نگاهي دوباره به حديث شريف "مصباح هدايت"



 

 

مقدمه

سطحي نگري و عدم دقت کافي در معاني برخي از احاديث، باعث بوجود آمدن غلط هاي مشهوري شده است که با تامل بيشتر، تفاوت معني دار بين دو برداشت ظاهري غلط و عميق درست روشن مي گردد.حديث مشهور "ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه" از اين آفت مصون نمانده و نگاهي ظاهربينانه، از آن ارائه شده است.

براساس اين نگاه حديث شريف مي فرمايد: همانا حسين (ع) چراغ هدايت و کشتي نجات مي باشد. در اين مقاله سعي شده است با موشکافي معناي کلمه "مصباح" به مفهوم عميقي از اين فرمايش پيامبر اکرم (ص) ارائه و در کنار آن از اقيانوس بيکران معرفتي حديث شريف، در حد توان استفاده گردد.

·        سيري کوتاه در مفاد کلي حديث

اين حديث شريف از وجود مقدس پيامبر اسلام (ص) با عبارت " ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه " (سفينه البحار- 1/257) و (خصائص الحسينيِه، ص 45) و (ناسخ التواريخ- ص57) صادر گرديده که در سمت راست عرش الهي نوشته شده است. متن حديث شامل يک لقب از ده ها لقب سيدالشهداء (ع) مي باشد و اين لقب مصباح هدايت و کشتي نجات است. يعني غير از مقام امامت آن حجت الهي در شيوه زندگي و الهام بخشي راه و رسم جهاد و شهادت نيز، آن حضرت راهنماي بشر است و در غرقاب هستي و طوفان هاي اجتماعي، کشتي نجات بخشي است که هرکسي به ولاي او چنگ زند از امواج بي ديني و ذلت نجات يافته و به ساحل عزت و کرامت مي رسد. مصباح حسيني در شب تاريک تاريخ همواره درخشان بوده و راه را نشان داده است. (فرهنگ عاشورا- ص426).

اين سخن شريف پيامبر در عين ايجاز مفاهيم "شفاعت"، "سبل الله بودن"، صراط، ولايت، رهبري و مانند آن را در خود جاي داده که پاسخگوي تمامي ارادتهاي ارادتمندان و توسلات و گريه هاي عاشقان و حوائج دردمندان عالم مي باشد.

اگر گفته شود: چرا اين همه زيارت، توسل، گريه و اظهار ارادت به آن حضرت و يا گراميداشت،تعظيم و احترام به ساحت مقدسش انجام مي گردد؟ کافي است بگوييم چون حسين (ع) مصباح هدايت و کشتي نجات است. پس چه دليلي محکم تر از اين، که رسول مکرم الهي ما را به اين نکته ارشاد و راهنمايي کرده است.

قابل ذکر است دو ويژگي مذکور در حديث، منحصر به وجود مقدس سيدالشهداء نبوده؛ بلکه ساير معصومين و حتي انبياء و اولياي الهي نيز آن دو را دارا مي باشند. با اين تفاوت که مظهر اتم و محل تجلي دو ويژگي مذکور، در وجود سيدالشهداء(ع) مي باشد و اين به خاطر ويژگي هاي منحصر به فردي است که خداي حکيم در فرزند پيامبر قرار داده است.

 

·        بررسي مفهوم لغوي "مصباح" و مفاد آن

محل تامل بيشتر حديث "مصباح هدايت" در کلمه مصباح است که به نظر مي رسد در ترجمه مشهور آن مسامحه اي صورت گرفته و نياز به تجديد نظر در معاني لغوي و مفاد آن مي باشد. مصباح از نظر ادبي اسم آلت (بر وزن مفعال) است که با معناي لغوي و مفهوم آن در ارتباط است.

- راغب اصفهاني در مفردات در ضمن معناي کلمه "صبح" مي فرمايد: (والمصباح: مايسقي منه) (مفردات الفاظ قرآن- ص437) يعني ابزار و وسيله اي که توسط آن انسان و يا غير انسان سيراب مي گردد. بنابراين معنا حسين (ع) وسيله اي است که تمامي حق طلبان از چشمه زلال هدايت آن، در طول تاريخ بشري سيراب مي شود و آن شراب طهوري است که دست قدرت ساقي ازل و ابد آن را در دلهاي اهل ايمان ريخته و آنها را مست محبت حسيني کرده؛ به طوري که اين خمارآلودي براي هميشه ادامه داشته و وسيله اي براي هدايت آنها در مسير مستقيم عشق آن حضرت به سوي ذات اقدس احديت مي باشد. مضمون اين مطلب در بيانات متعددي از نبي گرامي اسلام (ص) نقل شده است که به عنوان نمونه دو حديث يادآوري مي گردد:

1- "انّ لقتل الحسين حرارة في قلوب المومنين لا تبرد ابدا" (مستدرک الوسائل- 10/ ص318).

2- "انّ للحسين (ع) في بواطن المومنين محبة مکنونة" (بحارالانوار- 43/272 و 281و مستدرک الوسائل 10/ ص318).

- در لسان العرب و المنجد و مصباح المنير ضمن معناي " صبح" مصباح را به معناي معروف آن يعني سراج آورده اند که يکي از مصاديق مادي ابزارهايي است که کشف ظلمت مي نمايد؛ تامل در معناي اصل و مشتقات آن، روشن مي نمايد که اولا در معناي "صبح" نوعي انکشاف و ظهور ملاک بوده و ثانيا اين انکشاف و ظهور اعم از ماديات (مانند چراغ) و معنويات مي باشد.

بنابراين با توجه به مطالب گذشته و با در نظر گرفتن مجموعه احاديث مرتبط- سيدالشهداء- ترجمه "مصباح" به چراغ (سراج عربي) در حديث، که به عنوان بيان مصداق مطرح است، درست نبوده و جامعيت مفهوم مصباح را زير سوال مي برد. بيان اين حقيقت و وجه تامل آن به شرح ذيل تقديم خوانندگان تيزبين مي گردد.

 

·        وجوه تامل در ترجمه مصباح به معناي چراغ

1- اگر مصباح را به معناي " چراغ"  بگيريم تنها به يکي از مصاديق محدود و مادي آن توجه و ساير معاني آن را فراموش کرده و دايره مفهوم آن را خيلي تنگ نموده ايم . چون اولا چراغ، يک فضاي محدودي را مي تواند روشن نمايد؛و در اين صورت تاريکي شب گمراهي، هنوز پابرجا بوده و سالک نمي تواند ادامه مسير دهد در حاليکه مصباح، همچون نور خورشيد، در همه جا و در حال پرتو افشاني بوده و سالک را به سرمنزل مقصود مي تواند راهنمايي نمايد. وجود مقدس سيدالشهداء همان خورشيد نور افشاني است که با زدودن تاريکي  گمراهي ها و جهالت، انسان سالک را به صبح حقيقت و حق محض مي رساند.

ثانيا از نظر طول زماني نيز، نورانيت چراغ محدود بوده و شامل همه قرون و اعصار نمي گردد؛ در حالي که مصباحيت سيدالشهداء، از اول خلقت بشر و در همه عصرها و مکان ها بوده و هدايت را به همراه خود داشته است.

بنابراين نورانيت انسان کامل اقتضاء مي کند، هيچگونه محدوديت زماني و يا مکاني در رساندن سالکان به حقيقت نداشته باشد و اين مفهوم با مصباح به معناي چراغ منافات دارد.

2- اگر مصباح را به معناي "چراغ" ترجمه نمائيم با احاديث متعدد ديگر و مضامين زيارتي سيدالشهداء منافات خواهد داشت که در آنها صراحتا از وجود مقدس حضرتش به "نور" تعبيير شده است. به عنوان نمونه اشاره به برخي از احاديث و فقرات زيارتي مي نماييم.

الف - در حديثي قدسي از قول خداي سبحان نقل شده است:

"انه نور اوليايي و حجتي علي خلقي والذخيرة للعصاة"(خصائص الحسينيه، ص45)

ب - در ضمن يک حديث طولاني از رسول مکرم اسلام (ص) به روايت انس نقل شده است که آن حضرت فرمود: " فَفَتَق نُور ولدي الحسين فَخَلَق منه الجنّةَ و الحور العين فالجنّةَ والحورالعين من نور ولدي الحسين و نور ولدي الحسين من نورالله و ولدي الحسين افضل من الجنه والحور العين" (خصائص الحسينيه، ص48). يعني حسين (ع) نور است و نور آن حضرت جلوه اي از نور باريتعالي مي باشد که در قرآن شريف آمده است: " الله نورالسموات والارض..."(آيه 35، سوره نور) که اشاره به حقيقت ظهور وجود، دارد.

ج - در زيارت هاي مطلقه- اربعين- عيد فطر و قربان سيدالشهداء مي خوانيم:

" اشهد انک کنت نوراً في الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره" (مفاتيح الجنان- ص819 و 782 و 756).

د – در زيارت نيمه شعبان خطاب به سيدالشهداء مي گوئيم:

"اشهد انک نورالله الذي لم يطفأ ولا يطفأ ابدا" (مفاتيح الجنان- ص717).

بنابراين حسين (ع) "نورالله" بوده و خاموش شدني نيست. لازم به ذكر است، ائمه (عليهم السلام) داراي دو وجودند:

الف) وجود نوري[1] محض كه سابقه آن به قبل از خلقت عالم و آدم باز مي گردد. چنانكه در زيارت جامعه مي خوانيم: «خلقكم الله انوراً، فجعلكم بعرشه محدقين».

ب) وجود نوري مادي. نور حسين (ع) نيز نخستين آفريده خداوند است. ولي در همان عالم نور براي نور حسين (ع) ويژگي خاص است و آن اين كه مشاهده آن موجب حزن مي شد، همان گونه كه براي رسولان الهي از جمله، آدم، ابراهيم و نوح عليهم السلام اتفاق افتاد[2].(ثارالله، ص 68).

3- خداوند سبحان در آيات متعدد قرآن مانند « قد جائکم من الله نورّ و کتابّ مبينّ» (آيه 15، سوره مائده)

از قرآن بعنوان "نور" ياد کرده که بر پيامبرش نازل شده است. و از طرف ديگر براساس حديث صحيح و متواتر ثقلين نيز، اهل بيت پيامبر همتاي قرآن معرفي گرديده که اين مسأله نيز يکي از وجوه مشترک قرآن و عترت را، که هر دو جلوه اي از ذات مقدس الهي هستند، اثبات مي نمايد و آن ويژگي "نورانيت" آن دو است که بوسيله آن نورانيت، ظلمات مادي و معنوي، فرصت ظهور نخواهد داشت.

4- نکته مهم ديگر اين است که هدايت "چراغ"، صرفا از نوع ارائه طريق و راهنمايي مي باشد؛ در حالي که هدايت ويژه سيدالشهداء، از نوع دستگيري عاشقان تشنه لب و رساندن آنها به محبوب علي الاطلاق است که از آن تعبيير به "ايصال به مطلوب" مي گردد. يعني چراغ فقط راه را نشان مي دهد ولي سيدالشهداء نه تنها راه را نشان مي دهد بلکه از سالکان طريق توحيد دستگيري نموده و آنها را به حرم امن الهي و لقاء محبوب مي رساند و به همين دليل است که ذات مقدس پيامبر و آل پاک او در متون ديني، گذشته از آنکه تعبير به صراط و سبيل شده اند بلکه بعنوان "باب الله" مطرح هستند و اين يعني همان "مصباحيتي" که معناي چراغ "تاب تحمل" آن را ندارد.

پس با توجه به نکات ياد شده، کاملا روشن است که حسين (ع) "نور درخشان هستي" است که انسان هاي شايسته را، به سوي توحيد ربوبي هدايت کرده و ارادتمندان خود را، به فيض لقاي دوست نائل مي نمايد. به طوري که هميشه و در همه حال، اين هدايتگري مصداق کامل دارد. در نتيجه امام حسين (ع) "نور هدايت" است نه "چراغ هدايت".

پس در تبيين بخش اول حديث شريف "مصباح هدايت" مي توان گفت: هدايتگري سيدالشهداء با جان نثاري آن حضرت در راه دين جد بزرگوارش تابيدن گرفته و با شهادت آن امام همام، اسلام ظهوري دوباره پيدا نمود . در واقع تجلي و درخشش نور حسيني در روز عاشورا آشکار شده و تا ابد " راه " را براي روشندلان عالم هموار کرد. از بدن پاره پاره آن حضرت گرفته تا سر بريده در بالاي نيزه، همه تشعشع انوار هدايت حسيني بود. دير راهب و تنور خولي ملعون شاهد پرتو افشاني سيدالشهداء بود، کوفه و شام، شاهد افشاگري و هدايتگري انسان هاي آزاده اي توسط آن حضرت بود؛ به طوري که تک تک آنها براي دوران هاي بعد، "منشاء هدايت" شدند.

در طول قرن هاي مختلف نيز، بارگاه ملکوتي آن حضرت، علم هدايت شده و دلهاي حقيقت جو را به سوي خود، همچون آهنربايي جذب و مشعل هدايت را شعله ورتر نموده است.

نام و ياد حسين (ع) مجالس سوگواري و عزاي حضرتش در طول سال و به ويژه در ايام محرم، نور محبت و هدايت سالار شهيدان را جلوه‌ي ديگري بخشيده و عاشقانش را در مسير عزت، اقتدار، ظلم ستيزي و سلوک عارفانه پيش مي برد. به طوري که امروز در سراسر دنيا آن فرمايش اعجاز گونه زينب (س) در مجلس يزيد كه فرمود: اكنون هر كيد و مكري كه تواني بكن و هر سعي كه خواهي به عمل آور و در عداوت ما كوشش فرو مگذار و با اين همه سوگند به خدا كه ذكر ما را نتواني محو كرد و وحي ما را نتواني دور كرد (منتهي الامال، ص 511) خود را پيش از پيش نشان داده و همه آزادگان عالم با نام و مرام سيدالشهداء  آشنا بوده و از آن الگو مي گيرند. فداکاري رزمندگان اسلام در طول 8 سال دفاع مقدس در ايران اسلامي و مقاومت مردم غيور و مظلوم فلسطين و لبنان در برابر استکبار جهاني همه و همه برگرفته از انوار هدايت آن امام مظلوم مي باشد. واين است معناي هدايت، ولايت باطني و معنوي، رمز توسلات و اظهار ارادت ها.

گر بحار اولا مركب، نخله طوبي قلم         كاتبان دهر اگر چه، حشره تك وورسا قلم

حاش لله مدحت شخصيتون اولسون رقم     لفظ «مصباح الهدي» ايلر كفايت يا حسين

بررسي بخش دوم حديث "مصباح هدايت"

در بخش دوم حديث شريف آمده است: "حسين (ع) کشتي نجات است"که اين مضمون نيز در احاديث و روايات ديگر آمده است. باتوجه به اين جمله مي توان گفت : اولا آن حضرت براي کسي کشتي نجات است که سوار کشتي شده و آنگاه اميد نجات داشته باشد و ثانيا ايمان به وجود طوفان ها و امواج خروشان و گردبادهاي سهمناک دريايي داشتن و خود را داخل آن ديدن است که انسان عاقل با تمام وجود به دنبال نجات خود مي باشد. در غير اين صورت آرزوي نجات خيالي بيش نخواهد بود. کشتي نوح نجات دهنده افرادي بود که با هدايت آن حضرت سوار بر کشتي نبوت شدند و بقيه افراد غرق گشتند.

بنابراين در اينجا ناجي و ابزار نجات و فرد طوفان زده، سه ضلع مثلثي را تشکيل مي دهند که بدون وجود يکي، ديگري معناي خود را از دست مي دهد.

کشتي نجات امام عشق، زمان و مکان نمي شناسد. اگر زماني که انسان بوده بر ساحل درياي مصائب و معاصي گذر انداخته و چشم براه گرفتاران درمانده بوده و از آنها دستگيري کرده است . اگرچه انبيا و اولياء دست کمک به اين کشتي و نجات يافته اند اما اوج خودنمايي اين کشتي نجات در روز عاشورا بود که دين خدا را از خطر نابودي حتمي براي هميشه نجات داده و دينداران دين شناس را کمکي شد تا براي رهايي از درياي طوفان زده نفس که منشاء تمام بدبختي ها و طغيان ها مي باشد و رسيدن بر ساحل امن توحيد ربوبي اقدام نمايند.

آري، توسل به آن حضرت، گريه و زاري، التماس، اظهارت محبت و حركت در راه آن حضرت همه و همه در واقع سوار شدن بر كشتي نجات است. پس همان طوري كه كشتي انسان را از غرق شدن در درياي طوفان زده و سقوط در آن نجات مي دهد، حسين (ع) نيز انسان را از طوفان سركشي هواي نفس، تاريكي گناهان و در نتيجه از آتش قهر و غضب الهي رهايي بخشيده و به ساحل عبوديت و مقام رضوان الهي مي رساند. شهادت امام حسين (ع)، دين را از نابودي و اضمحلال آشكار، كه در نتيجه جهالت و گمراهي آشكار اهل دين بود، نجات داد. همان طوري كه در زيارت اربعين امام صادق (ع) به صراحت مي فرمايد : «بذل المهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة » (مفاتيح الجنان، ص 818). يعني اي حسينيان! اولاً حسين (ع) در راه خدا ايثارگري كرد، قلب و هسته مركزي وجود شريف خود را، با خدا معامله كرد تا بندگان خدا را، از دو بيماري و گرفتاري ناداني و سردرگمي نجات دهد. پس بايد به خودمان مراجعه و بررسي كنيم كه آيا قادر به تشخيص دين خدا و تشخيص حق از باطل، هستيم يا نه؟

اگر پاسخ سؤال مثبت است، بدانيد كه حسين (ع) ما را از ناداني و گمراهي نجات داده و اگر خداي ناكرده، گمراهي و جهالت، شك و ترديد در وجود ما وجود دارد، در آن صورت قطعاً سوار كشتي نجات حسيني نبوده ايم و بيراهه مي رويم. در عصر حاضر، شيطان صفتان و شيطان پرستان، بندگان زر و زور و قدرت، با انواع شگردهاي تبليغي و با تبليغات مسموم رسانه اي و سايت هاي مبتذل در عرصه سياست و قدرت، اقتصاد و ثروت، و سكس و شهوت، سعي در فريب افكار عمومي و رسيدن به خواسته هاي شوم خودشان داشته و دين و مذهب را، بستر مناسبي براي پياده كردن طرح شيطاني خود انتخاب كرده اند؛ آنها نخواسته اند و نمي خواهند و نمي توانند دين و مذهب را از بين ببرند چون اين كار شدني نيست. مگر در قرآن شريف نمي خوانيم: فطرة الله التي فطر الناس عليها (آيه 30 سوره روم)؛ دين همزاد بشر است و همراه آن نيز خواهد بود. بنابراين آنها يك راه بيشتر ندارند و آن نيز تحريف اديان و تقابل آنها با يكديگر، پوچ و بي محتوا ساختن دين الهي است كه در اين صورت با يك تير دو نشان زده اند، هم آنها به اهداف شوم خودشان مي رساند و هم دينداران نادان، به زعم خودشان به نداي فطري خودشان پاسخ داده اند و اين بهترين راهي است كه انتخاب كرده اند. در تحريفات برون ديني از راه مسائلي چون پلوراليسم ديني، با تمسك به آموزه هاي ديني تحريف شده خودشان، واردشده و در تحريفات برون ديني نيز، از طريق قداست شكني و حساسيت زدايي ديني، فرقه سازي و توليد نحله ها و عرفان هاي مدرن مانند وهابيت، بابيت، شيطان پرستي، كيهان درماني و ... و وارد كردن مطالب ساختگي، اهداف پليد خود را پيگيري كرده و به طور خلاصه به دنبال دين و مذهبي كاملاً باز و آزاد هستند كه نه تنها خواسته هاي مختلف دينداران را در بر گيرد، بلكه اينها نيز از آن طريق به مقاصد خودشان نائل شوند، به طور قطع ريشه ي همه اين بدبختي ها و سرگرداني ها، همان جهالتي است كه حسين (ع) فدايي آن شد تا جهان بشريت نجات پيدا كند؛ حال در اين شرايط حساس و غبارآلود، تنها آگاهي و عقلانيتي كه برگرفته از دين الهي باشد مي تواند انسان را نجات دهد و آن نيز جز در سوار شدن بر كشتي نجات حسين (ع) محقق نخواهد شد.

