اي پيدا كرد، بايد به مسجد محله خود ببرد و به امام جماعت مسجد تحويل بدهد، و بعد اين اسلحه‌ها از مساجد به كميته آورده مي‌شود.»[16]

و به خاطر همين لزوم ارتباط است كه در صدر اسلام و حتي بعد از آن، تمام خطابه‌ها و پيام‌ها و مشورت‌ها و نيز محل رفع مشكلات مردم، محل رسيدگي به اختلافات و مسائل حقوقي و قضائي، مركز آموزش و تعليم و دانش‌اندوزي و... در اين مكان مقدس انجام مي‌گرفته است.

3ـ توجه به مديريت در مسجد

بحث مهم ديگر در مسجد، مديريت و امامت آن است، اين رسالت ويژه و مهم ـ امامت در نماز ـ نوعي رهبري و پيشوايي است كه لازمه آن اين است كه امام جماعت در حد خود واجد كمال، خصال، روحيات و عملكردهاي پسنديده‌اي باشد كه همان كمالات در سطح بالاتري براي رهبري صالح جامعه اسلامي مطرح مي‌باشد.

با نگرشي اجمالي به تاريخ مساجد درمي‌يابيم كه مساجد تنها براي اداي فرائض ديني نبوده، بلكه علاوه بر پايگاه تجمع طبقات گوناگون اجتماع براي اداي وظايف شرعي و ديني، همواره پايگاهي براي استفاده‌هاي علمي، فرهنگي، آموزشي و... براي جوانان بوده است و همانگونه كه مساجد محل تصميم‌گيري‌هاي سياسي و شروع بسياري از حركت‌هاي اسلامي و نهضت‌ها بوده است، در مقابل، آن روزي كه ارتباط با دين و مساجد ضعيف يا قطع شده، ضعف و ناتواني و شكست را براي ملت‌ها به دنبال داشته است.

در تاريخ انقلاب شكوهمند اسلامي نيز مساجد نقش سازنده و مؤثر خود را در تقويت ايمان به هدف و همچنين گردآوري طبقات گوناگون مردم، به خصوص جوانان ايفا كردند.

با توجه به مطالب فوق جايگاه و نقش مهم امام جماعت به عنوان اولين برنامه‌ريز، هم در تقويت بنيه ديني و مذهبي و هم به منظور بهره‌برداري مناسب و مفيد از مسائل سياسي، اجتماعي و ارتقاي ميزان آگاهي آحاد مردم، آشكار مي‌شود.

به همين جهت است كه در صدر اسلام مديريت و امامت مسجدالنبي (ص) به عهده شخص پيامبر(ص) و در غياب ايشان به عهده كساني بوده است كه به تشخيص آن بزرگوار صلاحيت امامت را داشته‌اند و توسط خود حضرت معرفي مي‌شده‌اند.

حضرت امام خميني نيز با توجه به نقش مهم مسجد در ابعاد عبادي ـ سياسي، نظامي و اجتماعي، وظيفه امام جماعت را بسيار گسترده‌تر از يك نماز جماعت مي‌دانستند، و لزوم شايستگي و احراز شايستگي امام جماعت را مورد تأكيد قرار مي‌دادند و بر اين مسئله تأكيد داشتند كه استقامت هر مسجد و اهل مسجد بستگي به امام جماعت آن دارد، چرا كه گاه عدم شايستگي او، موجب انحراف و دوري جماعتي از مسلمين از مسير حق مي‌شود. آن فقيد فرزانه مي‌فرمودند:

«استقامت هر مسجدي و اهل هر مسجد به عهدة امام مسجد است. ...گوينده‌ها بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند. ائمه جماعات بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند ديگران را.»[17]

توجه خاص آن بزرگوار بر لزوم دقت و حساسيت در تعيين و نصب امام جماعت مخصوصاً در مساجد خاص و پرجمعيت تا آنجا بود كه حتي در مواردي شخصاً امام جماعت برخي از مساجد را انتخاب و معرفي مي‌كردند.

كه اين انتخاب‌ها از دو جهت حائز اهميت و قابل دقت مي‌باشد:

اولاً: تعيين و انتخاب امام جماعت مساجد به قدري مهم و حائز اهميت است كه در بعضي موارد رهبر حكومت اسلامي، شخصاً اقدام مي‌فرمودند.

ثانياً: با توجه به تأكيدات مكرر آن بزرگوار بر نقش سياسي، اجتماعي و نظامي مسجد، علاوه بر نقش عبادي آن، اين مطلب به دست مي‌آيد كه لازم است ائمه جماعات مساجد، افرادي آگاه به زمان و با تأييد علماء انتخاب شوند.

(جهت آگاهي از نمونه‌هايي از تعيين امام جماعت توسط شخص حضرت امام، به صحيفه نور ج 22 و 19 صفحات 205 و 114 رجوع شود.)

استفاده بهينه از مسجد

مسجد از آغاز نه تنها محل نيايش و عبادت، ذكر، وعظ و خطابه و تجمع مؤمنان در ساعات خاص بوده، بلكه محل ابلاغ احكام و دستورها و آموزه‌هاي ديني، جايگاه قضاوت و دادرسي، ستاد تبليغات، و مركزي براي رفع مشكلات مردم نيز بوده است.

آنچه در شرايط اجتماعي و پر از حساسيت فعلي به عنوان يكي از وظايف مهم امام جماعت هر مسجد مطرح مي‌باشد، اختصاص زماني مناسب براي برقراري ارتباط صميمانه با اقشار مختلف مردم جهت حل مشكلات اجتماعي و فرهنگي آنان و نيز رسيدگي به اختلافات خانوادگي و مشابه آن مي‌باشد؛ كه از اين طريق امام جماعت خواهد توانست ضمن برنامه‌ريزي دقيق براي ارائة خدمات مختلف فرهنگي و ديني به مراجعين، از فضا و محيط مسجد نيز استفاده بهينه بنمايد. بخصوص اين برنامه مي‌تواند عاملي براي جذب بيشتر نسل نو به مسجد باشد، چرا كه چشمه‌هاي اميد به آيندة موفق و بالنده را در دل و ذهن آنها جاري خواهد ساخت و از خالي شدن اين سنگر جهاد و عبادت، جلوگيري خواهد كرد.

4ـ نقش و اهميت مسجد در بعد سياسي

مسئله حائز اهميت ديگري كه در صدر اسلام مورد توجه خاص پيامبر گرامي اسلام(ص) بوده است و مرحوم امام نيز به تبعيت از آن حضرت بر آن تأكيد داشتند، مديريت سياسي مسجد است.

اهميت اين موضوع به حدي است كه اگر مسجد از سياست اسلام دور بماند، آنگونه خواهد شد كه دشمنان خواستارش بوده و سعي كرده‌اند تا مسجد و نماز جماعت را به محل صرف عبادت مبدل كنند، تا هيچ ضرر و خطري از اين ناحيه متوجه آنها نباشد.

در دوران انقلاب اسلامي ايران نيز پس از محور اعتقادي و عبادي، پررنگ‌ترين، فعال‌ترين و بارزترين بخش كار مساجد در محور سياست بوده است؛ چرا كه مساجد در آگاهي و بيداري توده‌ها در دوران قبل و بعد از انقلاب نقش مؤثري داشته‌اند و رژيم‌هاي استعماري جهان نيز از مسجد بيش از هر نهاد انقلابي مي‌ترسند و اين واضح است كه همانگونه كه مسجد از آغاز به عنوان خانه خدا و محبوبترين مكانها به عنوان نخستين كانون عبادي مطرح بوده است و همانطور كه نخستين جايگاه دانش و مركز تعليم و تعلم قرآن و بحث و بررسي مسائل ديني بوده است، به همان نسبت به عنوان نخستين نهاد سياسي در جامعه اسلامي، از جايگاه و اعتبار خاصي برخوردار بوده است.

پيامبر اكرم(ص) اصول سياسي اسلام را به ويژه در اموري كه مي‌دانست مسلمانان از نظرات و تجربيات مفيدي برخوردارند، در مسجد به شوري مي‌گذاشت.

حضرت امام در تبيين بعد سياسي مسجد مي‌فرمايند:

«اما راجع به اسلام شروع كردند تبليغات كردن به اينكه اسلام يك مكتبي است كه مي‌گويد: ملايم، كم‌كم لابد پيش مي‌آيند، يك مكتبي است كه مربوط به دعا و ذكر و يك روابطي مابين مردم و مابين خالق، و سياست را كاري به آن ندارد، اسلام به حكومت كاري ندارد، به سياست كاري ندارد، اين را آنقدر تبليغات روي آن كردند كه در جامعه خود روحانيت هم به خورد آنها هم دادند كه بسياري از آنها هم همين اعتقاد را پيدا كردند... كه روحاني مسجد برود و نماز بخواند و عرض مي‌كنم از اين صنف كارها: درس بگويد و مباحثه بكند و آن آداب شرعيه را به مردم نشان دهد. آنها ديدند كه نماز روحانيون و نماز اسلام هيچ به آنها ضرر ندارد، هرچه مي‌خواهند نماز بخوانند.»[18]

و در جايي ديگر با بيان اينكه اسلام با سياست آميخته شده و اسلام بدون سياست، اسلام نيست مي‌فرمايند:

«كتابهايي كه اسلام در سياست دارد بيشتر از كتابهايي است كه در عبادت دارد، اين غلط را در ذهن ما جاي‌گير كرده‌اند و حتي حال باورشان آمده است. آقايان، به اينكه اسلام با سياست جداست، اين يك احكام عبادي است مابين خودش است و خدا، برويد توي مسجدتان و هرچه مي‌خواهيد دعا كنيد، هرچه مي‌خواهيد قرآن بخوانيد حكومتها هم به شما كار ندارند اما اين اسلام نيست.»[19]

آن بزرگ‌مرد تاريخ در اوج اختناق رژيم ستمشاهي يعني سال 52 مي‌فرمايند:

«وظيفه علماي اعلام و مبلغين است كه جرائم اسرائيل را در مساجد و محافل ديني به مردم گوشزد كنند.»[20]

البته ناگفته پيداست كه سياست مسجد با مسجد سياسي كه طرفداران هر گروه و جناح، اين مكان مقدس را سياسي و جناحي كرده و امام جماعت، نمازگزاران، سخنرانان و تمام برنامه‌هاي آن طبق سليقه آن گروه اجرا مي‌شود، فرق، مي‌كند. چرا كه با تعريفي كه اسلام از مسجد عرضه مي‌كند، مسجد نمي‌تواند پايگاه سياسي «يك حزب» باشد، مسجد از يك سو به «خدا» و از سوي ديگر به «مردم» تعلق دارد. از اين رو نمي‌تواند زير سيطرة يك باند سياسي قرار بگيرد و از آن به صورت مركز فعاليتهاي تشكيلات گروهي استفاده شود.

حضرت امام در خاطره‌اي مي‌فرمودند: «در دوران رضاخان من از يكي از ائمه جماعات سؤال كردم كه اگر يك وقت رضاخان لباس‌ها را ممنوع كند و اجازه پوشيدن لباس روحاني به شما ندهد، چكار مي‌كنيد؟ او گفت: ما توي منزل مي‌نشينيم و جايي نمي‌رويم. گفتم: من اگر پيشنماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع مي‌كرد همان روز با لباس تغيير يافته به مسجد مي‌آمدم و به اجتماع مي‌رفتم. نبايد اجتماع را رها كرد و از مردم دور بود.»[21]

آنچه از لابلاي سخنان و پيامهاي حضرت امام خميني مشهود است، تأكيد و سفارش بر اهميت مسجد و اجتماع در آن است كه پرداختن به تمامي آنها در اين مقال نمي‌گنجد. ولي آنچه از مجموع سخنان پيامبرگونه ايشان دربارة نقش مهم و سرنوشت‌ساز مسجد در جامعة اسلامي بدست مي‌آيد، حفظ مسجد در راستاي حفظ اسلام و دور نشدن از اهداف آن است.

نتيجه آنكه مسلمانان و حكومت اسلامي مكلفند دستورات و احكام دين را به بهترين وجه در تمامي ابعاد زندگي خود پياده نمايند؛ و از سوي ديگر، بايد مراقب باشند تا مبادا به بهانه‌هاي مختلف (مانند مقدس بودن مسجد) توطئه جدايي دين از سياست در جامعه و مسجد اجرا شود؛ چرا كه يكي از جلوه‌هاي پياده شدن احكام ديني در زندگي مؤمنين، توجه و اهتمام به مسائل و مشكلات سياسي جامعه و تلاش در جهت رسيدگي و برطرف ساختن آنهاست. و چه مكاني بهتر از مسجد براي هماهنگي اين فعاليت‌ها؟ و چه فضايي بهتر از جماعت مؤمنين، كه خود، جلوه‌اي از بعد سياسي نماز ـ اين عبادت بي‌همتا ـ است؟

پس به جاست تا سفارشات و نصايح آن پير فرزانه را به گوش جان بشنويم و به مقدار توان در اجراي آن بكوشيم تا زماني كه بفرموده آن عزيز همه‌جا يك صبغه و رنگ اسلامي پيدا كند، كه اگر انشاءالله اين معنا تحقق پيدا كند همه چيز ما اصلاح مي‌شود.

پي‌نوشتها:

[1] . وسايل‌الشيعه، ج 3، ص 517.

[2] . من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 77.

[3] . ترمذي دعوات، ج 3، ص 8.

[4] . صحيفه امام، ج 20، ص 316.

[5] . همان، ج 12، ص 393.

[6] . همان، ج 2، ص 451.

[7] . همان، ج 13، ص 15.

[8] . همان، ج 7، ص 65.

[9] . مسجد و انقلاب اسلامي، ص 46.

[10] . صحيفه امام، ج 13، ص 325.

[11] . همان، ج 12، ص 393 و 394.

[12] . همان، ج 10، ص 16 و 17.

[13] . همان، ج 13، ص 21.

[14] . همان، ج 8، ص 60.

[15] . همان، ج 13، ص 19.

[16] . همان، ج 6، ص 131.

[17] . همان، ج 9، ص 479.

[18] . همان، ج 4، ص 16.

[19] . همان، ج 3، ص 227.

[20] . همان، ج 3، ص 7.

[21] . 420 داستان از نماز و عبادات امام خميني.

شب دیجور

اقراء باسم ربک الذى خلق ، خلق الانسان من علق ، اقراء و ربک الاکرم الذى علم بالقلم ... بخوان ... !
خدایت زمانى تو را فرمان خواندن داد که سیاهى جهالت و یأس بر آسمان قلب انسانیت سایه افکنده بود .

زمانى تو را دعوت به خواندن کرد که شب دیجور، براى فرار از سیاهى خویش به دنبال روزنى مى‌‏گشت .

زمانى که شکواى سبز درختان و گلایه ‏هاى زلال آبشار و اشک حسرت ابرهاى غم گرفته از نبودنت و در انتظار آمدنت غمگنانه ‏ترین تسبیح را با خدا مى ‏گفتند.

معشوق زمانى تو را فرمان خواندن داد که معصومانه ‏ترین فریاد انسان از پاهاى جستجوگر تاول زده‏اش قلب سخت ‏ترین صخره ‏ها را مى‏لرزاند.

معبود زمانى تو را دعوت به خواندن کرد که گوش دل تمامى محرومان تاریخ در انتظار شنیدن کلام تو لحظه مى‏شمرد.

تو زمانى لب به اجابت گشودى که فرشتگان را تاب نگریستن در جهلستان کفر زمین نبود.

معشوق لحظه ‏اى تو را یافت و برگزید که در جستجوى ظرفى به گنجایش بى نهایت، گل تمامى آدمیان را با محک علم لایتناهى خویش آزموده بود.

و تو که با خواندنت سرنوشت تاریخ را رقم مى‏ زدى و کشتى جاودانه هدایت را بر زلال فطرت انسانهاى همیشه، بادبان مى ‏کشید.

تو که با خواندنت شکوفه‏هاى امید را بر شاخه درخت وجود مى‏نشاندى، تو که با خواندنت عشق را جان دوباره مى‏بخشیدى.

تو که با خواندنت ایثار را توان ایستادن مى‏دادى.

تو که با خواندنت خورشید هدایت را از ظلمت « نه توى» جهالت بیرون مى‏کشیدى.