در اين مجال، براي عينيت بخشيدن به مفهوم حديث شريف مصباح هدايت، نمونه هايي از مصاديق نجات بخشي سيدالشهدا را از گرفتاري هاي مختلف، ذكر مي كنيم:

1- امام صادق (ع) در حديثي مي فرمايد: « ان الي جانبكم قبراً، ما اتاه مكروبٌ الا نفس الله كربته و قضي حاجته» (كامل الزيارات، ص 552) اين حديث شريف اشاره به نجات بخشي حرم مطهر سيدالشهداء داشته و موضوع آن نيز، رهايي غم و گرفتاري و برآورده شدن حاجت زائر مي باشد.

2- در حديث ديگري امام صادق (ع) مي فرمايد: « من ذكرنا عنده ففاضت عيناه و لو مثل جناح بعوضة غفرله ذنوبه و لو كانت مثل زبد البحر» (كامل الزيارات، ص335 ) از اين كلام نوراني استفاده مي شود گريه بر سيدالشهداء باعث آمرزش گناهان و در نتيجه رهايي از سخط خداوند را به دنبال دارد.

و احاديث زياد ديگري در اين باب وجود دارد كه مضمون آنها اين است شعر گفتن براي حسين (ع)، مرثيه خواني، گريه، توسل و زيارت و هر نوع اظهار ارادت ديگر باعث نجات از درياي گناهان، خشم پروردگار، آتش قهر الهي، اندوه و غم، دل مردگي شده و رحمت و رضوان الهي، بهشت، حيات دل و مانند آن را به دنبال خود دارد.

 

تذكر چند نكته :

1- نجات دهندگي اگر چه مختص به سالار شهيدان نمي باشد ولي در عين حال تفاوت اساسي با نجات دهندگي ساير امامان دارد. به عبارت ديگر، اگر چه همه ائمه كشتي نجات هستند ولي كشتي نجات حسيني ويژگي خاصي دارد و به فرموده امام رضا (ع) آدمي را سريعتر و زودتر به مقصد مي رساند. بنابراين افرادي كه بيش از اندازه گرفتار طوفانهاي وحشت زده هستند و راه درازي را در پيش رو تا رسيدن به ساحل نجات دارند، امام حسين (ع) بهترين كشتي نجات است. گريه بر سيدالشهداء به نظر بزرگان صاحبدل از نماز شب- كه مركب راهوار براي سلوك شبانه اهل معرفت مي باشد- زودتر انسان سالك را از غم فراق نجات داده و به عالم وصال مي رساند.

كشتي نجات حسيني، يك شبه ره صد ساله را پيموده و جبران عقب ماندگي هاي خيلي زياد معتكفين حضرتش را مي نمايد. مثلاً حر بن يزيد رياحي را در نظر بگيريد كه حتي در كمتر از يك شب و در مدت خيلي كوتاه، روز عاشورا خود را به كشتي نجات حسيني رسانده، از ورطه هلاكت بيرون كشاند.

2- نجات دهندگي امام حسين (ع) همانند مصباحيت او، منحصر و محدود به زمان حيات و يا بعد از حيات او نمي باشد، بلكه قبل از حيات حضرتش را نيز، شامل مي گردد.

انبياء عظام در طول حيات مبارك خودشان، به كرات بر دامن حضرت سيدالشهداء چنگ توسل زده و از مصائب و گرفتاري ها نجات يافته اند. به عنوان نمونه حضرت يوسف (ع) در خروج از چاه متوسل به خمسه طيبه شد و نجات بر او زماني حاصل شد كه كلمه « بحق الحسين» را ادا نمود. همچنين آن حضرت بعد از سالها زنداني شدن، متوسل به پنج نور پاك شد و همين كه «بحق الحسين» را گفت، زندانبان آمد و گفت: «يوسف ايها الصديق افتنا الخ» و خلاصي حاصل شد.(وسائل المحبين، ص 511).

درخصوص نجات حضرت يعقوب از غم فراق يوسف (ع)، وقتي كار به او خيلي سخت شد، عرض كرد پروردگارا، آيا رحم نمي كني به من، در حالي كه چشمهايم از كثرت گريه، بي نور شده و نور ديده ام از دست رفته است، پس خداي متعال بر او وحي فرستاد كه اين دعا را بخوان: « اللهم اني اسألك بحق محمد و علي و فاطمه والحسن والحسين ان تردّ عيني و نور عيني». (وسائل المحبين، ص 511) پس به محض اينكه اسم مبارك حسين (ع) را بر زبان جاري كرد، بشير آمد و از نور ديده اش خبر آورد و روشنايي چشمهايش برگشت.

3- نجات دهندگي سيدالشهداء محدود به خود آن حضرت نبوده و بلكه به ارادتمندان و زائران كوي امام عشق نيز تسري پيدا مي كند و آنها نيز خود و ديگران را از عذاب الهي نجات داده و به سوي بهشت عاشقان سوق مي دهند.

به عنوان مثال از سيف تمار نقل شده كه از امام صادق‌(ع) شنيدم كه مي فرمايد: «زائر الحسين مشفع يوم القيامة لمأة رجل كلهم قد وجبت لهم النار ممن كان في الدنيا من المسرفين» (كامل الزيارات، ص 547) يعني: «زائران حسين (ع) در روز قيامت شفاعت كننده به صد نفري است كه همه آنها مستحق آتش جهنم باشند» يا در روايت ديگري وارد شده است « انه يقال لهم خذوا بيد من اجببتم فادخلوه الجنة» يعني: « به درستي كه براي آنها گفته مي شود كه بگيريد دست هر كسي را كه مي خواهيد و آنها را داخل بهشت نمائيد».

بنابراين طبق حديث فوق، حسين (ع) مايه هدايت و نجات امت، در ظرف زمان دنيا مي باشد كه تشنگان حقيقت را هدايت و سالكان كوي ارادت را نجات داده و آنها را ساكن وادي توحيد و بهشت رضوان الهي مي كند.

 

منابع و مآخذ :

1-     قرآن كريم.

2-     ابراهيم مصطفي و همكاران، المعجم الوسيط، استانبول، دارالدعوة، 1410 ه. ق.

3-     ابن منظور، لسان العرب، دار احياء التراث العربي، 1408، ه . ق.

4-     جعفر بن محمد قولويه، كامل الزيارات، ترجمه سيدمحمدجواد ذهني تهراني، تهران، پيام حق، 1377 ه . ش.

5-     راغب اصفهاني، حسين، مفردات الفاظ القرآن، بيروت، الدار الشاميه، 1416 ه. ق.

6-     سپهر محمدتقي، ناسخ التواريخ، تهران، كتابفروشي اسلاميه، 1307 ه. ش.

7-     شريعتمدار تبريزي، محمدحسين، وسائل المحبين (شرح و ترجمه خصائص الحسينيه)، تهران ، دارالكتب الاسلاميه، 1372 ه. ش.

8-     شوشتري، جعفر، خصائص الحسينيه، تهران، داراكتب الاسلاميه، 1372 ه.ش.

9-     عندليب همداني، حسين، ثارالله، خون حسين(ع) در رگهاي اسلام، قم، انتشارات خيمه، 1387 ه.ش.

10-  قمي، عباس، مفاتيح الجنان، قم، مركز چاپ و نشر معارف اهل بيت (ع)، 1383 ه .ش.

11-  ..................، سفينه البحار، تهران، فراهاني.

12-  ..................، منتهي الامال، تهران، مطبوعاتي حسيني، 1372 ه.ش.

13-  محدثي جواد، فرهنگ عاشورا، قم، نشر معروف، 1418 ه ق.

14-مجلسي محمدتقي، بحارالانوار،

15-نوري طبرسي حسين، مستدرك الوسائل و المستنبط المسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، لأحياء التراث، 1407 ه.ق.

 

بهره گیری امام سجاد(ع) از منبر مسجد برای افشای فاسقان


دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت (ع) با اشاره به اینکه تا قبل از حماسه عاشورا، منبرها مکانی برای بیان خواسته‌های دودمان یزید و خلافت وی بود، گفت: امام سجاد(ع) از منبر مسجد برای تبیین حق و افشای فاسقان بهره برد.

حجت‌الاسلام محمدحسن اختری، دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت (ع) با اشاره به جایگاه مسجد و منبر در قیام عاشورا به خبرنگار شبستان گفت: منبر در همه فرهنگ‌ها و قوم‌ها از طرق مختلف وجود داشته است. در دین مقدس اسلام و در فرهنگ عرب نیز منبر مکانی برای اعلام مواضع به کار می‌ رفته است.

 

وی افزود: تا قبل از شهادت اباعبدالله الحسین(ع) این منبرها برای بیان خواسته‌های دودمان یزید و خلافت وی استفاده می‌شد به گونه ای که منبر، مکانی برای بیان مباحث باطل برای مردم بود. ولی پس از واقعه جانسوز کربلا، امام سجاد (ع) با تدبیری خاص در مسجد اموی به یزید به دلیل آنکه جایگاه ارزشمند منبر توسط او و پدرش معاویه تبدیل به تریبونی برای بیان مطالب باطل و فسق و فجور شده بود به یزید گفت، این چوبی بیش نیست.

 

حجت الاسلام اختری با اشاره به اینکه امام سجاد (ع) درصدد تفهیم این موضوع بود که منبر مکان مقدسی است که باید تبیین امر خدا و رسالت خدا در آن انجام شود و دستورات خدا بیان شود ولی به دلیل آنکه به دست فاسقان افتاده بود، مکانی برای ترویج فحشا و فسق شده است، ادامه داد: همه علما حتی علمای اهل سنت قبول دارند که از زمان حکومت معاویه تا قبل از دوران صفوی، حکومت‌های باطل و جور، منبرها و مسجدها را غصب کرده بودند و امام جماعت باطل بر مردم گذاشته و منبرها هم حرمت و احترامی نداشت و تنها در حماسه کربلا بود اهل بیت(ع) که از این منبرها حقایق کربلا را به مردم تبیین کردند.

  

وی تصریح کرد: احترام منبر به احترام شخصیتی است که بر روی آن شخصی محترم و پرهیزکار به بیان مطالب حق و مطالب الهی و اسلامی می پردازد لذا در حال حاضر نیز منبرها تبین کننده حقایق اسلام به شمار می آید.

امام علی(ع) و خطبه اولین روز ماه رمضان در مسجد کوفه


  

حدثنا أحمد بن هارون الفامي رضي الله عنه قال حدثني محمد بن عبد الله بن جعفر بن جامع عن أبيه عن هارون بن مسلم عن مسعدة الربعي عن الصادق جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه ع قال خطب أمير المؤمنين ع في أول يوم من شهر رمضان في مسجد الكوفة فحمد الله بأفضل الحمد و أشرفها و أبلغها و أثنى عليه بأحسن الثناء و صلى على محمد نبيه ص ثم قال أيها الناس إن هذا الشهر شهر فضله الله على سائر الشهور كفضلنا أهل البيت على سائر الناس و هو شهر يفتح فيه أبواب السماء و أبواب الرحمة و يغلق فيه أبواب النيران و هو شهر يسمع فيه النداء و يستجاب فيه الدعاء و يرحم فيه البكاء و هو شهر فيه ليلة نزلت الملائكة فيها من السماء فتسلم على الصائمين و الصائمات بإذن ربهم إلى مطلع الفجر و هي ليلة القدر قدر فيها ولايتي قبل أن خلق آدم ع بألفي عام صيام يومها أفضل من صيام ألف شهر و العمل فيها أفضل من العمل في ألف شهر أيها الناس إن شموس شهر رمضان لتطلع على الصائمين و الصائمات و إن أقماره ليطلع عليهم بالرحمة و ما من يوم و ليلة من الشهر إلا و البر من الله تعالى يتناثر من السماء على هذه الأمة فمن ظفر من نثار الله بدرة كرم على الله يوم يلقاها و ما كرم عبد على الله إلا جعل الجنة مثواه عباد الله إن شهركم ليس كالشهور أيامه أفضل الأيام و لياليه أفضل الليالي و ساعاته أفضل الساعات هو شهر الشياطين فيه مغلولة محبوسه هو شهر يزيد الله فيه الأرزاق و الآجال و يكتب فيه وفد بيته و هو شهر يقبل أهل الإيمان بالمغفرة و الرضوان و الروح و الريحان و مرضات الملك الديان أيها الصائم تدبر أمرك فإنك في شهرك هذا ضيف ربك انظر كيف تكون في ليلك و نهارك و كيف تحفظ جوارحك عن معاصي ربك انظر أن لا تكون بالليل نائما و بالنهار غافلا فينقضي شهرك و قد بقي عليك وزرك فتكون عند استيفاء الصائمين أجورهم من الخاسرين و عند فوزهم بكرامة مليكهم من المحرومين و عند سعادتهم بمجاورة ربهم من المطرودين أيها الصائم إن طردت عن باب مليكك فأي باب تقصد و إن حرمك ربك فمن ذا الذي يرزقك و إن أهانك فمن ذا الذي يكرمك و إن أذلك فمن ذا الذي يعزك و إن خذلك فمن ذا الذي ينصرك و إن لم يقبلك‏ في زمرة عبيده فإلى من ترجع بعبوديتك و إن لم يقلك عثرتك فمن ترجو لغفران ذنوبك و إن طالبك بحقه فما ذا يكون حجتك أيها الصائم تقرب إلى الله بتلاوة كتابه في ليلك و نهارك فإن كتاب الله شافع مشفع يشفع يوم القيامة لأهل تلاوته فيعلون درجات الجنة بقراءة آياته بشر أيها الصائم فإنك في شهر صيامك فيه مفروض و نفسك فيه تسبيح و نومك فيه عبادة و طاعتك فيه مقبولة و ذنوبك فيه مغفورة و أصواتك فيه مسموعة و مناجاتك فيه مرحومة و لقد سمعت حبيبي رسول الله ص يقول إن لله تبارك و تعالى عند فطر كل ليلة من شهر رمضان عتقاء من النار لا يعلم عددهم إلا الله هو في علم الغيب عنده فإذا كان آخر ليلة منه أعتق فيها مثل ما أعتق في جميعه فقام إليه رجل من همدان فقال يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به حبيبك في شهر رمضان فقال نعم سمعت أخي و ابن عمي رسول الله ص يقول من صام شهر رمضان فحفظ فيه نفسه من المحارم دخل الجنة قال الهمداني يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به أخوك و ابن عمك في شهر رمضان قال نعم سمعت خليلي رسول الله ص يقول من صام رمضان إيمانا و احتسابا دخل الجنة قال الهمداني يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به خليلك في هذا الشهر فقال نعم سمعت سيد الأولين و الآخرين رسول الله ص يقول من صام رمضان فلم يفطر في شي‏ء من لياليه على حرام دخل الجنة فقال الهمداني يا أمير المؤمنين زدنا مما حدثك به سيد الأولين و الآخرين في هذا الشهر فقال نعم سمعت أفضل الأنبياء و المرسلين و الملائكة المقربين يقول إن سيد الوصيين يقتل في سيد الشهور فقلت يا رسول الله و ما سيد الشهور و من سيد الوصيين قال أما سيد الشهور فشهر رمضان و أما سيد الوصيين فأنت يا علي فقلت يا رسول الله فإن ذلك لكائن قال إي و ربي إنه ينبعث أشقى أمتي شقيق عاقر ناقة ثمود ثم يضربك ضربة على فرقك تخضب منها لحيتك فأخذ الناس بالبكاء و النحيب فقطع ع خطبته و نزل.