تو که با خواندنت غبار کهنه از چهره درد آلوده مستضعفین جهان مى ‏تکاندى و رمق در پاهایشان مى‏ ریختى و غرور در نگاهشان و خنده بر لبانشان، تو که با خواندنت مشیت بالغه‏ى خداوندى را پاسخى عارفانه مى ‏گفتى.

طبیعى بود که تأمل کنى و بلرزى آنچنانکه ضربان قلب تو را فرشتگان آسمان بشنوند.

طبیعى بود که عرق پیشانى تو را بالهاى تواضع جبرئیل بروبد.

طبیعى بود که فلق، سرخى آن لحظه چهره تو را به یادگار همیشه بگیرد چرا که تو تنها براى آن زمان و مکان نمى ‏خواندى.

تو خواندى ، آنچنان رسا که خون در رگ هاى منجمد محرومین تاریخ دواندى.

تو خواندى آنچنان شیوا که پشت خمیده مستضعفان با جوهر کلام تو استقامت یافت.

تو خواندى، آنچنان بلند که محکم ترین ستونهاى ظلم در دورترین نقطه تاریخ از کلام تو لرزید.

و تو آنچنان استوار خواندى که از وراى مظلومیت چهار ده قرن اکنون ما کلام تو را از حلقوم فرزندت شنیدیم .

و گوش به زبان و جان به آواى تو سپردیم.

آنچه ما را از خواب غفلت دیرینه برانگیخت، آنچه گره در مشت هاى ما انداخت و آنها را به هم گره کرد.

آنچه فریاد مظلومیت ما را به آسمان پاشید.

آنچه رمق شکستن پایه ‏هاى ظلم را در دستهاى ما انداخت.

همان کلام تو بود که از حنجره مبارک فرزندت طلوع کرد .

سید مهدی شجاعی

قرآن سوزی

علی‌رغم هشدار مبنی‌بر ضرورت پیشگیری از تعرض به حریم قران کریم، متاسفانه هشدارها موثر نیفتاد و شد آنچه نباید می‌شد. فاجعه‌ای بس عظیم که باید از خسران آن به خدا پناه برد رخ داد و در عصر طلایی تمدن و آگاهی، سیاه‌ترین جلوه‌ی جهالت، تباهی و بربریت با قرآن سوزی به تصویر کشیده شد.

اینکه چرا چنین شرم سیاهی در خاک آمریکا پدیدار می‌شود و نام آمریکا در کنار طوماری از فجایع یک صد سال اخیر با این تباهی نیز آمیخته می‌گردد، باید از آمریکائیان پرسید و قطعا آنان نیز بهتر از هر کس دیگری به پاسخ آن وقوف دارند.

می‌دانیم که جریاناتی در صدد انحراف افکار مسلمانان از مسائل اساسی آنان بوده‌اند. می‌دانیم که نفرت‌آفرینان در جستجوی پاشیدن دور جدیدی از بذر خشونت در میان ملل و ادیان هستند. می‌دانیم که اکثریت مسیحیان جهان و قاطبه ملت آمریکا با چنین اقدامی موافقتی نداشته و از آن برائت می‌جویند. می‌دانیم که در منازعات و رقابت‌های داخلی آمریکا چه‌بسا جریانات افراطی داخلی زمینه‌های این اقدام را علیه دولت مرکزی فراهم آورده باشند، اما هیچ‌کدام دلیل نمی‌شود که مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان تنها به دلیل چند محکومیت لفظی از آمریکا پاسخ لازم را نطلبند و مسئولیت بزرگ و بی‌چون‌و‌چرای این دولت را که خود را امپراتور جهان می‌داند در قبال چنین رخداد جگرسوز و دهشتناکی یادآور نشوند و پاسخ نطلبند.

قرآن‌سوزی در چند نقطه آن هم به شکل همزمان حاکی از برنامه‌ریزی و سازماندهی توسط مجموعه‌هایی با شناسنامه و تشکیلات معین دارد و با توجه به هشدارهای چند روز اخیر، کوتاهی دولت مرکزی آمریکا در پیشگیری از این اقدام به هیچ‌وجه مورد پذیرش نمی‌باشد و باور بی‌اطلاعی از آن را محال می‌سازد.

در دکترین سیاست خارجی آمریکا اگر در گوشه‌ای از جهان منافع این دولت مورد تهدید قرا گیرد، نهایت مساعی و تمامی شیوه‌ها برای تامین مصالح این حکومت به کار بسته می‌شود، حال چگونه است که اجازه داده می‌شود در چند نقطه ی آمریکا به حریم معنوی ادیان الهی و بیش از یک میلیارد مسلمان تعرضی تا این اندازه بی‌رحمانه و تکان‌دهنده صورت پذیرد و دولت مرکزی تحرکی مناسب برای پیشگیری به انجام نرساند؟ آنان به‌راستی چگونه از این شرم ابدی رهایی خواهند یافت و چگونه این خسارت عظیم معنوی را جبران خواهند کرد؟ آیا گمان می‌برند که ترور معنویت کمتر از ترور بشریت است؟

۱۱ سپتامبر جنایت علیه بشریت بود که متاسفانه با تهاجم آمریکا و همپیمانانش به افغانستان با جنایتی به مراتب بزرگتر پاسخ داده شد و اینک با قرآن‌سوزی مرحله‌ی جدیدی از جنایت علیه انسانیت، فرهنگ و معنویت و غم‌انگیزترین فاجعه معنوی معاصر رقم خورده است. آمریکا با پذیرش این اقدام در خاک خود نه تنها ستمی عظیم در حق مسلمانان روا داشت بلکه حتی به خود نیز ستم کرد. آنان نه تنها بزرگترین تباهی معنوی و تناقضات تمدنی را به نام خود ثبت کردند، بلکه جهانی را که یک صدا در محکومیت فاجعه‌ی تروریستی ۱۱ سپتامبر با آنان همدل شده بود، اینک بی‌استثنا بر خود شوراندند.

باکی نیست. خداوند فرموده است که هم ایشان حافظ قرآن خواهند بود و لذا ایمان داریم که از قبال این جریحه که بر مقدس‌ترین کتاب الهی وارد شد، غباری بر ساحت قرآن کریم نخواهد نشست و این کتاب آسمانی را نه تنها در چشم و دل مسلمانان که در نزد عالمیان عزیزتر خواهد ساخت. مسلمانان و دل آگاهان سایر ادیان نیز در هر گوشه از جهان به احترام قرآن خواهند ایستاد. آنان آگاهانه مراعات ادب و آداب اعتراض را خواهند داشت و مراقب خواهند بود که در دام آشوب و خشونت گرفتار نشوند.

چنان که گفته شد این تهدید و تعدی اخیر به‌رغم آمران و عاملان تهی مغزش، فرصتی برای نمایش میزان عمق و علاقه‌ی مسلمانان به کتاب رهایی‌بخش قرآن را پدید آورده و انشاء‌الله همگان با برترین شیوه و والاترین منطق، عالی‌ترین جلوه‌های دلبستگی به قرآن را به منصه‌ی ظهور خواهند رساند و پوچی و زوال منطق دشمنان قرآن را بر سینه‌ی تاریخ حک خواهند کرد.

عیدفطر


عيد فطر يكى از دوعيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن، احاديث و روايات بی شمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن وآشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگرامتناع ورزيده اند، اكنون پس ازگذشت ماه رمضان درنخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مى‏طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.

اميرالمؤمنين علىعليه السلام دريكى ازاعياد فطر خطبه‏اى خوانده‏اند و درآن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏اند.

" خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال: ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون وهو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم واذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، واذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمين والصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون."(1)

اى مردم! اين روز، روزى است كه نيكوكاران درآن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران درآن مايوس و نا اميد مى‏گردند واين شباهتى زياد به روزقيامتتان دارد، پس با خارج شدن ازمنازل و رهسپار جايگاه نمازعيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن درجايگاه نماز، به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را. و با بازگشت ‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت ‏برين. اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه ‏دار داده مى‏شود اين است كه فرشته‏اى درآخرين روز ماه رمضان به آنان ندا مى‏دهد و مى‏گويد:

«هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته ‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.»

عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها برگزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا دراين روز نزد حضرت او گرد آيند و برخوان كرم او بنشينند وادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند واز خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيزآنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، برآورد و بيش ازآنچه چشم دارند به آنان ببخشند و ازمهربانى و بنده ‏نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏اند كه دراين روز، امرامساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روزافطاركنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيزگفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مى‏نامند و ازاين رو است كه پس ازاتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏كند يعنى اجازه خوردن پس ازامساك از خوردن به او داده مى‏شود.