رمضان المبارک

امام باقر علیه‏ السّّلام به نقل از پدرانش علیهم‏ السّّلام روایت می‌كند: حضرت على علیه‏ السّّلام در اوّلین روز ماه رمضان در مسجد كوفه خطبه خواند. پس خدا را به بهترین ستایش و برترین و رساترین ثنا ستود و بر پیامبرش محمّد صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله درود فرستاد. سپس فرمود:  «اى مردم! این ماه، ماهى است كه خداوند، آن را بر ماه‏هاى دیگر برترى داده است، مانند برترى ما اهل‏بیت بر دیگر مردم. و آن، ماهى است كه درهاى آسمان و درهاى رحمت، در آن گشوده مى ‏شوند و درهاى آتش در آن بسته مى‏ گردند. و ماهى است كه در آن ندا شنیده مى ‏شود و دعا مستجاب مى ‏گردد و گریه مورد ترحّم قرار مى‏ گیرد. ماهى است كه در آن، شبى وجود دارد كه فرشتگان از آسمان فرود آمده، بر مردان و زنان روزه ‏دار، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپیده سلام مى‏ دهند و آن شب، "شب قدر" است. دو هزار سال پیش از آن كه آدم علیه‏ السّّلام آفریده شود، ولایت من در آن شب، مقدّر شد. روزه گرفتن آن، برتر از روزه ‏دارى هزار ماه است و عمل در آن، برتر از عمل در هزار ماه است. اى مردمخورشید ماه رمضان بر مردان و زنان روزه‏ دار، با رحمت مى‏ تابد و ماه آن با رحمت بر آنان نورافشانى مى‏ كند و هیچ روز و شبى از این ماه نیست، مگر آن كه پروردگار متعال، بر سر این امّت، نیكى مى‏ افشاند. پس هر كس از ریزش نعمت الهى ذرّه‏ اى بهره‏ مند گردد، در روز دیدارش با خدا، نزد خداوند، گرامى خواهد بود و هیچ بنده‏ اى نزد خدا گرامى نگردد، مگر آن كه خداوند، بهشت را جایگاه او قرار مى‏ دهد. بندگان خدا! این ماه شما، همچون دیگر ماه‏ها نیست. روزهایش برترین روزهاست و شب‏هایش برترین شب‏ها و ساعاتش برترین ساعات است. آن، ماهى است كه شیطان‏ها در آن در بند و زندانى‏ اند؛ ماهى كه خداوند در آن، روزى‏ ها و اجل‏ها را مى ‏افزاید و میهمانان خانه‏ اش را مى‏ نویسد؛ ماهى كه اهل ایمان با آمرزش و رضاى الهى، با شادى و نعمت‏هاى الهى، و با خشنودى فرمانرواى دادگر و توانا، پذیرفته مى‏ شوند. اى روزه‏ دار! در كار خویش نیك بنگر، كه در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستى. بنگر كه در شب و روزت چگونه ‏اى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى خدا حفظ مى‏ كنى. بنگر تا مبادا شب در خواب باشى و روز در غفلت؛ پس این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس آنگاه كه روزه‏ داران پاداش‏هاى خود را مى‏ گیرند، تو از زیانكاران باشى و آنگاه كه به كرامت فرمانرواى خویش نایل مى ‏شوند، از محرومان گردى و آنگاه كه به همسایگى با پروردگارشان سعادتمند مى‏ شوند، تو از طردشدگان باشى! اى روزه ‏دار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوى، به كدام درگاه روى خواهى آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد، كیست كه روزى‏ ات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد، كیست كه اكرامت كند؟ و اگر ذلیلت ساخت، كیست كه عزّتت بخشد؟ و اگر تو را واگذاشت، كیست كه یارى‏ ات كند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذیرفت، بندگى‏ ات را به آستان چه كس خواهى برد؟ و اگر از خطایت در نگذشت، براى آمرزش گناهانت به كه امید خواهى بست؟ و اگر حقّ خویش را از تو طلبید، حجّت تو چه خواهد بود؟  

اى روزه‏ دار! در شب و روزت با تلاوت كتاب خدا، به او تقرّب بجوى، كه همانا كتاب خدا، شفیعى است كه روز قیامت، شفاعتش براى قرآن‏ خوانان پذیرفته است و با خواندن آیات آن، از درجه‏ هاى بهشت بالا مى‏ روند. مژده اى روزه‏دار! تو در ماهى هستى كه روزه‏دارى‏ات در آن، واجب، نَفَس كشیدنت در آن، تسبیح، خُفتنت در آن، عبادت، طاعتت در آن، پذیرفته، گناهانت در آن، آمرزیده، صداهایت در آن، شنیده ‏شده، و مناجات در آن، مورد ترحّم است. از حبیبم پیامبر خدا شنیدم كه مى‏ فرمود: "خداوند متعال را در هنگام افطار هر شب ماه رمضان، آزادشدگانى از آتش است كه شمار آنان را كسى جز خداوند نمى‏ داند. شمار آنان، نزد او در علم غیب است. پس چون آخرین شب این ماه شود، خداوند به شمار همه كسانى كه در تمام این ماه آزاد كرده، آزاد خواهد نمود."   

مردى از قبیله هَمْدان برخاست و گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه حبیب تو درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو. فرمود: «باشد! شنیدم كه برادر و پسر عمویم، پیامبر خدا، مى‏ فرمود: "هر كس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در این ماه از حرام‏ها نگه دارد، وارد بهشت مى‏ شود.» آن مرد هَمْدانى گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمویت درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو. فرمود: «باشد! شنیدم كه دوستم پیامبر خدا مى‏فرمود: "هر كس از روى ایمان و به خاطر اجر الهى، [ماه] رمضان را روزه بدارد، وارد بهشت مى‏ شود."» مرد هَمْدانى گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه دوستت درباره این ماه فرمود، بیشتر بگو! فرمود: «باشد! شنیدم كه سَرور اوّلین و آخرین، پیامبر خدا مى‏ فرمود: "هر كس [ماه]رمضان را روزه بدارد و در شب‏هاى آن حرام نخورد، وارد بهشت مى‏ شود."» مرد هَمْدانى گفت: اى امیر مؤمنان! از آنچه سرور اوّلین و آخرین با تو درباره این ماه گفت، بیشتر بگو. فرمود: «باشد! شنیدم كه برترینِ پیامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب مى‏ فرمود: "همانا سَرور اوصیا، در سَرور ماه‏ها كشته مى‏ شود." گفتم: اى پیامبر خدا! سرور ماه‏ها، كدام است و سرور اوصیا كیست؟ فرمود: "امّا سرور ماه‏ها، ماه رمضان است و امّا سرور اوصیا، تویى، اى على!" گفتم: اى پیامبر خدا! آیا چنین خواهد شد؟ فرمود: "آرى، به پروردگارم سوگند! همانا نگون‏ بخت‏ ترینِ امّت من، برادرِ پى‏ كننده ناقه ثمود، برمى‏ خیزد و ضربتى بر فرق سرت مى‏ زند كه محاسنت از خون آن، رنگین مى‏شود."» پس مردم شروع به گریه و شیون كردند. و حضرت على علیه‏ السّّلام خطبه‏ اش را به پایان برد و فرود آمد.

منبع:فضائل الأشهر الثلاثة، شيخ صدوق، مكتبة الداورى، قم،‏ صص 108، 109 و 110.(توضيح: چاپ حاضر چاپ دوم كتاب است كه در سال 1397 هجرى توسط مطبعة الآداب نجف اشرف منتشر شده است.)

مسجدی برای ملاقات، مسجدی برای پناه     


امام زمان(عج)

مسجد سهله یكی از بزرگ‌ترین مساجد اسلامی است كه در قرن اوّل هجری در «كوفه» بنا نهاده شده و هم اكنون نیز این مسجد برپاست. این مسجد دارای قداست و جایگاه والایی در میان بسیاری از مسلمانان بوده و نام آن با نام مبارك امام مهدی(ع) گره خورده است.

در احادیث معصومان(ع) تأكید شده است كه این مسجد منزل‌گاه و بیت المال امام مهدی(ع) است. علاوه بر این بسیاری از مؤمنان تأكید می‌كنند كه امام(ع) بارها در این مسجد مشاهده شده و مقام امام در این مسجد، در حال حاضر یكی از زیارتگاه‌های مشتاقان و محبّان اهل بیت(ع) است. دلیل اهمّیت این مسجد این است كه در كمتر كتاب زیارتی می‌بینیم كه فصلی در مورد فضایل و اعمال و واجبات مربوط به این مسجد نیامده باشد.

    

نام‌های این مسجد

مسجد بنی ظفر؛1 مسجد سهله؛2مسجد القری؛3 مسجد یِری؛4 مسجد بنی عبدالقیس؛ مسجد سهیل.5

     پیامبران(ع) و مسجد سهله

در مورد فضایل این مسجد، روایات زیادی نقل شده است. از جمله:

الف ـ آیا می‌دانید كه اینجا محلّ ریسندگی حضرت عیسی(ع) بوده و از اینجا به آسمان عروج كرده و مقام ایشان در آن مشهور است؟؛

ب ـ از این مسجد حضرت ابراهیم(ع) به «یمن» رفت و مقام حضرت ابراهیم(ع) در آن مشهور است؛

ج ـ از اینجا داوود(ع) به سوی جالوت رفت؛

د ـ از این مسجد داوود(ع) به سوی طالوت رفت؛

ه‍ ـ در آن صخره‌ای سبز است كه در آن تمثال تمام  پیامبران بوده و از زیر آن صخره، گِل تمام پیامبران گرفته شده است و در آن زبرجدی است كه تصویر تمام پیامبران و اوصیا در آن است؛

و ـ در این مسجد مقامی است كه منسوب به حضرت صالح(ع) است؛

ز ـ خداوند پیامبری را نفرستاده مگر آنكه آن پیامبر در این مسجد عبادت كرده است.

     ائمّه(ع) و مسجد سهله

الف ـ امام علی(ع) این مسجد را از جمله مساجد مبارك در كوفه شمرده و فرموده:

«این مسجد، منزلگاه حضرت خضر(ع) است و مغمومی اینجا نیامد، مگر اینكه خداوند گشایش برای او حاصل كرده است.»6

مسجد سهله یكی از بزرگ‌ترین مساجد اسلامی است كه در قرن اوّل هجری در «كوفه» بنا نهاده شده و هم اكنون نیز این مسجد برپاست

ب ـ امام سجّاد(ع) فرمود:

ـ «هر كس دو ركعت نماز در مسجد سهله به جای آورد، خداوند دو سال، عمر او را افزایش می‌دهد.»7

ج ـ امام صادق(ع) اخبار زیادی در مورد این مسجد بیان كرده‌اند. از جمله اینكه:

ـ «اگر عمویم زید به این مسجد می‌آمد و به او پناه می‌آورد، خداوند بیست سال او را پناه می‌داد.»

ـ «مصیبت زده‌ای كه به این مسجد آمده و در آن دو ركعت در میان عشائین نماز خوانده و دعا كرده است، خداوند غم و اندوه او را برطرف كرده است.»

ـ «هر كس در آن اقامت گزیده، گویا در خیمة پیامبر(ص) اقامت كرده است.»

ـ «هر زن و مرد مؤمنی دلش هوای آن را دارد.»

ـ «هر كس در آن نماز بگزارد و با نیّت خالص خداوند را بخواند، خداوند نیازش را برطرف می‌كند.»

ـ «هر كس در آن از خداوند امنیّت بخواهد، خداوند او را از همة آنچه از آن هراسان است، امنیّت می‌دهد.»

ـ «آگاه باشید، شب و روزی نیست، مگر اینكه ملائكه برای دیدار از آن و عبادت خداوند در آن به زمین می‌آیند.»

ـ «اگر من نزدیك شما بودم، تنها در آن مسجد نماز می‌خواندم.»8

 

ویژگی‌ها و فضیلت‌های مسجد سهله

دربارة ویژگی‌های خاصّ این مكان مقدّس می‌توان موارد زیر را برشمرد:

1. اقامتگاه پیامبران و صالحان است؛

2. اقامتگاه جانشینان امام مهدی(ع)‌ خواهد بود؛

3. اقامتگاه حضرت ابراهیم(ع) بود؛

4. اقامتگاه، عبادتگاه و كارگاه بافندگی حضرت ادریس(ع)‌ بود؛

5. اقامتگاه حضرت مهدی(ع) بعد از ظهور آن حضرت خواهد بود؛

6. آنجا پایگاه حضرت خضر است؛

7. اینجا تربتی است كه همة پیامبران از آن آفریده شده‌اند؛

8. رهگذر راهیان بهشت است؛

9. محلّ تقسیم غنایم در عصر ظهور خواهد بود؛

10. محلّ عروج پیامبر؛

11. محلّ نزول فرشتگان؛

12. محلّ نیایش حضرت صاحب الزّمان(ع)؛

13. مركز بیت المال حضرت مهدی(عج)؛

14. مقام صالحان و پیامبران است؛

15. صور در اینجا دمیده می‌شود؛

16. دعا در این مسجد، مستجاب است؛

17. فرشتگان هر شب و روز در آن فرود می‌آیند؛

18. فاروق اعظم اینجاست؛9

19. محشر به سوی این مسجد است؛

20. در كنار آن هفتاد هزار نفر محشور می‌شوند كه همگی به بهشت می‌روند.

دعای عهد

امام مهدی(عج) و مسجد سهله

در این مورد احادیث زیادی از ائمّه(ع) روایت شده است، از جمله اینكه:

ـ بدانید كه آن منزلگه صاحب شما هنگام قیامش است.

ـ پیوسته قائم(ع) در آن است.

ـ بیت المال و محلّ تقسیم غنائم مسلمانان در آن است.

 

استجاره در مسجد سهله

از جمله ویژگی‌های این مسجد، استجاره و پناه بردن به آن از بلایا است. در روایتی آمده است: «اگر عمویم زید به خداوند پناه می‌برد، خداوند او را بیست سال (در این مسجد) پناه می‌داد.» در كتاب «كشف الغطاء» آمده است: در سال طاعون (وبا) همراه با حدود چهل نفر به این مسجد پناه بردم. مردم بیرون همگی مُردند، امّا به این اشخاص آسیبی نرسید.

 

تاریخ تأسیس مسجد سهله

متأسّفانه منبعی تاریخی كه به صورت علمی و تاریخی، تاریخ دقیق بنای مسجد، تاریخچه، تغییر و تحوّلات آن را بیان كرده باشد، در دست نیست، امّا گفته شده این مسجد خانة‌ حضرت ادریس(ع) و زمانی خانة حضرت ابراهیم(ع) بوده است. البتّه می‌توان به طور قطعی گفت:‌ این مسجد پیش از زمان خلافت امام علی(ع) در كوفه (سال 35 ـ 40 ق.) به وجود آمده است و بعید نیست كه امام به خاطر قداست و فضیلت این مسجد، در آن نماز گزارده باشد.

 

ساختمان مسجد و توصیف آن

این مسجد در شمال غربی مسجد كوفه قرار دارد و حدود 2 كیلومتر با آن فاصله دارد. این مسجد تقریباً به شكل مستطیل است و دارای چهار ضلع است: ضلع شمالی 160 متر، ضلع شرقی 130 متر، ضلع جنوبی 160 متر، ضلع غربی 130 متر. دیوارهای آن بالغ بر 22 متر ارتفاع دارد و در نیمة ضلع شرقی، مناره (مأذنه)ای هست كه ارتفاع آن به 13 متر می‌رسد كه از بالا منقّش به آیات قرآن است و حاج جواد بن شیخ حسین سهلاوی خفاجی در سال 1378ق. آن را بنا نهاده است. در طول دو ضلع شرقی و غربی، دو مجموعة ایوان وجود دارد و در ضلع جنوبی آن یك رواق بلند است كه در طول این ضلع امتداد دارد. ساحت مسجد، روباز است و در میان آن و گوشه‌كناره‌های آن چند مقام و محراب مربوط به پیامبران و امامان وجود دارد. از جمله مقام امام جعفر صادق(ع)، مقام حضرت ابراهیم(ع)، مقام حضرت ادریس(ع)، مقام حضرت خضر(ع)، مقام صالحان و پیامبران و مرسلان، مقام امام سجّاد(ع) و مقام حضرت مهدی(ع).

 

مقام امام مهدی(ع)

امام زمان(عج)

این مقام، به نام مقام صاحب الزّمان(ع) ‌یا صاحب العصر و صاحب الأمر شناخته می‌شود. این مقام، در بخش جنوبی مسجد واقع شده و به دلیل اینكه مشهور است كه امام در آن نماز خوانده و عبادت كرده، جایگاه خاصّی در دل مردم دارد. مساحت آن پیش از تعمیر اخیر، این‌گونه بوده است: طول، ‌هشتاد متر، عرض تقریبی، پنج و نیم متر و پس از آن این بخش بسیار گسترش یافت. این مقام، یك محراب دارد و بر محراب آن پنجره‌ای برنزی است كه عمر آن متجاوز از صد و پنجاه سال نیست. آن پنجره بدون تزئین و نوشتار است و اطراف این پنجره، دو دعای مشهور (دعای زیارت مقام) وجود دارد، داخل ساختمان مقام كه بزرگ‌ترین مقام مسجد است، دو سالن بزرگ برای نماز و نیایش است. یكی در بخش شمالی كه خاصّ مردان است و دیگری در سمت راست كه خاصّ زنان است. سیّد محمّد مهدی بحرالعلوم در سال 1181ق. ساختمان مقام امام مهدی(ع) را بنا نهاد، پس از آن در دوران ایشان چندین مرتبه این مقام بزرگ‌تر شد. پس از آن این ساختمان تخریب شد و ساختمان جدیدی برای این مقام بنا نهاده شد.

در اواخر سال 1394 ق. حاج عبدالمنعم ناصر مرز\‌الاسدی ساختمان جدیدی به جای آن بنا ساخت.

در سال 1315 ق. حاج محمّد رشاد ناصر مرزه الاسلامی، ساختمان قبلی را تخریب كرد و مقام را گسترش داد و مساحت آن به ششصد متر رسید و ساختمان كنونی همان ساختمان است.

 

شب چهارشنبه و مسجد سهله

سیّد بن طاووس گفته است: اگر خواستی به مسجد سهله بروی، میان مغرب و عشا در شب چهارشنبه برو؛ زیرا این زمان از زمان‌های دیگر برتر است.11

شیخ محمّد حسن، صاحب «الجواهر» متوفی سال 1226 ق. سنّت رفتن به مسجد سهله در شب چهارشنبة هر هفته را پایه‌گذاری كرد. در شرح حال شیخ آقا بزرگ تهرانی آمده است كه ایشان مدّت چهل سال با پای پیاده در شب‌های چهارشنبه از «نجف» به «مسجد سهله» می‌رفته‌اند، حتّی هنگامی كه پشتشان خمیده شده بود، همچنان به این مسجد می‌رفته‌اند. علّامه نوری در كتاب «جنّـ[ المأوی» نوشته، ‌مردی صالح و دیندار گفت: ‌از اهل معرفت بسیار می‌شنیدم كه می‌گفتند: استجاره در مسجد سهله باید چهل چهارشنبة متوالی باشد تا بتوان امام منتظَر را دید و من این كار را انجام دادم و موفّق به دیدار ایشان شده‌ام و بارها این را تجربه كرده‌ام. سپس این شخص داستان تشرّف خود به خدمت امام زمان(ع) در مسجد سهله و رفتن با ایشان به مسجد كوفه را بیان كرده است.12

سیّد رضوی در كتابش «التّحفـ[ الرّضویه» در باب كسانی كه به دیدار امام در بیداری مشرّف شده‌اند، می‌گوید: این چیز معروفی در نجف است و مسجد سهله حتّی یك هفته از كسانی كه ایمان به این غایت شریف‌ دارند، خالی نیست و تنها كسانی كه بختشان بلند است، به آن می‌رسند. كسانی كه ایشان را در این مسجد دیده‌اند، حكایت‌های زیادی نقل كرده‌اند كه بخشی از آن در كتاب «جنّـ[ المأوی» آمده است.‌ در این كتاب از سیّد بن سیّد باقر قزوینی نقل شده كه:

با پدرم در حال رفتن به مسجد بودیم، زمانی كه نزدیك مسجد شدیم، به پدرم گفتم: این سخن كه مردم می‌گویند هر كس چهل چهارشنبه به مسجد سهله بیاید، امام مهدی را می‌بیند، به نظر من بی‌اصل و اساس است.پدرم پس از شنیدن این سخن، خشمگینانه رو به من كرد و گفت:‌ چرا؟ تنها به این دلیل كه تو ایشان را ندیده‌ای؟ یا به این دلیل كه هر چیز كه چشمانت آن را ندیده باشد، بی اصل و اساس است؟ پدرم زیاد با من سخن گفت تا آنكه از گفتة خود پشیمان شدم. سپس با هم وارد مسجد شدیم، كسی در مسجد نبود. زمانی كه پدرم وسط مسجد بود برخاست تا دو ركعت نماز استجاره بخواند، مردی از سمت مقام امام حجّت(ع) پیش آمد، از كنار پدرم گذشت و به او سلام كرد و با او مصافحه كرد. پدرم به من نگاه كرد و گفت كه ‌این مرد كیست؟ گفتم: ‌آیا او مهدی است؟ گفت: پس چه كسی است؟ پس به دنبال او دویدم. امّا او را نه در داخل مسجد و نه خارج از آن نیافتم.13

 

علما و دیدار با امام در مسجد سهله

شماری از علما، مشرّف به دیدار امام شده‌اند و نام آنها در كتاب‌ها آمده است.