عيد فطر داراى اعمال وعباداتى است كه در روايات معصومين عليهم السلام به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيزآمده است.

از سخنان معصومين عليهم السلام چنين مستفاد مى‏شود كه روزعيد فطر، روزگرفتن مزد است. و لذا دراين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد.

و در قنوت نماز عيد مى‏خوانيم:

«... اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه وآله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد وآل محمد وان تدخلنى فى كل خيرادخلت فيه محمدا وآل محمد وان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتك عليه وعليهم اللهم انى اسالك خيرما سئلك عبادك الصالحون واعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون.‏»

بارالها! به حق اين روزى كه آن را براى مسلمانان عيد و براى محمد(ص) ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار دادى از تو مى‏خواهم كه برمحمد وآل محمد درود بفرستى و مرا درهرخيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را درآن وارد كردى و ازهر سوء و بدى خارج سازى كه محمد وآل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو براو وآنها، خداوندا، ازتو مى‏طلبم آنچه بندگان شايسته‏ات ازتو خواستند و به تو پناه مى‏برم از آنچه بندگان خالصت ‏به تو پناه بردند.

در صحيفه سجاديه نيزدعايى ازامام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارك رمضان واستقبال عيد سعيد فطر وارد شده است:

«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مرّ علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب واغفرلنا ما خفى من ذنوبنا وما علن ... اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرّ اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى.»

پروردگارا! بر محمد وآل محمد درود فرست و مصيبت ما را دراين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه برما گذشته است كه دراين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا برما ببخشايى آنچه درپنهان وآشكارا گناه گردانيم ... خداوندا! دراين روزعيد فطرمان كه براى مؤمنان روزعيد و خوشحالى و براى مسلمانان روزاجتماع و گردهمائى قراردادى؛ ازهرگناهى كه مرتكب شده‏ايم وهر كار بدى كه كرده‏ايم وهر نيت ناشايسته‏اى كه در ضميرمان نقش بسته است ‏به سوى تو باز مى‏گرديم و توبه مى‏كنيم، توبه‏اى كه درآن بازگشت ‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه درآن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد. بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و دراين روز، ما را توفيق بازگشت ‏به سويت و توبه ازگناهان عطا فرما.» (3)

پى‏نوشت‏ها:

1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمة،ج 7،صص131 -132.

2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، ص 167.

3- ماهنامه پاسداراسلام، شماره 101، ارديبهشت ماه 1369 صص 10- 11، 50 .

 واستفاده ازکتاب رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) صفحه 248 .

حقیقت شب قدر


شب قدر

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(‏3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)

بنابر دیدگاه حكمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و كتاب نیست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعیت مكانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یك كلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست كه شامل شكل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مكانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمى‏گیرد.

این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان كه در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»

بنابراین، معناى تقدیر الهى این است كه در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى كه علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعیت مكانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است كه براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند. (8)

اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یكدیگر و این كه هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.

(9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شكل و خصوصیت زمانى و مكانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و یك پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)

اما علل موجودات مادى تركیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است كه هر یك تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شكل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، كنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد كه از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.

شب قدر

با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

به عبارت روشن‏تر، شب قدر یكى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یكى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یكم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارك رمضان است.(11) در این شب - كه شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى كه در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تكرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیكویى سرنوشت یك ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»(14)

پس شب قدر شبى است كه:

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مى‏گردد.

بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مباركه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان كه در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مباركه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد كه نزول [دفعى‏] قرآن در یك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبیر شده است. همچنین در سوره مباركه قدر تصریح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است.

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

2. قرآن در شبى مبارك از شب‏هاى ماه مبارك رمضان نازل شده است.

3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مباركه دخان دو امر است:

الف. نزول قرآن.

ب. هر امر حكیمى در آن شب مبارك جدا مى‏گردد.

شب قدر

اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مباركه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراكَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

د. در این شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. این نزول براى تحقق هر امرى است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ كُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - كه مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - كه تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تكرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

مرحوم كلینى در كافى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏كند كه آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است كه خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق كل امر حكیم؛ در آن شب هر، امرى با حكمت، متعین و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى كه باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى كه قرار است متولد شود یا اجلى كه قرار است فرارسد یا رزقى كه قرار است برسد و ... .»(15)

 

پى‏نوشت‌ها:

1- قاموس قرآن، سید على اكبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .

2- همان، ص 248.

3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.

4- همان، ج‏ 19، ص 101.

5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.

6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.

8- المیزان، ج ‏19، ص 101 - 103

9- انسان و سرنوشت، ص 53

10- همان، ص 55 و 56

11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .

12- الكافى، كلینى، ج ‏4، ص 157 .

13- المراقبات، ملكى تبریزى، ص، 237 - 252

14- الكافى، ج‏1، ص 248

15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مباركه قدر.

 

منبع:

ماهنامه پرسمان، 1382، سید سعید لواسانى .

 

بهار قرآن

 

 

 

اگر هر چیزی بهاری دارد، بهار قرآن، «رمضان» است .

اهل ادب وآداب، با دهانی پاک و دلی روشن درآستانه قرآن قرار می گیرند و با خاطری خداجوی به «تلاوت» می پردازند .وقتی قرآن خوانده می شود، سراپا گوشند .

چون قرآن می خوانند ، شمرده و باتأمل و اندیشه می خوانند و خود رادر محضر خدا می بینند و

خویشتن را مخاطب کلام الهی می دانند .

قرآن رابا صدای خوب، با لحنی دلنشین، با آوایی حزین می‌خوانند .

وضو میگیرند، با طهارت و رو‌به قبله، با آمادگی قلبی و اقبال دل، با ادب و متانت قرآن می‌خوانند.

هرگزشیوه «تلاوت» و اسلوب و صوت قرائت، آنان را از معنی و پیام‌های آیات حق باز نمیدارد.

اگر در رمضان قرآن می خوانند، به «کیفیت»، بیش از «کمیت» توجّه دارند.

بیش از محاسبه صفحات و اجزای تلاوت شده، به مفاهیم و مضانین آن می‌اندایشند.

به فرموده امام صادق (ع): «هرکس قرآن بخواند، ولی دلش حالت خضوع پیدا نکند و قلبش رقت نیابد و دلش اندوهناک نشود ، شأن خداوند را کوچک نموده است .» اینان به‌خشوع قلبی در وقت ترنّم کلام الله و خشیت باطنی هنگام قرائت کلام وحی، بیشترین اهمیت را می دهند .

قرآن، گنجینه گرانبهای معارف الهی است.

مگر می شود کسی گنجینه‌ای را بگشاید ، ولی ننگرد که درون آن چیست وچند می‌ارزد و به چه کار می آید؟!

کسانی «حروف» قرآن را حفظ میکنند و «حدود» آن را ضایع می کنند؛ دریغ برآنان!

آیات را باید از زاویه به صحنه آورد و از لفظ به عینیت» .

باید «غبار نسیان» را با «عطر تلاوت» شست و زدود.

مرحبا بر خانه های روشن از فروغ وحی .

خانه را باید با نور قرآن روشن کرد وصدای روح‌بخش قرآن وآهنگ دل‌نواز آن را باید در فضا گسترد .

مودبان به ادب قرآنی، هنگام تلاوت در محضر قرآن «حضور» دارند و«ادب حضور» را مراعات می کنند:

‌با قلبی که خاشع است،

با بدنی که فارغ است،

با مکانی که خلوت و روحانی است .

و این هر سه، شرط بهره بردن ازقرائت قرآن است .

اگر کسی سنگ‌دل وقسی القلب بود ، اگر دلی آماده پیام الهی نبود، اگر همهمه‌ها و ازدحام، مانع حضور قلب و تمرکز فکر در وقت قرآن خواندن بود، تاثیر تلاوت کاهش می‌یابد .

«کلام الله» را نباید دست کم گرفت .

سخن آفریدگار ، منشور ایمان و مرامنامه اعتقادی و برنامه زندگی است . پیامی که از «لوح محفوظ» برقلب محمد مصطفی (ص) نازل گشته وماه رمضان و «شب قدر» را شرافت بخشیده است ، نباید بی قدر و حرمت شود ...