علاوه بر اینها علما و اشخاص زیادی مشرّف به دیدار ایشان شده‌اند، امّا اطّلاعات چندانی از حكایات دیدار آنها در دست نیست. علّامه نوری برخی از آنها را در كتاب «النّجم الثّاقب» آورده است.

در پایان به ذكر دو حكایت دیدار بسنده می‌كنیم.

1. شیخ احمد صد تومانی نقل كرده:

در مجلس جدّمان محمّد صد تومانی، از مسئلة دیدار امام مهدی(ع) سخن گفته شد تا اینكه ایشان هم مطلبی دراین‌باره گفت: یك روز دوست داشتم در مسجد سهله نماز بخوانم و در زمانی كه تصوّر می‌كردم خالی از جمعیت باشد، به آنجا رفتم، وقتی به آنجا رسیدم، دیدم مسجد پر از مردم است و سر و صدای زیادی آنجاست و یادم نمی‌آید در آن زمان، كسی در آنجا آمده باشد، داخل مسجد شدم و دیدم صف‌های زیادی برای نماز جماعت، بسته شده است. كنار دیوار ایستادم تا ببینم آیا میان صف‌ها جایی خالی هست كه من آنجا بروم و نماز بخوانم. متوجّه شدم، در میان یكی از صف‌ها، جای یك نفر خالی است. به آنجا رفتم و ایستادم و نماز خواندم. سپس یكی از حاضران گفت: آیا مهدی(ع) را دیدی؟ پس از آن سیّد ساكت شد، گویی پشیمان بود، سپس به خود آمد و هر چه از او درخواست شد مطلب را پایان برد، نپذیرفت. 14

 

آداب و اعمال مسجد سهله

سیّد بن طاووس می‌نویسد: وقتی می‌خواهی به مسجد سهله بروی، روز چهارشنبه، در میان نماز مغرب و عشا دو ركعت نماز به جای آور.

همچنین نقل شده، وقتی به مسجد سهله رفتی، در كنار آن بایست و دعای «بسم الله و بالله و من الله إلی الله و ماشاء‌الله...»15 را بخوان.

احمد علی مجید الحلی

مترجم: سید شاهپور حسینی

ماهنامه موعود شماره 111


1. ابن فقیه، مختصر البلدان، ص174.

2. فضل الكوفه و مساجدها، ص 17.

3. قرب الاسناد، ص74.

4. قرب الاسناد، ص159، در نسخة‌ دیگر آمده است، مسجد الشری در نسخه‌ای دیگر مسجد الثری آمده است.

5. الانبیاء و مسجد السهله.

6. البلدان، ص 174.

7. المشهدی، المزار الكبیر.

8. همان.

9. مجلة انتظار، مسجد سهله، علی اكبر مهدی‌پور، صص330ـ354.

10. كشف الغطاء، ص 212.

11. مصباح الزائر.

12. جنـة المأوی، چاپ شده با بحارالانوار، صص 31 و 53.

13. بحارالانوار، ج53، ص245.

14. همان، ص240.

15. الصحیفـة المباركة المهدیـة، صص678 ـ 684.

 

معماری مسجد در هنر اسلامی



این مقاله به ویژگیهای معماری مساجد اسلامی، دلایل و شرح اهمیت آن می پردازد.
معماری مسجد در هنر اسلامی

محوریت مسجد در دین اسلام، مطالعه و منشا شکل گیری آن را به عنوان نخستین نمود بنای اسلامی ضروری می سازد . بویژه از آن جایی که بسیاری از مشخصات و مفاهیم در معماری مذهبی و غیرمذهبی مسلمانان با هم تداخل دارند، از این رو مسجد نخستین عامل در هر گونه بحث از معماری اسلامی است.

از سویی دیگر نماز یکی از پنج رکن اسلام است. یک مسلمان متدین پنج نوبت در روز نماز می خواند، هرچند که در دین اسلام می توان نماز را در هرجایی مانند خانه، محل کسب و مسجد به جای آورد اما یکبار در هفته بر انسان مسلمان تکلیف است که در روز جمعه در مراسم نماز جماعت شرکت کند. به همین دلیل با گسترش شهرهای اسلامی و رواج ساخت مسجد، در هر شهر حداقل یک مسجد جمعه، یا جامع یا آدینه برای گردهمایی مسلمین در ظهر جمعه ساخته شد.

نخستین مسجد، یعنی اولین مکانی که مسلمانان برای نماز گرد هم آمدند، در واقع حیاط خانه پیامبر (ص) بود. این فضای ساده و مناسب که دارای طول زیاد و پهنای کم بود، به طور مناسبی نمازگزاران را در خود جای می داد . بام مسجد با شاخه های نخل پوشانده شده بود تا بر روی نمازگزاران سایه بیاندازد. در واقع مسجد پیامبر اکرم، الگویی برای نخستین مساجد مانند مسجد کوفه در عراق شد که به طور کلی به شیوه معماری این نوع مساجد، شیوه شبستانی و یا چهل ستونی گفته می شود.

در نخستین سالهای فتوحات اسلامی ، کلیساها ، خانه های بزرگان و یا معابد بت پرستان تصرف شدند و اصولا بجای تخریب ، بعد از پاکسازی و سازگاری با شئونات اسلامی، از قبیل پوشاندن نقوش انسانی و یا تخریب بت ها و مجسمه ها، به مساجد تبدیل شدند و به محل اجتماع مردمان تازه مسلمان آن دیار بدل گشتند. البته لازم به ذکر است که این بدان معنا نیست که مسلمانان به پیروان دیگر کتب آسمانی مانند مسیحیان بی حرمتی کرده اند، کما اینکه با توجه به مستندات تاریخی به طور مثال مسلمانان و عابدان مسیحی برای مدتی در " حمص" در غرب سوریه، دمشق و حلب، (در شمال غرب سوریه) عبادتگاه های مشترکی داشته اند. به هر ترتیب بودن در این مکان ها و یا تبدیل معابد به محل اجتماع مسلمانا ن باعث رسوخ معماری کهن هر منطقه در معماری و ساخت مساجد شد. هرچند که مسجد در اصول معماری خود ، دارای یک سری رکن اصلی مانند شبستان، مناره و محراب است اما تزیینات و نوع تکنیک بکار بردن مصالح، سازگار با هر منطقه جغرافیایی و به پیروی از معماری بومی آن ناحیه پی گرفته شد و به همین دلیل مساجدی زیبا و متنوع در سراسر بلاد اسلام سر برآورد.

مسجد پیامبر اکرم، الگویی برای نخستین مساجد مانند مسجد کوفه در عراق شد که به طور کلی به شیوه معماری این نوع مساجد، شیوه شبستانی و یا چهل ستونی گفته می شود.

نکته جالب و قابل توجه در دین مبین اسلام این است که بر خلاف مسیحیت، هیچ گونه محدودیت مکانی برای نمازگزاران در اسلام وجود ندارد، از این رو بهتر است جایگاه اصلی نماز دارای طول زیاد و عرض کم باشد. این به جهت بالا بردن تمرکز در صفوف جماعت نیز در مساجد وارد شد. ستون هایی با فاصله منظم می توانست سقف های اولین مساجد را تحمل کرده و یک شکل ساختمانی ستون دار ایجاد کند.

از مشخصه های دیگر مسجد اسلامی، سادگی و کارآمدی آن است. این سادگی و کاربرردی بودن مساجد برای مسیحیان نیز جالب توجه بوده است به طوری که مثلا " آرکالف" زائر مسیحی که در حدود سال 670م از اورشلیم دیدن کرده نقل می کند: " نزدیک دیوار شرقی شهر، در آن مکان معروف که سابقا در آن معبد قرار داشت، نمازخانه ای با تیرهای عمودی و چوبی بزرگ بر فراز برخی بقایای ویران بنا شده است. مسلمانان اکنون اغلب به این مکان مستطیل شکل می روند و کنار هم می ایستند و نماز می خوانند. گفته شده است که این بنا می تواند سه هزار نفر را در خود جای دهد."

معماری مسجد در هنر اسلامی

سادگی بنای مساجد و پرهیز از تزیینات گسترده، هزینه بر و زمان بر باعث گسترش سریع مساجد جهت جای دادن تعداد فزاینده نمازگزاران شد. تسهیل در این گسترش باعث شد که مساجد اولیه در سالهای بعد باها گسترش فضا یابند به عنوان نمونه نخستین مسجد کوفه که در سال 638م بنا شده بود، در سال 670 در مقیاس بزرگ تری تجدید بنا شد و یا مسجد جامع کوردوبا که در سالهای 784-786م توسط عبدالرحمان ، نخستین امیر اسپانیا بنا شده بود، بعدها در سال 961-966 و یکبار دیگر در سالهای 987-990 گسترش یافت.

از خصوصیات دیگر مساجد اسلامی که از همان صدر اسلام به وجود آمد و همچنان باقی است می توان به خصصیصه محل گردهمایی این مکان اشاره کرد. مساجد اولیه، محل گردهمایی، اتاق شورا، محل دادگاه، خزانه و مرکزی برای عملیات نظامی شد. تصمیمات اجرایی در مسجد گرفته می شد و سوگند وفاداری (بیعت) در مسجد یاد می شد. بازرگانان و دانشمندان در آنجا جمع می شدند و مطالب مهم اصولا توسط بلندخوانی در مسجد به اطلاع عموم مردم می رسید. اقراد بی خانمان مجاز بودند در صحن مسجد بخوابند و حتی امکان اجرای ضیافت در مسجد محیا بود. به همین دلیل در تفکر اسلامی، مسجد به عنوان مهم ترین محل اجتماع شهر ، جایگزین میدان عمومی یا محل اجتماعات ( در روم باستان) شد. بعدها با گذشت زمان و اضافه شدن مفهوم قداست به مسجد، شالوده این تفکر و بینش از هم نپاشید بلکه به نوعی دیگر با دوران جدید سازگار شد.

برای جداسازی مساجد و اضافه کردن بار تقدس، مساجد به مجموعه بنا تبدیل شدند بدبن معنا که مدرسه، حوزه، کتابخانه، حمام، کاروانسرا و... در کنار مسجد ساته می شد . این مجموعه بزرگ هرچند که دارای کارکردهای متنوع بود اما به دلیل برخورداری از سبک معماری هم سان، می توانست مجموعه ای چشم نواز و فوق العاده کاربردی را محیا سازد.

به همین دلیل مردم واری مساجد اسلامی را می توان از مهمترین خصایص این اماکن مقدس برشمرد

چهل ‌محراب در یك مسجد


چهل ‌محراب در يك مسجد

 


مسجد با مناره و گنبد و گلدسته‌هایش بخشی جدایی‌ناپذیر از شهرهای سرزمین ماست و در این بین، نقطه عطف هر مسجد محراب آن است كه تمام نقوش و هنر مسجد به آن ختم می‌شود و از این گذشته محراب كانون تمركز عبادتگران و نمازگزاران است.

 

تا به حال هر چه دیده و شنیده ایم، این بوده که هر مسجد یك محراب دارد و اگر خیلی اهل جستجو باشید، شاید به ندرت در مساجد قدیمی به دو محراب برخورده باشید. چند محرابی بودن مساجد معمولا به این دلایل اتفاق می‌افتد که در صدر اسلام قبله اولیه مسلمانان رو به بیت‌المقدس بود كه بعدها به سمت كعبه تغییر كرد. در برخی مساجد اولیه اسلامی دو محراب در دو جهت مختلف وجود دارد كه دلیل آن این موضوع است.

این مساجد با دو محراب در مسیرهای مختلف بسیار كمیاب است، ولی در بیشتر موارد دلیل وجود دو محراب در یك مسجد را باید در مشكل تعیین جهت جغرافیایی مسیر كعبه دانست كه معمولا مسجد با محراب نخست ساخته می‌شد و پس از آن سازندگان مسجد، هنگامی كه به اشتباه در تعیین قبله پی می‌بردند نسبت به اصلاح آن اقدام می‌كردند. گاهی انحراف قبله در محراب نخست به حدی است كه برای اصلاح آن محراب دیگری می‌ساختند.

برخی از مساجد هم دارای دو یا چند شبستان است كه معمولا به صورت شبستان زمستانی و تابستانی است. در مساجدی كه دارای چند شبستان است نیز در هر شبستان یك محراب وجود دارد.

در ضلع جنوبی صحن، مقبره‌ای كه مزار آقا نامیده می‌شود وجود دارد. در ضلع شرقی صحن سه غرفه دیده می‌شود که در یكی از آنها کاشی محرابی فیروزه ای رنگی به چشم می خورد. شبستان بنا در ضلع غربی صحن قرار دارد كه غرفه‌های آن به‌صورت دو طبقه دیده می‌شود. در یكی از این غرفه‌ها هم کاشی محراب فیروزه ای رنگ نصب شده است

مسجد 40محراب!

ممكن است برایتان عجیب باشد كه در قلب ایران و شهر یزد مسجدی وجود دارد كه به مسجد چهل‌محراب معروف است. این مسجد در خیابان سیدگل سرخ و جنب زندان اسكندر شهر یزد قرار گرفته است.

این بنا در گذشته چهل‌محراب داشته كه امروزه اثری از آنها باقی نمانده است. در كل مسجد هیچ گونه تزئینات خاصی نداشته و محراب فعلی آن نیز كاملا ساده است. مسجد چهل محراب سر دری دارد که ماذنه ای کوتاه بر بالای آن قرار گرفته است. این مسجد دارای صحن، شبستان زمستانی، سردر و غرفه‌ها و یک اتاق مشهور به مزار آقا در ضلع جنوبی است. در ضلع جنوبی صحن، مقبره‌ای كه مزار آقا نامیده می‌شود وجود دارد. در ضلع شرقی صحن سه غرفه دیده می‌شود که در یكی از آنها کاشی محرابی فیروزه ای رنگی به چشم می خورد. شبستان بنا در ضلع غربی صحن قرار دارد كه غرفه‌های آن به‌صورت دو طبقه دیده می‌شود. در یكی از این غرفه‌ها هم کاشی محراب فیروزه ای رنگ نصب شده است.

سومین کاشی محراب در اتاقی مشهور به مزار آقا نصب است كه جمله «بحسن توفیقه» به خط نستعلیق و برجسته برآن نقش بسته است. به گفته ایرج افشار در کتاب یادگارهای یزد کاشی های محراب این مسجد قابل مقایسه با کاشی محراب های ابوالمعالی و باغ صندل است که امروزه نیز اثری از کاشی محراب های این دو مسجد نیست .

این مسجد هنوز دایر است. ماذنه مسجد در بالای سردر ورودی فعلی قرار دارد و از آجر است. در داخل بنا و زیر طاق‌ها نورگیر‌های مشبكی تعبیه شده است كه نور فضای شبستان را تامین می‌كند و در سه طرف شمال، غرب و شرق شبستان دارای غلام گردش می‌باشد.

چهل ‌محراب در يك مسجد

 یادگار تاریخی

به گفته جامع مفیدی، مسجد چهل‌محراب در محله شهرستان و حوالی زندان اسكندر و محله فهادان واقع شده كه از بناهای خواجه شمس‌الدین محمد تازیكوست (قرن 7) است. ایرج افشار در كتاب یادگارهای یزد، به نقل از تاریخ یزد چنین می‌نویسد:

«و خواجه شمس‌الدین محمد تازیكو مسجد چهل‌محراب انشاء كرد و خانقاه و عمارتی بساخت و چهاردانگ از قریه هنزا وقف بر آن مسجد كرد و مصلی و عیدگاه مقابل شیخ [جمال] الاسلام اعظم سعید از انشای اوست.»

در كتاب یادگارهای یزد صفحه 255 در‌مورد وجه تسمیه این مسجد چنین آمده است: چون در آن چهل‌محراب كاشی تعبیه شده بود به این نامش بخوانند. در حال حاضر فقط شش قطعه از كاشی‌ها باقیمانده سه كاشی در غرفه‌های شرقی و یكی در صفه غربی و دو تا در اتاق مقبره‌ای واقع در سمت جنوبی هستند.

مسجد اولین پایگاه حکومت جهانی امام زمان (عج)

mahdiesari000880.jpg - 4.23 Kb

شروع حكومت جهانی حضرت مهدی (عج) چون پیامبر اعظم (ص) و وصی بر حقش، حضرت علی از مسجد خواهد بود.
مسجد از نگاهی خانه خداست و از نگاهی دیگر، مجلس و جایگاه پیام ‌آوران بزرگ الهی و خانه همه تقوا‌پیشگان است. ضرورت تلاش برای آبادانی و رونق این جایگاه ملكوتی تا آنجاست كه یكی از رازهای تشریح فریضه جهاد پاسداری از این پرستشگاه پرعظمت در برابر یورش حاكمان خودكامه و ستمگر است و تاریخ مسجد با ...

 تاریخ دین اسلام گره خورده‌، كه از شروع بعثت نبی مكرم (ص) حركت‌ها و تماس فعالیت‌ها از مسجد صورت گرفته ‌است.
● مسجد پایگاه وحدت
مسجد پایگاه عبادت و یاد خداوند متعال و پایگاه جهاد فكری و تعلیم و تعلم معارف اسلامی و نمایش روح وحدت و یكپارچگی به دشمنان اسلام است. مسجد به عنوان پایگاه عبادت و یاد خداوند متعال و به عنوان پایگاه جهاد فكری و تعلیم و تعلم معارف اسلامی و همچنین بعنوان پایگاه تجمع نیروهای رزمنده و اعزام آنان به جبهه و جهاد و مركز وحدت مسلمان و نمایش روح وحدت و یكپارچگی به دشمنان اسلام مورد استفاده قرار گرفته‌ است و در هر عصر و زمانی نقش خودش را در این راستا خوب ایفا كرده ‌است.
● معنای مسجد
مسجد واژه‌ای عربی از ماده "سجد" است كه اسم مكان به معنای محل سجده است زیرا سجده فرد اعلی و اكمل عبادت به شمار می‌رود و نهایت خضوع در برابر خالق هستی است. مسجد خانه دوم هر مسلمان است و تعلق به معبود دارد و خانه خداست، محل پرستش، نیایش و ارتباط با خالق یكتا، غنی و فقیر در آن یكسان است.
اهمیت مسجد در شریعت مقدس بر كسی پوشیده نیست و مانند كعبه حرم است و جنگ و قتال در آن حرام و احترامش بر همگان لازم است، مسلمانان نیز این دستور را از روح دیانت اسلام فهمیده‌اند و بیشتر از هر چیز و هر جای دیگر به عمران و آبادانی و توسعه مسجد اهتمام می‌ورزند و به شكوه و عظمت آن می‌اندیشند كه وجود مساجد مستحكم و باشكوه در سرزمین‌های اسلامی دلیل بر این مطلب است. بعد از انقلاب اسلامی مساجد اهمیت بیشتری یافتند و فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی به خصوص نظامی در مسجد شكل گرفت و مردم از مسجد نهضت را شروع كردند و از آنجا انقلاب به ثمر رسید.
● ظهور امام زمان (عج)
ظهور یعنی ظاهر شدن امام زمان (عج) از پس پرده غیبت تا جهان را پر از عدل و داد كند، چنانچه از ظلم و جور پر شده‌است و منشأ ظهور امام زمان (عج) ظهور یك انسان كامل و الهی در همه ادیان به طور اعم و در اسلام به طور اخص از چنان تأكید و اهمیتی برخوردار است كه حتی مفتیان در مورد حجاز درباره منكر مهدویت حكم ارتداد را جاری می‌كنند، لذا تنها مشكلی كه وجود دارد معرفی یك شخص خاص می‌باشد كه شیعه با اتكا به ادله و اسناد بسیاراین مهم را انجام داده‌است اما آنچه كه بعد از اثبات وجود حیات و نسبت آن حضرت حایز اهمیت است، اهداف و اعمال آن وجود مقدس دوران ظهور است. در این عصر ظهور چون فتنه‌ها زیاد می‌شود، فساد جهانگیر شده تمامی مكان‌ها در اثر این فتنه‌ها و فسادها، آلوده می‌شوند و كمتر مكان سالم در دنیا پیدا می‌شود كه محیط سالم داشته باشد.
● مسجد محلی برای شناخت خدا
از طریق مسجد می‌شود راه‌های اطاعت خدا را شناخت و با زندگی رسول خدا (ص) و ائمه اطهار (ع) آشنا شد، تا انسان زندگی خود را رنگ و بوی اهل بیت (ع) بدهد. از طریق مسجد می‌شود راه‌های اطاعت خدا را شناخت و با زندگی رسول خدا (ص) و ائمه اطهار(ع) آشنا شد تا انسان زندگی خود را رنگ و بوی اهل بیت بدهد و مؤمن مخلص به كسی می‌گویند كه كارهایش برای جلب رضایت خدا و رسول خدا (ص) باشد و از خدا و رسولش و جانشینان بر حق ایشان اطاعت كرده باشد، رفتن به مسجد انسان را به این مقام راهنمایی می‌كند و در اثر مداومت رفتن به مسجد انسان به درجه عالی اخلاص و ایمان می‌رسد.
همانطور كه رسول الله (ص) می‌فرماید، این محیط مسجد است كه اثر تربیتی خاص دارد و انسان را به مقام صدیقین و شهدا می‌رساند و كسی كه به این مقام برسد آن همان متقین و مخلصین هستند كه این افراد در آخر‌الزمان هستند كه زمینه ظهور امام زمان (عج) را فراهم و خودشان را برای جنگ با كفار درركاب امام زمان (عج) آماده می‌كنند.
● نیروهای مؤمن و مخلص زمینه‌سازان ظهور
نیروهای مخلص و مؤمن وقتی زندگیشان را بر اساس دستورات قرآن و فرمایش معصومین (ع) تنظیم كردند، اینها جامعه را در سایه خودسازی متوجه حقایق احكام متعالیه اسلام خواهند كرد و بنا به فرموده قرآن در سوره شریفه "بقره" آیه سه، اولین صفت متقین ایمان به غیبت، یعنی ایمان به جهان عالم غیب كه گسترده‌تر از این جهان است بوده و یكی از مصداق‌های غیب و زندگی، وجود مقدس امام زمان (عج) است كه از اول با غیب گره خورده‌است و تمامی مراحل و لحظات زندگی مبارك ایشان با غیب آمیخته است تا اینكه به غیبت صغری و غیبت كبری می‌رسد.
اكثر مساجد به دست مبارك امام زمان (عج) می‌رسند چون مسجد اولاً تنها مكانی است كه كاربرد آن عوض نمی‌شود و فقط برای عبادت خداوند ساخته شده است و همیشه هم در این راستا مورد استفاده قرار می‌گیرد وثانیاً كارهایی كه برای تقریب به خدا و از روی اخلاص صورت گیرد باقی خواهند ماند و آثاری كه با اخلاص ساخته شود و بنا نهاده شود ماندگار هستند و به دست مبارك صاحب‌الامر در این دنیا خواهند رسید.
رسول الله (ص)می‌فرماید: "من بنی‌لله مسجداً لا یرید به ریاء و لا سمعهٔ بنی الله له بیتاً فی الجنهٔ؛ هر كسی برای خدا مسجدی را بسازد و آن را برای ریا و خودنمایی به كار نبرد خدای تعالی در بهشت خانه‌ای برای او بنا می‌كند" بنابر فرمایش‌های روایت بنای مسجد ثواب خانه بهشت دارد كه از روی اخلاص ساخته شود پس مسجدی كه از روی اخلاص بنا شده‌اند به دست ایشان خواهد رسید و امام زمان (عج) آن مساجد را آباد خواهند كرد تا مردم از آن مساجد برای عبادت خدا و رسیدگی به امور دینی و دنیایی استفاده می‌كنند.
● ارتباط مسجد با حكومت اسلامی
مسجد به عنوان یك نهاد سیاسی پر تحرك در جامعه اسلامی مطرح است در شروع حكومت سیاسی دین اسلام و ابقاء آن حكومت اسلامی مسجد نقش مهمی ایفا كرده‌است و مایه‌های سیاسی با مساجد آمیخته است.
● شروع حكومت اسلامی و اداره آن از مسجد
وقتی سیره و زندگی پیامبر اسلام را بررسی می‌كنیم در زمان سال‌های آغازین مبعث پیامبر (ص) از مسجدالحرام به عنوان یك سنگر تبلیغی و ارتباطی در راستای پیشبرد رسالت خود استفاده می‌كرد با اینكه قریش و كفار برای ایشان سخت می‌گرفتند اما هر وقت فرصت می‌یافتند در مسجدالحرام مذاكراتی را با برخی از هیئت‌ها انجام می‌دادند. بعد از هجرت رسول خدا (ص) به مدینه و با ورود ایشان به مدینه بی‌درنگ مسجدالنبی بنا شد و قلب فعالیت‌های تبلیغی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مسلمانان شد و این نهاد مقدس در حقیقت برای حیات سیاسی و اجتماعی و پیدایش تشكل سالمی در جامعه آن روز همچون قلبی تپنده بود، قضاوت و رسیدگی به دعاوی توسط پیامبر اسلام در مسجد صورت می‌گرفت و مذاكرات و گفت و گوهای سیاسی حضرت با افراد و هیئت‌های اعزامی از قبایل و طوایف گوناگون در مسجد انجام می‌گرفت و پیمان بیعت با تازه مسلمانان در مسجد منعقد می‌شد.
● مسجد و ظهور امام زمان (عج)
شروع و ادامه حكومت اسلامی در زمان رسول خدا از مسجد بوده است و همچنین وصی بر حقش، حضرت علی (ع) در مسجد حكومت را تشكیل داد و اداره حكومت هم از مسجد بوده، در این راستا معلوم است كه شروع حكومت جهانی حضرت مهدی (عج) از مسجد خواهد بود و بعضی روایات مؤید آن است كه حضرت حجت (عج) در آغاز كار با اندكی از یاران ظهور می‌كند و از مسجدالحرام ظهورش شروع می‌شود.
از امام باقر (ع) منقول است كه فرمودند: "همانا قائم ما از راه كوه ذی طوبی با ۳۱۳ مرد به عدد رزمندگان جنگ بدر می‌آید تا اینكه به حجر‌الاسود تكیه داده و پرچم پیامبر (ص) را می‌افرازد." در این زمینه از امام باقر (ع) منقول است كه فرمودند: "همانا قائم ما از راه كوه ذی طوبی با ۳۱۳ مرد به عدد رزمندگان جنگ بدر می‌آید تا اینكه به حجر‌الاسود تكیه داده و پرچم پیامبر (ص) را می‌افرازد." بنابراین روایت شروع نهضت جهانی حضرت مهدی (عج) از مسجدالحرام است و از آنجا به دنیا پیام خواهد داد، و ندای ملكوتی انا المهدی را به گوش جهانیان رسانده و برای فتح جهان از مسجد شروع خواهد كرد.
● مسجد در عصر ظهور
با توجه به انحرافات در دین، افكار شیطانی كه در آخرالزمان در جوامع اسلامی شیوع پیدا می‌كند و در اثر تهاجم فرهنگی مردم به فساد و انحرافات كشیده می‌شوند و موجب نزول بلاها و گرفتاری‌ها و مشكلاتی در جامعه می‌شود. بنا به فرمایش حضرت رسول اكرم (ص) اهل مسجد در امانند، ایشان می‌فرمایند: "اذا نزلت العاهات و الافات عوفی اهل المسجد؛ هنگامی كه مشكلات و بلاها (برای اهل زمین) نازل می‌شود اهل مساجد درامانند." با توجه به این حدیث اهل مسجد از انحرافات در امان هستند و افكار شیطانی در آنها اثر نخواهد كرد و تهاجم فرهنگی را پاسخ داده و خودشان را نجات می‌دهند و از فساد و انحرافات در امان می‌مانند و به خاطر همین دچار بلاها و گرفتاری‌ها و مشكلاتی كه در آخرالزمان پیش می‌آید نمی‌شوند.
● جهاد اكبر در عصر ظهور
مبارزه با نفس جهاد اكبر است در آخرالزمان مؤمنین باید شب و روز در جهاد اكبر باشند تا از انحرافات و تهاجمات فرهنگی در امان بمانند، این جهاد با رفتن به مسجد انجام می‌گیرد چون مبارزه با نفس جهاد اكبر است در آخرالزمان مؤمنین باید شب و روز در جهاد اكبر باشند تا از انحرافات و تهاجمات فرهنگی در امان بمانند، این جهاد با رفتن به مسجد انجام می‌گیرد، احادیث ما بیان‌كننده همین موضوع هستند.
رسول الله (ص) می‌فرماید: "الغدو و الدواج الی المساجد من الجهاد فی سبیل الله؛ شب و روز به سوی مسجد شتافتن از اقسام جهاد كردن در راه خداست." با توجه به این روایت دو نوع جهاد اصغر و جهاد اكبر وجود دارد كه جهاد اصغر همان جنگ با كفار و دشمنان خارجی است و جهاد اكبر جهاد و مبارزه با نفس اماره است و چون در آخرالزمان فتنه‌ها از زمین و آسمان می‌بارد و انواع هجمه‌های شیطانی برای فریب انسان و انواع خواهش‌های نفسانی در جامعه رواج پیدا می‌كند باید جهاد اكبر انجام دهد، بنابر روایت برای این جهاد بهترین جا و وسیله مسجد است كه انسان در این زمان با رفتن به مسجد از این هجمه‌ها و فریب‌های شیطانی و خواهش‌های نفسانی ایمن می‌ماند.  
   
 
 
 

هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا


هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا

نگاه حكمی به معماری خانه‌های خدا:

هنر اسلامی هنری حكمی است. تنها دانشی كه می‌تواند هنر اسلامی را درك كندو آن را بیان نماید ،حكمت است. معماری و تزئینات وابستة به آن در هنرهای اسلامی از جایگاه بسیار محكمی برخوردار می‌‌باشند. اساس معماری اسلامی بر حكمت استوار است. حكمت معماری اسلامی به خصوص معماری مساجد را می‌توان در دو بعد ظاهری و باطنی بررسی كرد. كلیة ملزومات و كاركردهای مساجد هم از لحاظ ظاهری و هم از لحاظ باطنی دارای حكمت می‌باشند همچنین می‌توان حكمت ظاهری و باطنی معماری مساجد را از لحاظ كاربرد نماد ، كاركردهای فیزیكی و عملكردی و خصوصیات ظاهری و باطنی اجزاء تشكیل دهندة بنا مشاهده كرد. سیر تاریخی معماری مساجد نیز خود روشنگر وجود حكمت در معنای متعالی آن می‌باشد.
مساجد سنتی با توجه به روش‌های ساخت و چگونگی پرورش هنرمندان معمار آنها در بطن جامعه بیشتر از مساجد امروزین این معانی حكمت را به نمایش می‌گذارند.

 

1) سیر حكمت در معماری خانة خدا

هنرمعماری به خصوص معماری مسجد همواره در تمام طول تاریخ دارای حكمتی عظیم بوده است. همان طوری كه در بخش‌های قبلی ذكر شد می توان در یك جمع‌بندی كلی مظاهر حكمت در آثار معماری را به شكلی زیر تقسیم كرد:

1- رفع نیاز بشر جهت ایجاد سرپناهی برای زندگی و مكانی جهت خلوت و عبادت و سایر نیازهای دیگر؛

2- توجه به جامعیت بنا با توجه به نیازهای بشری؛

3- توجه به عنصر مردم‌واری به معنای داشتن مقیاس انسانی در عناصر مختلف معماری؛

4- توجه به عنصر خودبسندگی به معنای این كه معمار و سازنده بنا سعی بر آن دارد كه مصالح ساختمانی و مواد مورد نیاز خود را از نزدیكترین مكان‌ها و با كمترین قیمت تهیه كند.

5- پرهیز از بیهودگی به این معناكه معمار و سازننده بنا سعی می‌كند از به كار بردن عناصر و اجزاء بی‌فایده خودداری كند. در واقع این اصل معماری قبل از اسلام وجود داشته و بعد از اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته است.

6- پیمون یا مدول كه برای رعایت تناسبات در معماری كلاسیك یونان و روم به كار می‌رفته و وسیلة تنظیم ابعاد و اندازه و هندسة راهنمای معماری در تأمین مناسبات و هماهنگی اصولی است.

7- درون گرایی، به معنای قرار دادن اندام‌های معماری و ساخت دیوارهای خارجی است، كه ارتباط مستقیم بنا را با فضای خارج در درون خود با عنصری به نام حیاط میسر می‌كند، فضای درون گرا، از هر سو به داخل توجه دارد.

معماری مسجد از صدر اسلام از زمانی كه رسول خدا اولین مسجد رابنا كردند تا زمان معاصر و مساجد با معماری جدید كم و بیش از این مظاهر حكمت برخوردار می‌باشند. گاهی این مظاهر حكمت در آن‌ها پررنگ می‌شود و زمانی كم‌رنگ‌تر كه این مسأله خود به شرایط سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه بستگی دارد.

تاریخ معماری مسجد

لذا در ادامه با گذری كوتاه و اجمالی بر تاریخ و مسیر معماری مسجد در ایران به تطبیق این عناصر در آن می‌پردازیم:

همان طور كه قبلاً ذكر شد، اولین مسجد در تاریخ اسلام، به دست رسول خدا در نزدیكی شهر مدینه به نام مسجد قبا ساخته شد اما مسجد به معنای مسجد جامع كه كاركردهای مختلف این بنا را داشته باشدبرای اولین باردر مدینه به دست رسول خدا در جوار منزل ایشان ساخته شد. به همین دلیل عده‌ای مسجد پیامبر در مدینه را اولین مسجد تاریخ اسلام می‌دانند. مسجد پیامبر فضایی مربع مستطیل بود كه دیوارهای آن با سنگ و گل بالا آمده بود و جهت محافظت نمازگزاران از گزند سرما و گرما بعداً پوششی از لیف خرما كه بر تنه‌هایی از درخت خرما استوار بود بر فرار آن قرار دادند. این مدل ساخت ،الگویی برای سایر مساجد بلاد اسلامی شد كه بر طبق آن مسجد از فضایی مربع مستطیل پوشش‌دار تشكیل می‌شد كه بر پایة ستون‌هایی استوار شده بود. این الگوی ساخت در تمام سرزمین های اسلامی مورد توجه قرار گرفت اما مردم مناطق مختلف با توجه به شرایطی اقلیمی و خصوصیات فرهنگی هر منطقه معماری خاص آن منطقه را به وجود آوردند. به طوری كه ساخت و الگوی اصلی معماری مسجد در همة‌ آن‌ها یكسان است اما هویت فرهنگی و ملی آن منطقه را در خود جای داده‌اند كه این خود یكی از مظاهر حكمیت در معماری مساجد می‌باشد و نشان از آزادی معمار در به كارگیری عناصر فرهنگی منطقه است. در ایران نیز معماری مسجد از آغاز ورود اسلام به ایران آغاز شد و نخستین سبك معماری با عنوان رازی در منطقة ایران شكل گرفت. اولین مسجدی كه در ایران ساخته شد مسجد جامع فهرج مربوط به نیمة نخست قرن اول هجری قمری بود. مصالح این مسجد باتوجه به این‌كه در منطقة مركزی و كویری ایران قرار گرفته خشت و گل است. دیوارها ستبر و كوتاه و طاق‌ها از نوع ساسانی است. گلدسته آجركاری این مسجد از ارمغان‌های دورة سلجوقی است. داخل این بنا با اندود كاهگل و گچبری پوشش داده است ،این مسجد فاقد تزئینات می‌باشد و از صدر اسلام تاكنون مورد استفاده قرار گرفته و هنوز هم پابرجا است.

 از سایر بناهای این دوره می‌توان به مسجد شوش، تاریخانة دامغان و مسجد جامع نائین اشاره كرد. مسجد شوش به روش عربی و با مصالح خشت و گل در نیمة دوم قرن اول هجری ساخته شده كه قسمتی از آن باقی مانده است. مسجد تاریخانه متعلق به قرن دوم هجری است و می‌توان حال و هوای معماری ساسانی را در آن مشاهده كرد. تزئینات در مسجد تاریخانه بسیار ساده و به چند كتیبة كوفی ختم می‌شود. مسجد جامع نائین در اواخر قرن 3 و اوایل 4 بنا شده كه ملحقاتی در دوره‌های بعد به آن اضافه شده است. آن‌چه می‌توان از خصوصیات ساخت مساجد اسلامی در دورة اولیة  مساجد ذكر كرد سادگی و بی‌پیرایگی آن می‌باشد. بیشتر این مساجد تركیبی از معماری ایرانی- عربی یا به عبارتی ساسانی- اسلامی است. اكثر قسمت‌های مسجد در این دوره بیشتر جنبة كاربردی داشته و كمتر به مسألة تزئینات توجه شده است اما سایر مظاهر حكمی از جمله درونگرایی، پیمون یامدول، پرهیز از بیهودگی و خودبسندگی در آن مشاهده می‌شود.