«به شاخه های» و روز اهل راز و نیاز ،

هماره می شکفد غنچه های «ذکر» و «دعا»

و در هوای لطیف خلوص وبیداری

به بوستان «شب قدر»

ز عمق جان ، گل شب بوی «توبه» می روید .

و…هر طرف ، شب و روز

گل تلاوت آیات، عطر افشانده است.»

شبهای رمضان،‌از‌شام اخر تا‌سحر، سراسر برکت است.اولیای الهی، دل را در چشمه زلال یاد خدا شستشو می‌دهند و جرعه‌جرعه فیض می‌نوشند.

قرآن، کتابی است همیشگی، همه‌جایی، همه‌جانبه و جامع، که عطر دل‌انگیز آیاتش، مشام جان را زنده می‌سازد.

قرآن بهار دل‌های خزان‌زده است.

و… دلی که به قرآن زنده شود، هرگز افسرده نمی‌شود.

پدیدآورنده: جواد محدثی

جايگاه مسجد از منظر امام خميني

جايگاه و اهميت مسجد در فرهنگ اسلام

سخن از طلوع اسلام و مطلع آن و فجر صادق آيين محمدي (صلي‌الله عليه و آله) و مركز اشاعه آن يعني مسجد است. مسجد مهمان خانه خدا در زمين،[1] جايگاه نزول بركات و خيرات آسماني،[2] خانه راز و نياز، عشق و محبت، صفا و صميميت، ايثار و رحمت، تجلي بهشت خدا در زمين[3] و محل آرامش موحدان است.

آنچه از بررسي نقش مسجد در صدر اسلام بدست مي‌آيد، جامعيت مسجد در همه زمينه‌هاي عبادي سياسي، فرهنگي، آموزشي، نظامي، قضايي و... بوده است؛ و محور همه آنها امامت و پيشوايي در مسجد است كه به عنوان مهم‌ترين مسئله در ساختار و پيكره اين مكان مقدس مطرح است و كوچكترين غفلت ولو جزئي، سرانجام به لوث شدن هدف كلي و پايمال گشتن مقصد نهايي خواهد شد. اهميت اين موضوع در ساختار مسجد به اندازه‌اي است كه در زمان حضور پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) در مدينه، شخص ايشان عهده‌دار اداره مسجدالنبي (صلي‌الله عليه و آله) بود و در غياب حضرت(صلي‌الله عليه و آله) امامت مسجدالنبي بر عهده كسي بود كه توسط آن بزرگوار معين گرديده است.

جايگاه مسجد از ديدگاه امام خميني(ره)

با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره)، مساجد نيز همانند دوران صدر اسلام جايگاه واقعي خود را بازشناختند، به طوري كه نيروهاي فعال در مساجد به طور مستقيم در متن انقلاب شركت جستند، به گونه‌اي كه از آن پس مساجد نقش پايگاه ارتباطي مردم را به عهده داشتند؛ و در شرايط حساسي كه نهضت اسلامي فاقد هرگونه تشكيلات منطبق با معيارهاي اسلامي بود مساجد توانستند اين نارسايي مهم را جبران كرده و به انسجام نيروهاي مردمي بپردازند. علاوه بر اين بسياري از برنامه‌هاي انقلاب مانند رفراندوم، شوراهاي محلي، كانون‌هاي بسيج و ديگر ضرورتهاي زمان در مساجد انجام مي‌گرفت.

نويسنده در صدد آن است تا با مروري ولو اجمالي، جايگاه و نقش مسجد در ساختار جامعه اسلامي را از منظر آن بزرگ مرد تاريخ مورد بررسي قرار دهد.

1ـ نقش مسجد در مبارزه با دشمنان اسلام

با بررسي نقش مسجد در مبارزه عليه كفر والحاد، اين نكته بدست مي‌آيد كه چشمه زلال مبارزه و نهضت عليه باطل در طول تاريخ از مسجد جوشيده است و اين مكان الهي بود كه توانست به قيام مقدس مردم ايران كه به برقراري حكومت اسلامي انجاميد، نيرو و توان بخشيد و همه اين مبارزات و پيروزي‌ها بر محور سفارشات و رهنمودهاي آن پير فرزانه و بت‌شكن زمان بود. او بود كه بر پايه شناختي كه از موقعيت و نقش مسجد داشت، خطاب به مسلمانان جهان مي‌فرمايد:

«اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبياء نيست، پس مأمن و پناهگاه آنان در كجاست؟»[4]

1ـ1: مسجد خنثي‌كننده نقشه‌هاي دشمن

از جمله ترفندهاي استعمار و دشمنان داخلي و خارجي براي محو اسلام، خاموش كردن چراغ و رونق مساجد بوده است كه اين حيله خائنانه در رژيم گذشته تا حد زيادي مؤثر افتاد، و الان نيز تمام سعي و تلاش دشمنان در خلوت كردن مساجد به عنوان پايگاه ضداستكباري است.

آن بزرگوار با تأكيد بر نقش محوري مسجد در خنثي كردن نقشه‌هاي دشمنان اسلام مي‌فرمايد:

«اينها از مسجد مي‌ترسند، من تكليفم را بايد ادا كنم به شما بگويم، شما دانشگاهي‌ها شما دانشجوها، همه‌تان مساجد را برويد پر كنيد، سنگر هست اينجا، سنگرها را بايد پر كرد»[5]

و در جايي ديگر مي‌فرمايند:

«مساجد و محافل دينيه را كه سنگرهاي اسلام در مقابل شياطين است، هرچه بيشتر گرم و مجهز نگه داريد»[6]

1ـ 2: مسجد مركز انقلاب و تداوم آن

با بررسي تحولات سالهاي سرنگوني رژيم شاهنشاهي و پيروزي انقلاب اسلامي، نقش و اهميت مسجد در ابعاد مختلف به وضوح هويدا است. در آن موقعيت مردم و روحانيت با محوريت مساجد به مبارزه ادامه مي‌دادند كه نه در گذشته و نه در حال و آينده هيچ مكاني قابليت اين مركزيت را ندارد و هم اينك نيز اگر مردم از اين مركز دور بمانند، موجب شادي دشمنان و تضعيف انقلاب خواهد شد. در آن موقعيت حساس، مسجد پايگاه عمده‌اي شد تا شاگردان و پيروان ايشان به همراه اقامه فرايض ديني و عبادي كه دليل حضور مردم در مساجد بود، پيامها و اهداف امام خميني را دريافت كنند.

آن بزرگ معمار انقلاب، با تأكيد بر حفظ مساجد به عنوان اصل و اساس انقلاب مي‌فرمايند:

«مسجد محلي است كه از آن بايد امور اداره بشود، اين مساجد بود كه اين پيروزي را براي ملت ما درست كرد، اين مراكز حساسي است كه ملت بايد به آن توجه داشته باشند، اين‌طور نباشد كه خيال كنيم حالا ديگر ما پيروز شديم، ديگر مسجد مي‌خواهيم چه كنيم؟ پيروزي ما براي اداره مسجد است.»[7]

1ـ 3: مسجد مركز جنبش و حركت‌هاي اسلامي

در زمان رسول اكرم(ص) يكي از مهم‌ترين نقش‌هاي مسجد، تدارك مقدمات فكري و بسيج عمومي مسلمانان به منظور جهاد با كفار بوده است. عيناً همين نقش در جريان نهضت روحانيون شيعه به رهبري امام خميني(ره) در سال 1342(ش) و پس از آن در جريان پيروزي انقلاب اسلامي ايران مشاهده مي‌شد. تأثير اين مكان مقدس در طول 8 سال دفاع مقدس در جذب نيروهاي رزمنده بسيجي و آموزش آنها و نيز پشتيباني و فعاليتهاي پشت جبهه، بر هيچ كس پوشيده نيست. مسلم و بديهي است كه اگر بيانات روشنگرانه آن پير فرزانه نبود، مساجد نمي‌توانستند جايگاه حقيقي خود را بدست آورند و او بود كه مساجد را مركز جنبش‌ها و حركت‌هاي اسلامي معرفي كرده و مي‌فرمود:

«مسجد در اسلام و در صدر اسلام هميشه مركز جنبش و حركت‌هاي اسلامي بوده... از مسجد تبليغات اسلامي شروع مي‌شده است، از مسجد حركت قواي اسلامي براي سركوبي كفار و وارد كردن آنها در [زير] بيرق اسلام بوده است. شما كه از اهالي مسجد و علماي مساجد هستيد، بايد پيروي از پيغمبر اسلام(ص) و اصحاب آن سرور كنيد و مساجد را براي تبليغ اسلام و حركت اسلاميت و قطع ايادي شرك و كفر و تأييد مستضعفين در مقابل مستكبرين قرار دهيد.»[8]

بر اساس همين ديدگاه است كه متفكران و نويسندگان خارجي نيز به اهميت مساجد در ساختار انقلاب تأكيد كرده و آن را محور اصلي در شكل‌گيري انقلاب اسلامي دانسته‌اند. از آن جمله حامد الگار نويسنده و منتقد بزرگ مي‌گويد:

«مسجد هسته اساسي تشكيلات انقلاب اسلامي بود. يكي از عناصر مهم در پيروزي انقلاب، احياي مجدد مسجد و تمام ابعاد عملكردي آن بود. نقش مسجد، ديگر نه عزلت و گريز گاهي از جامعه بود كه مردم براي دوري جستن از دنيا، گرفتن وضو، انجام عبادات يا گوش دادن به صوت قرآن به آن پناه مي‌بردند بلكه برعكس، مسجد به عنوان يك كانون مبارزه و مركز فرماندهي بدل گرديد به طور خلاصه مسجد تماماً آن چيزي شد كه در عصر پيامبر بود».[9]

پي‌نوشتها:

[1] . وسايل‌الشيعه، ج 3، ص 517.

[2] . من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 77.

[3] . ترمذي دعوات، ج 3، ص 8.

[4] . صحيفه امام، ج 20، ص 316.

[5] . همان، ج 12، ص 393.

[6] . همان، ج 2، ص 451.

[7] . همان، ج 13، ص 15.

[8] . همان، ج 7، ص 65.

[9] . مسجد و انقلاب اسلامي، ص 46.

مسجد

پروردگارم ... تو همانی که در سختی ها به تو تکیه می کم و رو به درگاهت می آورم... تو همانی که آن زمان که بسیار نیازمند راهنمایی بودم مرا به بنده ای از بندگان صالحت هدایت کردی تا در محضرش یاد تو همراهم باشد ... خدایا ... خدایا ... خدایا ... تو شنوایی و بینا ... تو یی که بر ظلم ظالمان آگاهی و آنان را رسوا می کنی ... می دانم که صبر تو نیز زیاد است و ما بندگان کم طاقت  ... خدایا ... تو خود در این روزگار بندگان شجاع و صالحت را که جماعت ظلما نصایحشان را نیز دیگر تاب نمی آورند برای ما حفظ کن ... خدایا .. مسجد از آن توست . دین از آن توست ... این سرزمین هم از آن توست ... تو خود از مسجد و دین و سرزمینت نگهداری کن و در این بازار مکاره بندگان صالحت را برای ما حفظ نما ...

      در میخانه ببستند خدایا مپسند                               که در خانه تزویر و ریا بگشایند  

 

جایگاه مسجد در نگاه امام خمینى رحمه الله

 

مسجد مهمان خانه خدا در زمین، جایگاه نزول برکات و خیرات آسمانى، خانه راز و نیاز، عشق و محبت، صفا و صمیمیت، ایثار و رحمت، تجلّى بهشت خدا در زمین، محل آرامش موحدان است. مکان آن، بهترین قطعات زمین است و فرشتگان، با اهل آن همنشین مى باشند.

آنچه از بررسى نقش مسجد در صدر اسلام به دست مى آید، جامعیت مسجد در همه زمینه هاى عبادى، سیاسى، فرهنگى، آموزشى، نظامى، قضایى و... است.

با پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى رحمه الله ، مساجد نیز همانند دوران صدر اسلام جایگاه واقعى خود را باز یافتند؛ به طورى که نیروهاى فعال در مساجد، به طور مستقیم در متن انقلاب شرکت جستند. از آن پس مساجد نقش پایگاه ارتباطى مردم را بر عهده داشتند و در شرایط حساس نهضت اسلامى توانستند به انسجام نیروهاى مردمى بپردازند. علاوه بر این، بسیارى از برنامه هاى انقلاب مانند انتخابات شوراهاى محلى، کانونهاى بسیج و دیگر ضرورتهاى زمان در مساجد انجام گرفت.

نویسنده در صدد است تا با مرورى اجمالى بر نظرات بزرگ مرد تاریخ، حضرت امام خمینى رحمه الله جایگاه و نقش مسجد در جامعه اسلامى را مورد بررسى قرار دهد.

سنگر سربازان خدا

چشمه زلال مبارزه بر ضد باطل در طول تاریخ از مسجد جوشیده است. حضرت امام رحمه الله با شناخت موقعیت و نقش مسجد، خطاب به مسلمانان جهان مى فرمود: «اگر حرم و کعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتیبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبیاء نیست، پس مأمن و پناهگاه آنان در کجاست؟»

امام بزرگوار با تأکید بر نقش محورى مسجد در خنثى کردن نقشه هاى دشمنان اسلام مى فرمایند: «اینها از مسجد مى ترسند. من تکلیفم را باید ادا کنم؛ به شما بگویم. شما دانشگاهیها شما دانشجوها، همه تان مساجد را بروید پر کنید! سنگر هست اینجا؛ سنگرها را باید پر کرد.»

و در جایى دیگر مى فرمایند: «مساجد و محافل دینیه را که سنگرهاى اسلام در مقابل شیاطین است، هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید!»

مسجد، پایگاه انقلاب و حرکت

با بررسى تحولات سالهاى سرنگونى رژیم شاهنشاهى و پیروزى انقلاب اسلامى، نقش و اهمیت مسجد در ابعاد مختلف به وضوح هویدا مى گردد. در آن زمان مردم و روحانیت با محوریت مساجد مبارزات خویش را تا پیروزى نهایى ادامه دادند. یقیناً در گذشته و حال و آینده، هیچ مکانى قابلیت این مرکزیت را نداشته و ندارد. بنابراین هم اینک نیز دورى مردم از مساجد، موجب شادى دشمنان و تضعیف انقلاب خواهد شد. در آن موقعیت حساس، مسجد پایگاهى شد تا شاگردان و پیروان حضرت امام رحمه الله به همراه اقامه فرایض دینى و عبادى - که دلیل حضور مردم در مساجد بود - پیامها و فرمانهاى امام خمینى رحمه الله را دریافت کنند.

آن بزرگ معمار انقلاب، با تأکید بر حفظ مساجد به عنوان اصل و اساس انقلاب مى فرمایند: «مسجد محلى است که از آن باید امور اداره بشود. این مساجد بود که این پیروزى را براى ملت ما درست کرد. این مراکز حساسى است که ملت باید به آن توجه داشته باشند. این طور نباشد که خیال کنیم حالا دیگر ما پیروز شدیم، دیگر مسجد مى خواهیم چه کنیم؟ پیروزى ما براى اداره مسجد است.»

بر اساس همین دیدگاه است که متفکران و نویسندگان خارجى نیز به اهمیت مساجد در ساختار انقلاب تأکید کرده و آن را محور اصلى در شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران دانسته اند.

حامد الگار نویسنده و منتقد بزرگ مى گوید: «مسجد هسته اساسى تشکیلات انقلاب اسلامى بود. یکى از عناصر مهم در پیروزى انقلاب، احیاى مجدد مسجد و تمام ابعاد عملکردى آن بود. نقش مسجد، دیگر نه عزلت و گریزگاهى از جامعه بود که مردم براى دورى جستن از دنیا، گرفتن وضو، انجام عبادات یا گوش دادن به صوت قرآن به آن پناه مى بردند، بلکه برعکس، مسجد به یک کانون مبارزه و مرکز فرماندهى بدل گردید. به طور خلاصه، مسجد تماماً آن چیزى شد که در عصر پیامبر بود.»

در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله یکى از مهم ترین نقشهاى مسجد، تدارک مقدمات فکرى و بسیج عمومى مسلمانان به منظور جهاد با کفار بوده است. عیناً همین نقش در جریان نهضت روحانیون شیعه به رهبرى امام خمینى رحمه الله در سال 1342 ه. ش و پس از آن در جریان پیروزى انقلاب اسلامى ایران مشاهده شد. تأثیر این مکان مقدس در جذب نیروهاى رزمنده بسیجى و آموزش آنها و نیز پشتیبانى و فعالیتهاى پشت جبهه، بر هیچ کس پوشیده نیست.