اولین مسجد در تاریخ اسلام، به دست رسول خدا در نزدیكی شهر مدینه به نام مسجد قبا ساخته شد اما مسجد به معنای مسجد جامع كه كاركردهای مختلف این بنا را داشته باشدبرای اولین باردر مدینه به دست رسول خدا در جوار منزل ایشان ساخته شد.

معماری ایران

در مساجد دوره اول معماری ایران به خصوص از عنصر جامعیت بسیار بهره‌برداری شده است. از قرن 4 هجری به بعد شگفتی‌های عظیمی در معماری مساجد در ایران روی داد. در دوران‌های آل بویه و به خصوص در دوران سلجوقی، ساختن گنبد خانه بادهانه‌های مختلف و با شیوه‌های طاق پوش بسیار جالب با نماسازی آجر به وجود آمد از آثار این دوران می‌توان به گنبد خانة تاج الملك مسجد جامع اصفهان اشاره كرد. به كارگیری تزئینات آجری به همراه گچ‌بری‌های بسیار قابل توجه معماری سلجوقی را از شهرتی والا برخوردار كرده است. دوره‌های آذری اول و دوم با پیدایش مساجد تك ایوانی و دو ایوانی و چهار ایوانی تحولی اساسی در اسكلت بنای مساجد صورت گرفت. در اواخر قرن 6 هـ..ق. مسجد سازی از جهت طرح و اسكلت سازی به تحول خاصی رسید و ساختن ایوان در مسجد شكل بسیار تازه‌ای به خود گرفت. ایوان رفیع در قسمت میانی بنای مسجد مُشرف به حیاط،‌ شكل تازه‌ای به طراحی مسجد- و در مجموع به نمای آن- بخشید، از میان این مساجد، می‌توان از مسجد یك ایوانی جامع سمنان نام برد. همچنین از دوره ایلخانی به بعد، می‌توان به مسجد روشنی( میان خواف و تربت حیدریه)، مسجد میانده گناباد، مسجد قاین از دوره تیموری و مسجد جامع كرمان] متعلق به دوران آل مظفر  [اشاره كرد» . ساخت مساجد دو ایوانی از اوایل قرن هفتم به بعد رواج یافت. و از اواخر قرن 7 و اوایل قرن8 به بعد ساخت مساجد با چهار ایوان در چهار طرف صحن مسجد نمایی زیبا به مساجد ایرانی داد. وجود تقارن موجب زیبایی و هماهنگی در ساخت این مساجد بود. از چهار ایوان مساجد چهارایوانی، ایوان رو به قبله از بقیه مرتفع‌تر و با عظمت‌تر می‌باشد كه در فراز آن گنبدی رفیع قرار گرفته است. این گنبد مركز اتحاد كلیة عناصر تشكیل دهنده بنا و به دلیل رفیع بودن شاخصه مساجد در شهرسازی اسلامی بوده است. در دوران ایلخانی كه دورة آذری اول نامیده می‌شود استفاده از گنبدهای دو پوش رایج شد. گچبری یكی از خصوصیات لاینفك معماری ایلخانی است كه به حد كمال رسیده است. از جمله آثار زیبای این دوره محراب معروف الجاتیو در مسجدجامع اصفهان می‌باشد كه از نظر هنری یكی از شاهكارهای موجز و بی‌نظیر این دوران می باشد.
این شاهكارها، آثار الهی و قدسی ویژه‌ای است كه دل های مسلمانان خداجوی را به خود جلب می‌كند و روح و وجود انسان‌های مسلمان را به صفای باطن می‌كشد؛

شگفتی های معماری مساجد

نماسازی در این دوران به صورت خشت وگل است كه تركیبی هماهنگ وكنتراستی زیبا هم در رنگ و هم در بافت به وجود آورده است . به كاربردن كاشی كاری معرق در دورة تیموری كه از آن به عنوان دورة آذری دوم یاد می شود؛ یكی از شگفتی‌های معماری مساجد است. آثاری از جمله مسجد كبود تبریز و مسجد بی‌بی‌خانم در سمرقند مانند نگینی درخشان در كارنامة معماری مساجد دورة تیموری می‌درخشد. كاشی كاری‌های معرق بسیار نفیس این دوره حاكی از سیر صعودی معماری ایران جهت رسیدن به كمال زیبایی است. مسجد جامع گوهرشاد نیز یكی از بی‌نظیرترین مساجد دوران اسلامی است كه به دست پرتوان معماران ایرانی قوام‌الدین پدر و غیاث‌الدین شیرازی پسر ساخته شد. شاید بتوان دورة صفویه را آخرین دوره شكوفایی هنر معماری مساجد اسلامی  به شمار آورد. در این دوران پس از كنار گذاشتن شمشیر توسط دولت‌های صفوی و عثمانی، رقابت‌های بسیار گسترده‌ای میان دو كشور در توسعه شهرسازی و صنایع هنری به وجود آمد. در ایران دورة صفویه هنر در شاخه‌های بسیار متعددی به ویژه معماری رشد كرده و خلاقیت فراوانی در معماری مساجد به دست آمد.   در این دوران خوشنویسی در اقلام مختلف به ویژه ثلث ، نسخ، كوفی و بعضاً نستعلیق با استادی فراوان در قالب كتیبه های قرآنی و مذهبی و با مصالح مختلف بر پیكرة بناها خودنمایی می‌كرد. در این دوران شاهكاری هایی از جمله مسجدجامع عباسی اصفهان و مسجد شیخ لطف‌الله خلق شده كه حاكی از نوعی والایی در هنر معماری است. «این شاهكارها، آثار الهی و قدسی ویژه‌ای است كه دل های مسلمانان خداجوی را به خود جلب می‌كند و روح و وجود انسان‌های مسلمان را به صفای باطن می‌كشد؛ و نه فقط انسان‌های مسلمان، بلكه دل‌های انسان‌های غیر مسلمان اما كاملاً آگاه از هنرهای معنوی مسجد سازی را تسخیر باطن كشیده است. هر چند این آثار در ایران بوده، اما به كل بشریت تعلق دارد» . دورة اصفهان تجلی كامل هنر معماری مساجد ایرانی است كه خود را در مساجد تاریخی اصفهان نمود داده است. والایی، جامعیت و توجه به عوامل فردی و اجتماعی از خصوصیات این دوره است. معماری دورة اصفهان (صفوی) آن‌چه ،هنرمندان معمار از صدر اسلام تاكنون خلق كرده‌ بودند به كمال رسانید و این كمال حتماً جمال و زیبایی را به همراه خود به ارمغان آورده بود

مساجد امروزی و جدید برای بدست آوردن شكوه و معنویت خاص گذشته خود باید بر طبق اصولی ساخته شوند كه علاه بر برآوردن نیازهای اجتماعی، نیازهای معنوی انسان‌هایی كه در عصر مدرنیته و پسامدرن زندگی می‌كنند برآورده شود.

معماری دوره نادری از اندوخته‌های صفویه بهره‌مند می‌شد و با توجه به لشكركشی‌های پی‌درپی نادر آثار زیادی در این دوران خلق نشده است، اما در دوران زندیه در طول حكومت كریم خان و نیز به خصوص در شیراز آثاری از این دوران باقی است ولی باید توجه داشت با وجود آن همه زیبایی‌ها كه در دوران تیموری و صفوی تجربه شد آثار به جای مانده از این دوران زیاد به چشم نمی‌آیند. معماری دوران قاجار ادامه دهندة اصول معماری دوران صفویه می‌باشد اما معماری این دوره نیز به صلابت و كمال معماری صفویه نمی‌رسد. مسجد سازی در این دوران بسیار گسترده بود. «در این دوره طرح مساجد چهار ایوانی با تحولی جالب همچون: مهتابی سازی‌های متقابل برای بیتوتة اهل دل و طلاب علم در شب‌ها به خصوص شب‌های مهتابی، همراه شد. در دورة قاجاریه رنگ زرد سیر در كاشی‌های هفت رنگ به ویژه نرة معقلی بسیار استفاده می‌شد» . مساجد سید اصفهان، امام تهران،‌ امام سمنان و نصیرالملك شیراز از جمله مساجد دورة قاجاریه می‌باشند.

معماری مدرن

معماری مساجد در دوران معاصر یكی از پرتلاطم‌ترین دوره‌های معماری مساجد است. بعد از روی كار آمدن رضاخان و آغاز حركت‌های دین ستیزی ،مساجد به شدت مورد حمله قرار گرفتند. مسلمانان برای خواندن نماز جماعت در مخفیگاه‌ها دور هم جمع می‌شدند و شاید به همین دلیل یاشد كه معماری مساجد دچار ركود شد و تقریباً هیچ مسجدی در این دوران ساخته نشد. ارزش‌های دینی و مذهبی با تجددگرایی و غرب زدگی كه بر جامعه حاكم بود بسیار منزوی شد. افراد معتقد و مؤمن بسیار محتاطانه به عبادت خدا و تبلیغ دین او می‌پرداختند در چنین فضایی معماری مساجد ركود و افت شدیدی كرد. هرچند در زمان محمدرضا شاه پهلوی علناً با دین و دین‌گرایی مبارزه نمی‌شد ولی به طور غیرمستقیم با رواج  غرب گرایی و تجدد ، ارزش‌های دینی و مذهبی دچار تزلزل می‌گشت. در این دوران مساجدی ساخته شد كه اكثر آن‌ها فاقد ارزش‌های والای معماری بود. فرهنگ و تمدن غرب به خصوص در معماری ایران تأثیر گذاشت و موج مدرنسیم به ایران وارد شد و بر همة‌ ابعاد زندگی انسان به خصوص بر معماری تأثیر گذاشت. اساس معماری مدرن بر حذف عناصر اضافی- كه اصطلاحاً به آن گیج می‌گویند- بود. به اعتقاد معماران مدرن هر عنصر غیر كاربردی در بنا زشت است و باید آن را حذف كرد و بنا صرفاً باید بر طبق كاربرد آن طراحی شود. با وارد شدن معماری مدرن در ایران و تأثیر آن بر معماران ایرانی، این سبك بر معماری مساجد تأثیر گذاشت و نمونة آن را می‌توان در معماری مسجد حضرت امیر (ع)‌واقع در خیابان كارگر شمالی تهران مشاهده كرد. در این بنا عناصر سنتی مساجد كه همواره باگذشت قرن‌ها شكل گرفته بود و هر كدام با هدف و مضمونی تكامل رسیده بود یك باره جای خود را به عناصر خشك و هندسی مدرن داد. در این مسجد بر خلاف مساجد سنتی كمتر با فرم‌های دایر و منحنی كه جزء لاینفك معماری سنتی ایران بود، مواجه هستیم .فرم‌ها به صورت هندسی در آمده و  فضایی خشك و بی‌روح به وجودآورده است. فقدان كاربرد نمادین رنگ و فرم در ملحقات جدید مسجد كه اخیراً به آن اضافه شده نیز قابل مشاهده می باشد و بقیة ساختار معماری این بنا همانند ساختمان‌های اطراف آن بوده كه اصلاً با اصول معماری مسجد در ایران همخوانی ندارد.در بنای این مسجد با تغییر پلان سنتی مساجد ایرانی و قرار دادن محراب در رأس یك زاویه از دو دیوار شبستان مركزی مواجه هستیم كه بعضاً موجب انحراف ناخودآگاه نمازگزار از جهت مستقیم قبله می گردد كه این از جمله نمود های دورشدگی هنرمند از حكمت معماری اسلامی است. فرم‌های غالب در شبستان این مسجد، همه هندسی و حتی گنبد سنتی در مساجد ایرانی به حالتی پلكانی مطبق تبدیل شده كه اصلاً به گنبدهای نمادین ایرانی شباهت ندارد. در كل می‌توان گفت هركس نمازخواندن و عبادت را در مساجد با اصول معماری ایرانی و سنتی تجربه كرده باشد هرگز با ساختار این بنا ارتباط برقرار نمی‌كند.

معماری پس از پیروزی انقلاب

هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل حكومت اسلامی ساخت و بنای مساجد رونق فراوان یافت و هنرمندان و معماران به ساخت بنای مساجد توجه بیشتری كردند ولی مساجد ساخته شده در این دوره نیز هم چنان قابل قبول نمی‌باشند زیرا كه ما تجربة مساجدی همچون مسجد جامع عباسی و شیخ‌ لطف‌الله اصفهان را داریم و مساجدی مانند مسجد گوهرشاد رادیده‌ایم كه هرگز مساجد ساخته شده در این دوران نمی‌تواند شكوه و عظمت آن‌ها را داشته باشد. از جمله مساجدی كه بعد از انقلاب ساخته شد،عبارتند از: مسجدالرضا در مشهد، مسجد حضرت مهدی در شیراز، مسجد دانشگاه صنعتی شریف ، مسجد الرضا در خیابان نیلوفر تهران، مسجد امام جعفر صادق (ع) نزدیك پل سیدخندان تهران و مسجد جامع هشتگرد در حومة تهران.

مساجد امروزی و جدید برای بدست آوردن شكوه و معنویت خاص گذشته خود باید بر طبق اصولی ساخته شوند كه علاه بر برآوردن نیازهای اجتماعی، نیازهای معنوی انسان‌هایی كه در عصر مدرنیته و پسامدرن زندگی می‌كنند برآورده شود. استاد حسین زمرشیدی از بزرگان معماری اسلامی اصولی را  جهت طراحی مساجد بر شمرده‌اند كه جهت تكمیل مطالب این بخش برخی از آنها را برمی شمریم:

1- مسجد در اماكن پرجمعیت و آباد، در محلات و كنار خیابان احداث شود ؛

2- مسجد تا حد ممكن در محیطی خوش آب و هوا و مرتفع از سطح زمین بنا شود تا از فواصل دور چشم‌انداز كافی داشته باشد؛

3- اطراف مسجد از واحدهای تجاری و مانند آن خالی باشد؛

4- مساجد در فواصل معین و دور از یكدیگر ساخته شود؛

5- مسجد در زمین و سیعی ساخته شود؛

6- در طرح و اجرای فضاهای جنبی مسجد دقت شود.

نماد حكمت در معماری اسلامی و مساجد ایرانی نوع نگاه معمار به عناصر سازنده حجم و فضای معماری است. یك مسجد در ابتدای امر یك بنای معماری است كه متشكل از فضاهایی است كه برای رفع یك نیاز ساخته شده است اما این فضای معماری باید عناصری داشته باشد كه بیشترین كاركرد را در رفع نیاز اصلی بنا را برآورده سازد. بنابراین فضاهای معماری بنابر كاركرد كلی بنا و یا آن فضای خاص طراحی می شوند. هر بنا فراخورد زمان و مكان مستلزم وجود فضاهایی است كه باید كاركرد مورد نظر را داشته باشند و این خود از مظاهر حكمت در معماری است و معماری مساجد امروزی بنابر نیازها و كاركردها باید فضاهایی داشته باشند كه به قرار زیر می باشند:

پاركینگ؛

پیشخان؛

هشتی برای ارتباط با صحن و حیاط، و در مواردی تغییر دادن مسیر رسیدن عمودی به صحن و شبستان در مقابل محراب؛

سرایداری؛

صحن مصفای حیاط با حوض و آبنما ؛

حیاط خلوت؛

آبریزگاه مردانه و زنانه كاملاً جدا از هم با فضاهای آبریزگاه ؛

وضوخانة جدا از آبریزگاه ، با پاشویه و سكو؛

حمام برای سرایدار و مستخدمان مسجد؛

كفش كن وسیع با قفسه‌بندی مردانه و زنانه و جدا از هم ؛

شبستان گسترده و وسیع با سقفی مرتفع، با توجه به حذف ستون‌های میانی؛

شبستان زنانه در كنار شبستان مردانه و یا در كمر پوش با توجه به ارتفاعات زیرین از شبستان و خود كمرپوش؛

شبستان اضطراری مردانه و زنانه؛

آبدار خانة وسیع مردانه و زنانه جهت پذیرایی؛

سالن آمفی تاتر (تالار آیین‌ها) برای برگزاری مراسم و با فضای جنبی و اتاقك‌ها؛

كتابخانه با فضاهای لازم و ساكن مردانه و زنانه حتی آبریزگاه و دستشویی؛

شركت تعاونی با فضای مورد نیاز ؛

دفاتر مسجد شامل صندوق قرض‌الحسنه، بسیج، اتاق روحانی مسجد؛

فضای لازم سیستم حرارتی ؛

• انبار برای وسایل مورد نیاز .

 

2) نگاه حكمی به ظاهر و باطن خانة خدا

مسجد به عنوان خانة خدا و محل عبادت و بندگی، بندگان خداست. این بنای مقدس دارای ظاهر و باطنی است كه هر دو نمایانگر تقدس و معنویت آن می‌باشد. در واقع می‌توان اهمیت مسجد را در باطن آن جستجو كرد. یكی  از نگاه‌های حكمی به ساختار بناهای پرستشگاهی دیدن باطن آن‌ها است كه در ظاهر نیز تجلی می‌یابد. تقدس و معنویت مسجد در باطن آن نهفته است. باطن مسجد بوی عبادت و پرهیزگاری می‌دهد. روح مسجد كه در باطن و درون آن قرار گرفته بوی بهشت را به مشام می‌رساند. زیبایی‌های معنوی كه در مسجد روی می‌دهد همه نشانگر روح زیبای مسجد است. مسجد بدون انسان مؤمن بنایی مادی است. وجود مؤمن، عبادت او و حضور خداوند در مسجد باطن مسجد را زیبا و زیباتر می‌كند. انسان‌نمازگزار وقتی پای در مسجد می‌گذارد احساس آرامش می كند و از اعماق روح لذت می‌برد. زیبایی‌های معنوی مسجد و تأثیر آن بر روح هنرمند مسلمان موجب می‌گردد ذهن خلاق و متفكر آن پویا شده و آثاری زیبا نه با نگاه حسی و نه با نگاه انفعالی؛ بلكه با نظر شهودی خلق گردد.