امام خمینى رحمه الله مساجد را مرکز جنبشها و حرکتهاى اسلامى معرفى کرده و فرموده است: «مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش و حرکتهاى اسلامى بود.... از مسجد تبلیغات اسلامى شروع مى شده است. از مسجد حرکت قواى اسلامى براى سرکوبى کفار و وارد کردن آنها در [زیر] بیرق اسلام بوده است. شما که از اهالى مسجد و علماى مساجد هستید، باید پیروى از پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را براى تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیت و قطع ایادى شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار دهید!»

اهمیت اجتماع در مسجد

اسلام در ابتداى نظام مند ساختن سازمان دینى خود، تأسیس مرکز تجمع عمومى مسلمانان را با نام «مسجد» در اولویت قرار داده و تجمع در آن را به نیکوترین وجه ستوده، بیشترین تأکیدات را در راستاى حفظ این سنگر توحیدى ابراز نمود.

حضرت امام رحمه الله بر اساس همین شناخت، بارها بر اهمیت اجتماع و حضور فعال در مساجد تأکید داشته، آن را موجب تقویت اسلام و نظام مى دانستند: «مساجد باید مجتمع بشود از جوانها! اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوایدى دارد و اگر بفهمیم که اجتماعاتى که اسلام براى ما دستور داده و فراهم کرده است، چه مسائل سیاسى را حل مى کند، چه گرفتاریها را حل مى کند، این طور بى حال نبودیم که مساجدمان مرکز بشود براى چند پیرزن و پیرمرد.»

همچنین مى فرمودند: «نماز را در جماعت بخوانید! اجتماع باید باشد. اجتماعاتتان را حفظ کنید! مساجدتان را محکم نگه دارید!»

و در سخنى دیگر فرمودند: «مسجد مرکز تبلیغ است. در صدر اسلام از همین مسجدها جیشها، ارتشها راه مى افتاده. مرکز تبلیغ احکام سیاسى- اسلامى بوده. هر وقت یک گرفتارى را طرح مى کردند، صدا مى کردند: «الصلوة مع الجماعة»، اجتماع مى کردند. این گرفتارى را طرح مى کردند، صحبتها را مى کردند. مسجد مرکز اجتماع سیاسى است. اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهاى باز عمومى برپا نمایید!»

آنچه در طول مبارزات و فعالیتهاى انقلابى روشن گشت، آن است که مساجد تنها جایگاهى هستند که در جوّى آکنده از وحدت، اخوّت و معنویت، نیروهاى مبارز، مؤمن و شجاع را در خود جاى داده و از این طریق، در جهت بیدارى و آگاهى بخشى به گروههاى مختلف مردمى، رسالت خویش را عینیت بخشیده است. به همین دلیل است که دشمنان از مساجد به عنوان مراکز نیرومند پشتیبانى انقلاب و ستاد عملیاتى رهبر انقلاب اسلامى در هراس و وحشت بوده و بارها مساجد را آماج حملات خود قرار داده اند و هم اینک نیز دشمنان داخلى و خارجى در صدد دور کردن مردم به خصوص جوانان از مساجد مى باشند.

آن بت شکن زمان با درک این حساسیت دشمنان، بارها خطر جدایى انقلاب از مساجد را مورد تأکید قرار داده و فرموده اند: «اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوى باشد، ترس از فانتومها نداشته باشید! ترس از آمریکا و شوروى و اینها نداشته باشید! آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت کنید به اسلام، پشت کنید به مسجد.»

و در بیانى دیگر مى فرمایند: «اى ملت! مسجدهاى خودتان را حفظ کنید!... مسجدها را حفظ کنید! بروید به مسجد... تا این نهضت به ثمر برسد! مملکت شما نجات پیدا کند.»

همچنین مى فرمایند: «شما باید هوشیار باشید که مسجدهایتان و محرابهایتان و منبرهایتان را حفظ کنید و بیشتر از سابق، شمایى که این معجزه را از مسجد دیدید که همه قدرتها را به هم شکست، نه فقط ابرقدرتها، قدرتهاى دیگر را هم به هم شکست، نباید در اسلام سستى کنید! مسجدها را محکم نگه دارید و پرجمعیت کنید!»

رهبر کبیر انقلاب با تیزبینى اى که در مسائل سیاسى داشتند، خطر جدایى مردم ونهضت را در اوایل انقلاب از مساجد حس مى کردند ومراقب بودند تا ارتباط مردم با مسجد قطع نگردد. از جمله مواردى که اهمیّت فوق العاده حضور مردم در مساجد را از دیدگاه حضرت امام رحمه الله عیان مى سازد، پیامى است مبنى بر اینکه تمامى اسلحه هایى که در اوج تظاهرات و درگیریها به دست مردم افتاده است، به مساجد تحویل داده شود. این پیام که با استقبال همگان مواجه شد، تأکید دیگرى بر این مطلب است که علاوه بر اهمیت تجمع در مسجد، حتى رفت و آمد به این جایگاه الهى نیز داراى آثار و برکات زیاد است و نقشه هاى دشمنان را خنثى مى کند. این در حالى است که مکانهاى دیگر نظامى و انتظامى مى توانست به عنوان پایگاه جمع آورى معرفى شود واین چیزى نیست جز اهمیت حضور در مساجد و پیوند وارتباط جامعه با مسجد و روحانیت.

حضرت امام رحمه الله در بخشى از این پیام مى فرمایند: «باید تمام اسلحه هایى که در دست مردم است، جمع شوند! هر کس اسلحه اى پیدا کرد، باید به مسجد محله خود ببرد و به امام جماعت مسجد تحویل بدهد و بعد این اسلحه ها از مساجد به کمیته آورده مى شود.»

حضور سیاسى روحانیت در مسجد

حضرت امام خمینى رحمه الله ، آن بزرگ مرد تاریخ، در اوج اختناق رژیم ستمشاهى یعنى سال 1352 فرمودند: «وظیفه علماى اعلام و مبلغین است که جرائم اسرائیل را در مساجد و محافل دینى به مردم گوشزد کنند.»

حضرت امام رحمه الله در خاطره اى مى فرمودند: «در دوران رضاخان من از یکى از ائمه جماعات سؤال کردم که اگر یک وقت رضاخان لباسها را ممنوع کند و اجازه پوشیدن لباس روحانى به شما ندهد، چه کار مى کنید؟ او گفت: ما توى منزل مى نشینیم و جایى نمى رویم. گفتم: من اگر پیش نماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع مى کرد، همان روز با لباس تغییر یافته به مسجد مى آمدم و به اجتماع مى رفتم. نباید اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود.»

چند جمله با خدا

 

———— ——— ——— –

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …


گفتی:
فانی قریب


.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …


گفتی:
و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال


.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

———— ——— ——— –

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!


گفتی:
ألا تحبون ان یغفرالله لکم


.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

———— ——— ——— –

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …


گفتی:
و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه


.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

———— ——— ——— –

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی:
الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده


.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

———— ——— ——— –

گفتم: دیگه روی توبه ندارم …


گفتی:
الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب


.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

———— ——— ——— –

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟


گفتی:
ان الله یغفر الذنوب جمیعا


.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

———— ——— ——— –

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟


گفتی:
و من یغفر الذنوب الا الله


.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! …  توبه می‌کنم


گفتی:
ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین


.:: خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

———— ——— ——— –

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک


گفتی:
الیس الله بکاف عبده


.:: خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

———— ——— ——— –

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟


گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم

من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما


.::
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش

بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .

خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-

مسجد خویش

 
دلش مسجدی می خواست . با گنبدی فیروزه ای و مناره ای نه خیلی بلند و پیرمردی که هر صبح و هر ظهر و هر شب بر بالای آن الله اکبر بگوید .
دلش یک حوض کوچک لاجوردی می خواست و شبستانی که گوشه اش مهر و تسبیح و چادر نماز است .
دلش هوای محله قدیمی را کرده بود . با پیرزنهایی ساده و مهربان که منتظر غروب اند و بی تاب حی علی الصلاه ......
اما محله اشان مسجد نداشت . فرشته ها که خیال نازک و آرزوی قشنگش را می دیدند ، به او گفتند : حالا که مسجدی نیست ، خودت مسجدی بساز .
او خندید و گفت : چه محال زیبایی ، اما من که چیزی ندارم ، نه زمینی دارم و نه توانی و نه ساختن بلدم .
فرشته ها گفتند : این مسجد از جنسی دیگر است . مصالحش را تو فراهم کن ، ما مسجدت را می سازیم .
اما او تنها آهی کشید ، و نمی دانست هر بار که آهی می کشد ، هر بار که دعایی می کند ، هر بار که خدا را زمزمه می کند ، هر بار که قطره اشکی از گوشه چشمش می چکد ، آجری برآجری گذاشته می شود . آجر همان مسجدی که آرزویش را داشت .
و چنین شد که آرام آرام با کلمه ، با ذکر ، با عشق و با دعا ، با راز و نیاز ، با تکه های دل و پاره های روح ، مسجدی بنا شد .
از نور و از شعور ، مسجدی که مناره اش دعایی بود و هر کاشی آبی اش قطره اشکی .
او مسجدی ساخت سیال و با شکوه و ناپیدا ، چونان عشق و هر جا که می رفت ، مسجدش با او بود .
پس خانه مسجدی شد و کوچه مسجدی شد و شهر مسجدی .
آدم ها همه معمارند . معمار مسجد خویش . نقشه این بنا را خدا کشیده است .
مسجدت را بنا کن ، پیش از آنکه آخرین اذان را بگویند .


 

چقدر شبیه خودت میشوی وقتی ...

چقدر شبیه خودت میشوی وقتی ...

 

·         به ترانه خوانی قلبت گوش می سپاری ... چه زیبا عشق الهی را زمزمه می كند ...

·         سختی های زندگی را با آرامش تدبیر و شجاعت پشت سر می گذاری! زیرا می دانی خدا درسی بیش از ظرفیتت به تو نمی دهد.

·         بر روی صفحه ی ذهنت فقط و فقط لحظه های خوش را نقش میزنی!!

·         هر روز صبح به محض بیدار شدن پیش از هر چیز به خدا سلام می كنی.و به خاطر روز سر شار از معجزه ای كه پیش رو داری تشكر می كنی...!

·         در بد ترین شرایط زندگی هم زمزمه می كنی: آرامش!

·         هر گاه كسی از تو می خواهد كه پندی به او بدهی می گویی: همیشه به خدا توكل كن!

·         در زندگی ات فقط روزهایی را به حساب می آوری كه حد اقل یك كار خوب انجام می دهی این كار خوب می تواند یك لبخند گرم باشد...!

·         می دانی كه بهترین راه برای شاد زیستن شاد كردن دیگران است...!

·         هر اتفاقی كه در زندگی ات می افتد سعی می كنی از آن درسی بیاموزی. چون میدانی كه خدا بی دلیل آن اتفاق را در زندگی ات قرار نداده است !!!

·         هیچ وقت نگران فردا نیستی . چون ایمان داری كه فردا خیلی خیلی بهتر از امروز است...

·         می دانی كه تنها راه رسیدن به آرامش در این آشفته بازار دنیا این است كه به خدا اعتماد كنی .

برای ایمان آوردن کافیست

 

خداوند گفت : دیگر پیامبری نخواهم فرستاد، نه از آن گونه كه شما انتظار دارید.
اما جهان هرگز بدون پیامبر نخواهد ماند ‍‍‍‍،

و آن گاه پرنده ای را به رسالت مبعوث كرد. پرنده آوازی خواند كه در هر نغمه اش خدا بود. عده ای به او گرویدند و ایمان آوردند...و خدا گفت اگر بدانید،حتی با آواز پرنده ای می توان رستگار شد  .

 خداوند رسولی از آسمان فرستاد. باران نام او بود . همین كه باران باریدن گرفت، آنان كه اشك را می شناختند، رسالت او را دریافتند، پس بی درنگ توبه كردند و روحشان را زیر باران بی دریغ خدا شستند .
خدا گفت : اگر بدانید با رسول باران هم می توان به پاكی رسید.
خداوند پیغامبر باد را فرستاد، تا روزی بیم دهد و روزی بشارت... پس باد روزی توفان شد و روزی نسیم و آنان كه پیام او را فهمیدند، روزی در خوف و روزی در رجا زیستند .

 


خدا گفت : آن كه خبر باد را می فهم د، قلبش در بیم و امید می لرزد . و قلب مومن این چنین است .

 خدا گلی را از خاك برانگیخت تا معاد را معنا كند . و گل چنان از رستاخیز گفت كزآن پس هر مومنی كه گلی را دید رستاخیز را به یاد آورد.
خدا گفت : اگر بفهمید تنها با گلی قیامت خواهد شد .


خداوند یكی از هزار نامش را به دریا گفت ... دریا بی درنگ قیام كرد و سپس چنان به سجده افتاد كه هیچ از هزار موج او باقی نماند.
خدا گفت : آن كه به پیغمبر آب ها اقتدا كند ، به بهشت خواهد رفت

و بیاد دارم كه فرشته ای به من گفت : جهان آكنده از فرستاده و پیغمبر و مرسل است . اما همیشه كافری هست تا باران را انكار كند و با گل بجنگد . تا پرنده را دروغگو بخواند و باد را مجنون و دریا را ساحر اما هم امروز ایمان بیاور كه پیغمبر آب و رسول باران و فرستاده ی باد برای ایمان آوردن تو كافیست ...

 


دل

بسم رب الملکوت
 

اگر دل تنها کالایی است که خدا شکسته اش را می خرد
پس من چرا به دست او که دلم را شکست بوسه نزنم
و اگر به کسی خوبی کردم
چرا مدیونش نباشم وقتی او این فرصت را به من داد تا خوب باشم..................

رهی معیری

هفت سين

1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)

" از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود."

این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : " در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.

پس ندایی بر می خیزد که "سلام بر شما ای بهشتیان" ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.

2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79)

" درود بر نوح در میان جهانیان."

چه افتخاری از این برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام ، سلام می فرستد ، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود ، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم ؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود ، به خصوص اینکه لفظ " العالمین" معنی وسیعی دارد که نه تنها همه انسانها ، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در برمی گیرد.

3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109)

" درود بر ابراهیم."

در آیات پیش از این آیه ، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم ، و جریان دستور ذبح اسماعیل -  فرزند ایشان - و تسلیم بودن هر دوی آنها بر این امر به میان آمده است ک پس از یاد آوری این قضایا ، خداوند می فرماید: سلام بر ابراهیم [ آن بنده مخلص و پاک باد.]

4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120)

" درود بر موسی و هارون."

درآیات پیش از این آیه ، خداوند ضمن آیاتی ، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:

- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم . ( صافات/115)

- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروز شدند . ( صافات/116)

- ما به آن دو ، کتاب آشکار دادیم . ( صافات/117)

- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم . ( صافات/118)

- ما ذکر و یاد خیر آنها را در اقوام بعد باقی وبرقرار ساختیم . ( صافات /119)

و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند برآن دو سلام می رساند.

سلامی از ناحیه پرودگار بزرگ و مهربان.

سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.

سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.

5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130)

" درود بر پیروان الیاس" (1)

خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امتهای بعد جاودان کردیم.( صافات /129)

امتهای دیگر ، زحمات این انبیاء بزرگ ( الیاس وسلاله ی او ) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذر ایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند ، هرگز فراموش نخواهند کرد ، و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.

تعبیر به " ال یاسین" به حای" الیاس" یا به خاطر این است که ال یاسین لغتی در واژه " الیاس" بوده و هر دو به یک معنی است ، و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.

6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73)

" ... سلام برشما ، خوش آمدید ، در آن درآیید [ و] جاودانه [ بمانید]

در این آیه ، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند ، در حالی که درهای آن گشوده شده است ، در این هنگام نگهبانان بهشت ، آن ملائک رحمت به آنها می گویند : سلام بر شما ، گوارا باد این نعمتها بر شما ، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.

7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5)

" [ آن شب] تا دم صبح ، صلح و سلام است . "

این آیه ، در توصیف شب قدر است . آن شبی است که قرآن درآن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزار ماه است ، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.