مسجد تجلی‌گاه شهود است. شهود حقیقت اَكمل است كه در قالب‌ها و صُور مختلف خود را نمایان می‌كند. این شهود معنایی را می‌توان در سیمای بسیاری از انسان‌های پرهیزكار مشاهده كرد. زیبایی‌های معنایی در رفتار و گفتارهایی كه همه‌بوی كمال حقیقت را می‌دهد و این كمال حتماً جمال را به همراه دارد زیرا كه هر حقیقتی زیباست. در واقع هنر نوعی حقیقت است زیرا كه حقیقت همیشه با جمال و زیبایی به همراه است. البته حقیقتی زیباست كه كامل باشد. به معنی دیگر كمال حقیقت دارای جمال است. كاملترین حقیقت كه همان خالق همة هستی است در باطن مسجد جای دارد و این حضور معنوی خداوند موجب گشته كه كمال زیبایی‌ها نیز در باطن آن حضور یابد. هر آن‌چه  در باطن باشد در ظاهر نمود پیدا می‌كند. پس جای تعجب ندارد كه بتوان نمود جمال خداوندی را در بنای خانة خدا مشاهده كرد. در بنایی كه به فرمان خدا و برای خدا و جهت عبادت خدا بنا شده است.

ظاهر مسجد نیز دارای رنگ و بوی خدایی و معنوی است. این ظاهر همان طوری كه گفته شد، نمود و تجلی باطن آن می‌باشد. همة بناهای معماری دارای ظاهر و باطن می‌باشند اما فقط بناهای پرستشگاهی دارای تقدس و معنویت هستند. این تقدس در ظاهر آن‌ها نمایان شده و از درون آن‌ها می‌گوید و از عظمت و بزرگی معنای آن‌ها سخن به میان می‌آورد. دیوارهای مسجد، صحن آن، محراب، گل دسته‌ها و همة اجزاء ظاهری مسجد ذكر می‌گویند. آن‌ها همه از فضایی روحانی صحبت می كنند.ناخودآگاه انسان را به یاد صاحب خانه می اندازد و مغناطیس معنایی آن موجب كشش روح به اصل خودمی شودواین كشش با لطافت روح و تجربة زیبایی‌های آن بیشتر می‌شود تا پا به مرحلة شهود گذاشته آن‌ها را از اعماق وجود درك می‌كند. در آن زمان است كه انسان خدا را درهر قسمت مسجد می تواند مشاهده كند،البته كه خداوند از رگ گردن به ما نزدیك تر است.آن نگاه شهودی است كه موجب می شود در جای جای این خانه، صاحب‌خانه دیده شود و در هر لحظه بتوان با او راز و نیاز كرد. در واقع زیبایی‌هایی كه در معماری مساجد اسلامی است همه از اصل وجودی باطن این مساجد است كه تجلی خود را با نگاه شهودی در ظاهری مادی نمایان كرده است.

مساجد جامع، بهترین مسجد هر شهر بودند. جایگاه این مساجد در مركز شهر بود و اكثر آن‌ها در كنار بازار و دارلحكومه ساخته می‌شدند. مهمترین كاركرد مساجدجامع هر شهر برپایی نمازجمعه بود. در هر شهر در ظهر جمعه فقط در مسجد جامع نمازبرپا می‌شد.

3) نگاه حكمی بر كاركردهای خانة‌ خدا

یكی از مظاهر حكمت در ساختار بناهای معماری كاركرد آنها است. وجود كاركرد بنا و اندیشیدن به رفع نیازهای موجود نشان از حكمتی بس گسترده در تاریخ معماری بشر بوده است. انسان همواره به دنبال رفع نیازهای خود بوده است یكی از این نیازها معماری و سرپناه می‌باشد. از زمان خلقت انسان تاكنون او به دنبال رفع نیازها و رسیدن به آرامش و آسایش بوده و در این راه تلاش كرده است. بنای معابد و پرستشگاه‌ها نیز یكی از نیازهای ذاتی و فطری انسان است؛ زیرا كه انسان دارای فطرت خداجوست و به دنبال رسیدن به حقیقت است؛ پس برای پاسخ‌گویی به این نیاز به عبادت و پرستش خدا می‌پردازد. خدای انسان زمانی از سنگ و چوب بود، زمانی در حیطة ستارگان و اجرام آسمانی بود و زمانی در بین اساطیر به دنبال آن می‌گشت ولی سرانجام با ظهور پیامبران و راهنمایی‌های آن‌ها انسان خدای واقعی، آن حقیقت كامل را پیدا كرد در نیتجه برای عبادت او به مكانی نیاز داشت. البته بناهای پرستشگاهی از قبل از ظهور پیامبران و در بین همة اقوام وجود داشته و این مسأله خود حاكی از نیاز فطری انسان به پرستش است و فطرت خداجوی انسان همواره به دنبال حقیقت می‌گردد. بنابراین نیاز موجب ساخت بناهای پرستشگاهی شد. با ظهور اسلام ، نیاز به محلی جهت برپایی نماز و عبادت خدا موجب گشت تا اولین مسجد بدست مبارك رسول خدا در مدینه ساخته شود.

رفع نیاز خود از مظاهر حكمت در معماری است. پس در ساخت اولیة مسجد حكمتی است و آن حكمت رفع نیاز نسبت به احداث مكانی است تا انسان خداجوی بتواند در آن عبادت كرده و احساس آرامش پیدا كند. مساجد با گذشت زمان كاركردهای دیگری نیز پیدا كردند. در آغاز اسلام مسجد علاوه بر كاركرد مذهبی كاركردهایی از جمله نظامی، آموزشی، سیاسی، اجتماعی، مددكاری و ....داشت كه این كاركردها در ساخت مسجد تأثیر گذاشته و موجب اضافه شدن الحاقاتی به بنای مسجد گردید.

مساجد جامع، بهترین مسجد هر شهر بودند. جایگاه این مساجد در مركز شهر بود و اكثر آن‌ها در كنار بازار و دارلحكومه ساخته می‌شدند. مهمترین كاركرد مساجدجامع هر شهر برپایی نمازجمعه بود. در هر شهر در ظهر جمعه فقط در مسجد جامع نمازبرپا می‌شد. پس این مساجد به دلیل این‌كه بتوانند خیل عظیمی از نمازگزاران را در خود جای دهند اكثراً از نظر وسعت با توجه به شهری كه در آن قرار گرفته‌اند، وسیع ساخته می‌شدند. صحن مساجد جامع ، فضایی بازبود كه علاوه بر جای دادن خیل عظیمی از نمازگزاران موجب می‌شد كه نمازگزار خود را به آسمان نزدیك‌تر احساس كند. و وسعت رحمت الهی را به یاد آورد.

یكی از مهمترین كاركردهای مساجد كاركرد آموزشی است. در اسلام همواره به امر آموزش و تعلیم و تربیت تأكید فراوانی شده است و مسلمانان از همان سال‌های آغازین اسلام به این امر توجه داشتند . مسجد پایگاه اصلی آموزش در جامعة اسلامی بوده است. بعد از نمازهای یومیه و یا قبل از آن حلقه‌های درس و پرسش و پاسخ در مساجد تشكیل می‌شد و جوانان مسلمان در گرد استاد می‌نشستند و از درس او استفاده می‌كردند. اكثر این حلقه‌های درس در گوشه‌ای از شبستان مسجد در كنار ستونی تشكیل می‌شد تا جایی كه در بسیاری از مساجد، به عنوان نمونه در مسجد جامع اصفهان، بسیاری از ستون‌ها را با نام استاد آن حلقه می‌شناسند. ولی با گذشت زمان و رشد و توسعة‌ جوامع اسلامی و در كنار آن توجه بیشتر مسلمانان به امر تعلیم و تربیت موجب شد این حلقه‌های درس به مدارس انتقال داده شود تا بحث و جدل‌های حاصل آن حلقه‌های تعلیم و تربیت مزاحم عبادت نمازگزاران نگردد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تشكیل بسیج‌ مساجد كاركرد آموزشی مساجد به خصوص در پر كردن اوقات فراقت نوجوانان در ایام تابستان احیا شد.

یكی از كاركردهای مهم مساجد كاركرد قضایی آن می‌باشد. این كاركرد بیشتر در سال‌‌های ابتدایی اسلام بود كه مسلمانان برای حل اختلافات خود به مساجد می آمدند و از رسول خدا یا خلیفة وقت جهت رفع اختلافات خود كمك می خواستند .این كاركرد مسجد موجب ایجاد فضایی ویژه برای امر قضا در مسجد شد كه به آن دكه‌القضاء می‌گفتند. كاركرد قضایی مسجد با تأسیس دارالحكومه از مسجد انتقال یافت. این كاركرد در مساجد معاصر وجود ندارد.

یكی از كاركردهای مهم مساجد كاركرد مددكاری اجتماعی آن می‌باشد. از صدر اسلام تاكنون مسجد محل و خانة امید نیازمندان، دردمندان و مسافرانی بود كه در آن شهر غریب بودند. به همین منظور در بسیاری از مساجد محلی برای استراحت و كمك به این دسته از مردم ساخته شده بود. به كار بردن آیاتی با مفاهیم قرآنی و مضمون انفاق و كمك به نیازمندان در قالب كتیبه در هر گوشة‌ مسجد نوعی پاسخ‌گویی به این نیاز جامعه می‌باشد و خود مظهری از حكمت در ساخت مساجد اسلامی است.

وجود حوض سنگی آب در مركز صحن‌مسجد جهت تطهیر و وضو خود   نشان دهندة وجود حكمتی عظیم در ساخت اجزای تشكیل دهندة مسجد است. این حوض آب علاوه بر تأمین آب مورد نیاز جهت وضو ، نمادی از پاكی و زلالی دل مؤمن نمازگزار است. آب نشانة پاكی و رحمت است كه وجود آن به تقدس و پاكی فضای مسجد می‌افزاید. دیدن آب آرامش را به فرد مسلمان كه در حال وضو گرفتن است هدیه می‌كند.

هنر اسلامی در بنای خانه‌های خدا

نتیجه‌گیری

نماز مهمترین فریضه دین اسلام و در نتیجه تمامی ابعاد آن از جمله فضای برپایی این آیین الهی یكی از مهمترین و ماندگارترین فضاهای معماری اسلامی را شكل داد كه علاوه بر مكان عبادت یك مركز مهم اجتماعی در جامعه اسلامی شد.

حكمت هنر اسلامی جزیی جدا نشدنی از هنر اسلامی است و هنر اسلامی هنری حكیمانه و حقیقت جوست. در ساختار هنر اسلامی مساجد از مهمترین مظاهر تجلی حكمت هستند كه این وجوه حكیمانه می تواند در ساحت هایی از جمله معماری مسجد، نمادهای مسجد، باطن و عالم درونی مسجد و در نهایت كاركردهای مختلف مسجد متجلی گردد.

مساجد سنتی با توجه به روش‌های ساخت و چگونگی پرورش هنرمندان معمار آنها در بطن جامعه بیشتر از مساجد امروزین این معانی حكمت را به نمایش می‌گذارند.

ویژگی های روحی و شرایط اجتماعی یك جامعه به صور مختلف در رفتار های فردی و اجتماعی آن جامعه بازنمون می گردد و هنر و معماری آن جامعه نیز به نوعی آن ویژگیها را انعكاس می دهد. در نتیجه هرگاه یك جامعه به سمت معنویت و حقیقت گام بردارد نمود آن حكیمانه شدن هنر و معماری آن جامعه است.

سيماي مسجد در انديشه تابناك امام خميني (ره)

* استقامت در مقابل مشكلات مسجد

نامه به آقاى سید محمدرضا سعیدى(كفایت عمل به وظیفه).

از خداوند تعالى توفیق عمل به وظیفه را براى كافّه مسلمین و خصوص اهل علم خواستار است. مرقوم شده بود: «مى‏خواستم از مسجد اعراض كنم»؛ موجب تعجب است! انسان در پُستى كه مشغول خدمت است، باید با هر ناملایمى پایدار باشد. در نظر دارم كه به یكى از آقایان ائمه (1)- در زمان فشار براى تغییر لباس- گفتم: اگر شما را اجبار به تغییر لباس كنند، چه مى‏كنید؟ گفتند: «در منزل مى‏نشینم و بیرون نمى‏آیم». گفتم: اگر من را اجبار كنند و امام جماعت باشم، همان روز با لباس تازه مسجد مى‏روم. باید پستها را نگه داشت و در وقت مقتضى با اعراض دسته جمعى طرف را كوبید. (صحیفه امام  ج ‏2 ص224 )

* احكام مسجد

نامه به یكى از دوستان(تذكراتى در رابطه با وجوه شرعیه).

شما مى‏دانید كه من در مساجد كمتر اجازه مى‏دهم؛ در این مورد و در مورد سه، نصف از آنچه مرقوم شده است اجازه مى‏دهم، با شرط آنكه مسجد مورد احتیاج فعلى باشد و از طریق دیگر هم نشود جبران كرد. (صحیفه امام  ج‏2 ص 248 )

* احكام مسجد

پیام به اهالى ساكن در خیابان غیاثى(تأمین هزینه ورثه از سهم امام«ع»).

عموم مؤمنین محترم ساكن در محل مسجد (1) مرحوم مبرور ثقة الاسلام آقاى حاج. سید محمدرضا سعیدى- رحمة اللَّه علیه- مجازند در اینكه از سهم سادات عظام و سهم مبارك امام- علیه السلام- به مقدار مصارف متعارفه اقتصادیه به ورثه ایشان بپردازند. و مقتضى است كمال توجه را به صغار آن مرحوم كه در راه اسلام و صلاح مسلمین مقتول گردید، بنمایند. توفیق و تأیید همه را از خداوند تعالى خواستار است.

* تعیین مبلغ برای مسجد

نامه به آقاى حیدرعلى جلالى خمینى(تحقیق درباره مدعى وكالت)

راجع به مساعدت به اشخاصى كه مرقوم شده بود كه مشغول خواندن مَعالم و مُغْنى هستند مجازید. راجع به اینكه شخصى را براى مسجد «عین ورزان» به حَسَب پیشنهاد آنها بفرستید، مجازید شخص صالحى را كه بتواند تبلیغ كند بفرستید. ان شاء اللَّه تعالى موفق باشید. (صحیفه امام ج ‏2 ص 298 )

*  نامه به آقاى حیدرعلى جلالى خمینى(مسجد«عین ورزان» مازندران)

توفیق و تأیید جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. مرقوم شده بود كه مسجدى در «عین ورزان» با نظر و تصویب حضرت آیت اللَّه خوانسارى- دامت بركاته- ساخته‏اند و بعض اشخاص وسوسه دارند. آنچه با نظر ایشان عمل شده است صحیح است و نباید مورد اشكال شود. جنابعالى به اهالى محترم ابلاغ نمایید. ان شاء اللَّه تعالى موفق باشید. (صحیفه امام    ج‏2 ص 311 )

* نامه به آقاى صادق طباطبایى(مقابله با رواج فرهنگ استعمارى).

دو نفرى كه دستگردان كرده‏اند و اجازه خواسته‏اند براى مسجد، با قید احتیاج فعلى و عدم امكان از طریق دیگر، اجازه دهید.

اگر حكومت اسلام كه رئیسش با رعیت یكسان و دارالحكومه‏اش مسجد روى خاكهاى گرم و سلطانش با كفش و جامه كهنه حكومت مى‏كند و ملت در پناه آن با آرامش و در سایه عدل زندگانى مى‏كند، روى كار آید، اساس انحرافات چپ و راستى بر باد مى‏رود. (صحیفه امام  ج ‏2 ص 346 )

*قتل عام مردم در مسجد گوهر شاى توسط شاهنشاهى روسیاه.

براى كسانى كه در مسجد گوهرشاد مسلمین را آنطور قتل عام كردند كه خونهایش به دیوار تا مدتى بود و مسجد را درش را بسته بودند كه كسى نبیند، ما جشن بگیریم؟! براى آنكه 15 خرداد را پیش آورده، و به طورى كه گفته‏اند و یكى از علماى قم به من گفت كه در قم چهارصد نفر را كشته‏اند و روى هم رفته گفته مى‏شود كه پانزده هزار مردم را قتل عام كرده‏اند، ما جشن بگیریم؟! براى اینها ما باید جشن بگیریم؟! خوبهاى اینها شقاوت داشتند

* قضاوت علی ع در مسجد كوفه

براى این حكومتها عزا باید گرفت.

جشن براى او باید بگیرند كه وقتى كه احتمال این را مى‏دهد كه در آخر مملكت یك گرسنه‏اى باشد، به خودش گرسنگى مى‏دهد. آنى كه كنار مسجد، دارالاماره‏اش و دكة القضائش همین مسجد كوفه- یك گوشه‏اى از مسجد كوفه- دكة القضائش هست و روى زمین مى‏نشیند و یأكُلُ كَما یأكُلُ العَبیدُ و یَمْشِى كَما یَمْشِى الْعَبید. (1) وقتى هم پیراهن گیرش مى‏آید پیراهن نو را به «قنبر» (2) مى‏دهد، پیراهن كهنه را خودش بر مى‏دارد و آستینش هم، آستینش هم كه بلند است پاره مى‏كند همانطور مى‏پوشد و مى‏رود خطبه مى‏خواند؛ یك مملكتى هم دارد كه دَه مقابل مملكت ایران است. این جشن دارد .. (صحیفه امام  ج ‏2 ص 365 )

* سوء استفاده از مسجد

پیام به انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان مقیم خارج(دسیسه‏هاى رژیم شاه).

و در این میان از همه اسفبارتر وضع ایران است كه رژیم آن مأموریت دارد با چاپ قرآن، تظاهر به اسلام، به اسم سپاه دین، سازمان اوقاف و به عناوین فریبنده دیگر، یكباره اسلام را ریشه كن سازد؛ ملت اسلام را بیش از پیش به ذلت و اسارت بكشد؛ مسجد و محراب پیامبر اسلام را به صورت بنگاه تبلیغاتى دربار ضد اسلامى خود درآورد،(صحیفه امام  ج ‏2 ص 488 )

* اذعان دشمنان به نقش مسجد

پیام به ملت ایران(برآمدن نغمه استعمار از حلقوم سرسپردگان).

آنها در تجربه‏هاى طولانى خود فهمیدند كه علماى معظم اسلام و وعاظ محترم با مجاهدات پیگیر خود ملتها را به نفع اسلام و قرآن سوق داده هیچ گاه با تهدید و تطمیع به نفع دستگاه جبار و اجانب چپاولگر قدمى برنداشته‏اند، و با كمال قدرت پستهاى خود را حفظ كرده و مساجد و مجامع را در خدمت قرآن كریم و اسلام عزیز در دست دارند (صحیفه امام  ج ‏2 ص 397 )

*سنگر بودن مساجد در مقابل شیاطین

پیام به ملت، علما و روحانیون ایران(تشریح ستمكاریهاى رژیم).

تعلیمات اسلام را نصب العین قرار دهید. مساجد و محافل دینیه را، كه سنگرهاى اسلام در مقابل شیاطین است، هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید(صحیفه امام  ج ‏2 ص 451 )

* سوءاستفاده طاغوت از مساجد به نفع سیاست خود

پیام به علما و امت مسلمان ایران(نقشه‏هاى رژیم براى محو اسلام و قرآن).

و اینك چنانكه كراراً خبر رسیده، در راه اجراى این نقشه‏هاى استعمارى خطرناك دست به كار شده‏اند كه مساجد، تكایا، مدارس و دیگر مراكز اسلامى و شئون روحانیت را تحت نظارت سازمان ضد اسلامى اوقاف قرار داده علما، وعاظ و ائمه جماعت را مجرى اغراض نامشروع دستگاه جبار و عمال كثیف استعمار سازند و یا به كناره گیرى، انزوا و تسلیم سنگرهاى اسلام به مخالفین و عمال اجانب وادارند. (صحیفه امام  ج ‏2 ص 483 )

* لزوم بیان نقشه شوم دشمنان توسط علما در مساجد

پیام به علما و امت مسلمان ایران(نقشه‏هاى رژیم براى محو اسلام و قرآن).

بر علما و خطباى اسلام است كه در مساجد و محافل، نقشه‏هاى پشت پرده دستگاه را به ملت برسانند و در این مصیبت بزرگ كه براى اسلام و مسلمین و خصوص علماى اعلام و خطباى محترم پیش آمده است از هیچ گونه اقدامى فروگذار نكنند. (صحیفه امام ج ‏2 ص 485 )

*لزوم بیان جرائم اسرائیل در مساجد

پیام به ملت مسلمان ايران(جنگ اعراب و اسرائيل و جشن‏هاى 2500 ساله).

وظیفه علماى اعلام و مبلّغین است كه جرایم اسرائیل را در مساجد و محافل دینى به مردم گوشزد كنند. علماى اعلام و ملت شریف ایران نباید در این امر ساكت باشند (صحیفه امام ج‏ 3 ص7 )

* چگونگى تأمین هزینه تعمیر مسجد

نامه به آقاى عطاء الله اشرفى اصفهانى

مرقوم شریف واصل، سلامت و توفیق جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است. راجع به اجازه در حِسبیّات و اخذ حقوق دولتى و غیرهما جنابعالى مجاز هستید به آنها كه اعمالشان مباح است اجازه بدهید. راجع به مساجد حتى ... (1) اجازه ندهید. اگر مواردى بود كه لازم دانستید بیش از ثلث اجازه بدهید. با قیودى از قبیل آنكه از سایر وجوه میسور نباشد و مسجد لازم باشد و تعمیر آن ضرورى باشد. (صحیفه امام    ج‏3 ص 52)

* كار شكنی رژیم طاغوت در تاسیس مسجد و حسینیه

نامه به آقاى سید احمد واحدى جهرمى درباره مشكلات طلاب.

در قسمت ثانى مرقوم، تأسیس مسجد و حسینیه و امثال آن محتاج به بودجه زیادى است كه با وضعى كه دولت ایران براى وكلاى اینجانب پیش آورده، و هر روز رو به افزایش است، و بسیارى از وكلا و دوستان اینجانب از كار كناره گرفته‏اند (صحیفه امام    ج‏3 ص 173)

*تلاش دشمنان برای تضعیف نقش مسجد

جدایى دین از سیاست.

این غلط را در ذهن ما جاگیر كردند. حتى حالا باورشان آمده است آقایان به اینكه اسلام با سیاست جداست. این یك احكام عبادى است كه بین خودش است و خدا. شما بروید توى مسجدتان و هر چه مى‏خواهید دعا كنید، هر چه مى‏خواهید قرآن بخوانید، حكومتها هم به شما كار ندارند. اما این اسلام نیست. اسلام در مقابل ظَلَمه ایستاده است؛ حكم به قتال داده، حكم به كشتن داده است. در مقابل كفار و در مقابل متجاسرین و كسانى كه [طاغى‏] هستند (صحیفه امام ج ‏3 ص 227 )

* قتل عام مردم در مسجد گوهر شاد

پیام تشكر به آقاى یاسر عرفات و بیان جنایات استعمار و شاه.

ما شاهد قتل عام مسجد گوهرشاد جنب حرم مطهر ثامن الائمه- علیهم السلام- بودیم. ما شاهد اسارت علماى بزرگ خراسان و آذربايجان و قتل بعض از آنها بودیم. ما شاهد چيزهايى بودیم كه به تفصيل، آن در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد. (صحیفه امام ج ‏3 ص 255 )

* قتل عام مردم در مسجد گوهر شاد

پیام به علما و ملت ایران و بیان وظیفه عمومى در قبال رژیم.

آن پدر كه قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج- علیه السلام- كرد و این پسر كه قتل عام 15 خرداد را مرتكب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود (صحیفه امام ج ‏3 ص 261 )

*اجتماع در مسجد برای مبارزه با طاغوت

قم، مركز علم و عمل.

الآن كه ما اینجا نشستیم، در مسجد اعظم، به طورى كه به ما اطلاع وسیع رسیده است، در مسجد اعظم اجتماع بزرگى است. و نمى‏دانیم آیا دولت با این اجتماع چه خواهد كرد. و من الآن نمى‏دانم كه آیا باز مأمورین ریخته‏اند، قتل و غارتى باز كرده‏اند یا نه؟ ما الآن در نگرانى این معنا هستیم. نگران این معنا هستیم‏ (صحیفه امام  ج ‏3 ص 331 )

*تحصن در مسجد در اعتراض به جنایت رژیم شاه

اهانت به ملت.

تمام مراجع اسلام، تمام علماى بلاد- از اول تا آخر- كه بر ضد این شخص قیام كرده‏اند و آنطورى كه امروز اطلاع داده‏اند پنجاه و شش نفر از علماى تهران از رفتن به مسجد- اعتراضاً به این كارها- خوددارى كردند و اعلان كردند كه نمى‏روند به مسجد براى خاطر اعتراض بر اینها (صحیفه امام ج ‏3 ص 384 )

*خیزش مردم بخاطر اهانت به مسجد

انفجار سراسرى، پیامد نیم قرن خودسرى.

از زمانى كه در مسجد گوهرشاد آن جنایت را آن مرد جنایتكار كرد- لَعَنَهُ اللَّه تعالى- تا امروز كه با دست تو این جنایات دارد اجرا مى‏شود، با این ملت شما چه كردید. مى‏خواهید انفجار نشود؟ (صحیفه امام ج ‏3 ص 388 )

* حزن و اندوه امام بخاطر اهانت به مسجد

پیام به ملت ايران درباره چراغانى سوم و پانزدهم شعبان.

ما كه در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاههایمان مورد هجوم مأمورین شاه است، چطور ممكن است چراغانى كنیم؟!. (صحیفه امام ج ‏3 ص426 )

* لزوم بیان مصائب وارده بر ملت در مساجد

پیام به ملت ايران درباره لزوم ادامه مبارزه. .....

گویندگان محترم در مجامع و مساجد وظیفه دارند كه مصایب وارده بر ملت را در این پنجاه سال سلطنت سیاه پهلوى، خصوصاً در این چند ماه اخیر و كشتار اخیر شهر مقدس مشهد در جوار حضرت ثامن الائمه- علیهم السلام- و رفسنجان، به سمع مردم برسانند و آنان را از مسائلى كه مفید براى اسلام و مصالح مسلمین است آگاه گردانند، و از مطالبى كه موجب سردى و سستى است احتراز كنند كه عذر در درگاه خداى متعال و پیش ملت مسْلم پذیرفته نیست. (صحیفه امام ج ‏3 ص 435 )

* كشتار رژیم شاه در مسجد اصفهان

پیام به ملت ايران درباره كشتار وحشيانه رژيم در اصفهان و شيراز.

مأمورین شاه به مسجد ریخته و به قتل و جرح مردم بى‏دفاع پرداخته و مسجد را به آتش كشیده‏اند؛ همچنان كشتار بى‏رحمانه اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افترا موجب تأثر و تأسف بسیار است. (صحیفه امام ج ‏3 ص441 )

* اجتماع در مساجد برای تداوم نهضت

پیام به ملت ايران درباره ضرورت تداوم نهضت.

باید در هر فرصت و براى هر حادثه، اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهاى باز عمومى بر پا نمایید و از قرآن كریم و عدالت اسلامى دفاع كنید. (صحیفه امام ج ‏3 ص 455 )

* باز دشتن مساجد از نقش انقلابی

ترویج اسلام تحریف شده.

اسلام رااصلش مى‏گفتندكارى نداردبه سیاست .... سیاست و دیانت ازهم جداست. سیاست مال آنها و دیانت مال ما! مراكز قدرت دست آنها كه هر كارى مى‏خواهند بكنند، و مساجد و پیرمردهاى توى مسجد هم مال ما! این تقسیمى است كه از اول كردند .. (صحیفه امام ج ‏4 ص 17 )

* مبارزه با مسجد ضرار

مخالفت با مفاسد.

اگر مسجد هم یكوقت اینطور شد، ما درِ آن را مى‏بندیم. اگر مسجدى شد كه این مسجد دعوتش دعوت فاسد شد، پیغمبر اكرم خراب كرد «مسجد ضِرار» را، مسجدى كه درست كرده بودند در مقابل پیغمبر، و تبلیغات مى‏كردند بر ضد اخلاق و بر ضد امثال ذلك؛ پیغمبر داد خرابش كردند. اگر مسجدى باشد كه مسجد ضِرار باشد، مسجدى باشد كه نتوانیم آن مسجد را اصلاحش كنیم، مسجدش [را] هم خراب مى‏كنیم؛ نه اینكه سینمایش را. اینكه ما با سینما مخالفیم، با این نحو سینمایى كه اینها دارند مخالفیم‏ (صحیفه امام ج‏ 4 ص 35 )

*حمله رژیم شاه به نماز گزاران مسجد در كرمان

شاه عامل همه ظلمهاست.

ایرانى‏ها مبتلا به یك همچو رژیمى هستند. حالا هم كه در كرمان آن فضاحت را درآوردند؛ در مسجد ریختند مردم را یك دسته‏اى خفه شان كردند به واسطه گازها، یك دسته‏اى را كشته‏اند؛ بچه، زن و مرد و بزرگ را، مسجد را، همه چیزش را آتش زدند معبد مسلمانها را (صحیفه امام ج‏ 4 ص167)

* نقش مسجد در زمان پیامبر اكرم ص

جلوه هایى از اخلاق و سیره پیامبر اكرم(ص) و على(ع).

چون كه الآن سلطان حجاز است و فرمانفرماى حجاز است، وقتى كه توى مسجد نشسته است و رفقاى خودش، اصحاب خودش نشسته‏اند، آدمهایى كه از خارج مى‏آیند، نمى‏توانند بفهمند كه كدام یكى از اینها، آن پیغمبرى است كه رئیس اینهاست و كدام سایرین هستند.000 اینطور نبوده كه مثل رئیس جمهورهاى حالا اگر كسى بخواهد خدمتشان برسد باید مدتها زحمت بكشد. آن هم چه شخصى باشد، همه مردم كه نمى‏توانند بروند پیش او. [اما پیغمبر] در مسجدش باز بود و همه مى‏آمدند: غنى و فقیر و درویش و مسكین و همه مى‏آمدند پیش ایشان، حرفهایشان را مى‏زدند و جوابهایشان را مى‏شنیدند و مسائلشان را گوش مى‏كردند و اینها. وقتى هم منزل داشتند، یك مسجدى اینها داشتند، خیال مى‏كنید مثل مسجد حالاى مدینه بوده، یك تكه زمین بوده، دورش را با چوبهایى [از] درخت و شاخه هایى از درخت، محفظه‏اى درست كرده بودند كه حیوانات نروند آنجا. آن مسجدشان بوده است. و یك- دو- سه تا هم، چند تا هم خانه، اطاق گلى درست كردند؛ توى آن هم ابداً از این تشریفاتى كه حتى منزل تو و من دارد، نداشته؛ این پیغمبر اكرم. (صحیفه امام ج ‏4 ص 178 )

* نقش مسجد در زمان پیامبر ص

سلطنت از دیدگاه رژیم شاه؛ یعنى جبارى و غارتگرى.

خودش هم دستگاه و بارگاهش این مسجد است؛ توى این مسجد مى‏آید مى‏نشیند، همه مى‏آیند حرفهایشان را به او مى‏زنند، از مسجد هم لشكر درست مى‏كند، مى‏فرستد به این طرف و آن طرف براى، عرض مى‏كنم پیشرفت اسلام، لكن زندگى‏اش همان است كه عرض كردم (صحیفه امام ج ‏4 ص181 )

* سیره پیامبر ص در مسجد

سیره حاكمان اسلامى.

شما بیاورید یك حاكمى، یك رئیسِ عرض مى‏كنم كلانترى، یك كدخداى یك شهرى، یك دهى بیاورید كه اینطورى باشد. سلوكش با ملت این باشد كه وقتى توى مسجد، مسجدِ محل اداره حكومت، مى‏آمدند آنجا، وقتى كه پیغمبر توى مسجد نشستند و عرض مى‏كنم كه چند نفر هم همراهشان هستند، با هم نشسته‏اند و دارند صحبت مى‏كنند، اشخاصى كه نمى‏شناختند، از خارج مى‏آمدند، نقل شده است كه نمى‏شناختند اینها كدام یكى، عرض مى‏كنم كه حاكم است و كدام یكى محكوم‏ (صحیفه امام ج ‏4 ص 220 )

* دخالت رژم شاه در مساجد

بیانات در جمع نمایندگان روزنامه لاكروا(قوانین و احكام اسلامى).

رژیم مى‏خواهد مساجد ما را كنترل كند، دانشگاههاى مذهبى و مدارس اسلامى را به میل خود در آورد (صحیفه امام ج‏ 4 ص243)

* ادغام سیاست و عبادت در اسلام

مسلمانها باید از این اجتماعاتى كه هست، از این اجتماعات استفاده‏هاى زیاد بكنند. مثلًا مسجدها در صدر اسلام به این صورتى كه بعدش به توسط اشخاصى منحرف به این صورتهاى مبتذل درآمد، در صدر اسلام اینطور نبوده. مسجدها محلى بوده است كه از همان مسجد ارتش راه مى‏افتاد براى جنگ با كفار و با قلدرها؛ از همان توى مسجد. آنجا خطبه خوانده مى‏شد، دعوت مى‏شدند مردم به اینكه فلان- مثلًا- آدم متعدى در فلان جا قیام كرده بر ضد مسلمین یا مال مردم را چپاول مى‏كند، قلدرى مى‏كند، انحرافات دارد، و از همان مسجد راه مى‏افتادند و مى‏رفتند طرف دشمن. از همان جا قراردادها حاصل مى‏شد. (صحیفه امام ج ‏4 ص 447 )

* مبارزه رژیم شاه با فعالیت مساجد

سخنرانى در جمع ایرانیان مقیم خارج(حكومت اسلامى مناسبترین حكومت).

حكومت نظامى، دولت نظامى، در تمام خیابانها آنطور كه گفته‏اند توپ و تانك مستقر است. مقابل همه مساجد لوله توپها طرف مسجد قراول مى‏روند. (صحیفه امام ج‏ 4 ص 459 )

* به آتش كشیدن مساجد توسط رژیم شاه

پیام به ملت ايران درباره راهپيمايى تاسوعا و عاشورا.

از قرار اطلاع، مأمورین شاه با مسلسل به داخل منازل مردم محروم و بى‏دفاع حمله كردند، مساجد را به آتش كشیدند، (صحیفه امام ج ‏5 ص228 )

* بیان جرایم رژیم شاه در مساجد

گفتگو با خورشید احمد(مسائل ایران و مواضع پاكستان).

كمكهاى تبلیغاتى و تظاهراتى كه آنجا امكان دارد. در مساجد آنجا ذكر مصیبتهاى ایران بشود، در محافل ذكر جرایم دولت ایران بشود، (صحیفه امام ج ‏5 ص443 )

شعری در وصف خدا





اثری از : زنده یاد قیصر امین پور


پیش از اینها فكر می كردم خدا
خانه ای دارد كنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس خشتی از طلا

پایه های برجش از عاج وبلور
بر سر تختی نشسته با غرور

ماه برق كوچكی از تاج او
هر ستاره، پولكی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او، كهكشان

رعد وبرق شب، طنین خنده اش
سیل وطوفان، نعره توفنده اش

دكمه ی پیراهن او، آفتا ب
برق تیغ خنجر او ماهتاب

هیچ كس از جای او آگاه نیست
هیچ كس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان،دور از زمین

بود، اما در میان ما نبود
مهربان وساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

هر چه می پرسیدم، ازخود، ازخدا
از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می گفتند : این كار خداست
پرس وجو از كار او كاری خداست

هرچه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است

تا ببندی چشم، كورت می كند
تا شدی نزدیك، دورت می كند

كج گشودی دست، سنگت می كند
كج نهادی پای، لنگت می كند

با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو وغول بود

خواب می دیدم كه غرق آتشم
در دهان اژدهای سركشم

در دهان اژدهای خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین

محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا ...

نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا

هر چه می كردم، همه از ترس بود
مثل از بر كردن یك درس بود

مثل تمرین حساب وهندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه

تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله

مثل تكلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود

...

تا كه یك شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یك سفر

در میان راه، در یك روستا
خانه ای دیدم، خوب وآشنا

زود پرسیدم : پدر، اینجا كجاست ؟
گفت، اینجا خانه ی خوب خداست!

گفت : اینجا می شود یك لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند

با وضویی، دست و رویی تازه كرد
با دل خود، گفتگویی تازه كرد

گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست ؟ اینجا، در زمین ؟

گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست

مهربان وساده و بی كینه است
مثل نوری در دل آیینه است

عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی

خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست

قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با دوست معنی می دهد

هیچ كس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...

...

تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان وآشناست

دوستی، از من به من نزدیك تر
از رگ گردن به من نزدیك تر

آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود

می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاك وبی ریا

می توان با این خدا پرواز كرد
سفره ی دل را برایش باز كرد

می توان درباره ی گل حرف زد
صاف وساده، مثل بلبل حرف زد

چكه چكه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت

می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد

می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سكوت آواز خواند

می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد

می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت

مثل این شعر روان وآشنا :
 "پیش از اینها فكر می كردم خدا

آشنایی با کارکردهای مسجد

مقدمه


اگر چه هدف اصلی بنای مسجد، ایجاد مکان خاصی برای عبادت و راز نیاز با خداوند متعال است و علت نامگذاری آن به مسجد، از آن روست که جایگاه سجده و تواضع در پیشگاه خداوند متعال است؛ اما نباید از جنبه های دیگر مسجد غافل گردید.


با نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام و پس از آن، درمی یابیم که مسجد از آغاز پیدایش تاکنون به عنوان مرکز مهمی برای انجام رسالت رسول خدا(ص)، منشأ تحولات و خدمات، و پایگاهی برای ابلاغ پیامهای الهی به شمار می رفته است. در حال حاضر نیز مساجد در زمینه های مختلف دارای فعالیتهای گسترده می باشد و هر قدر این فعالیتها و کارکردها از تنوع بیش تری برخوردار باشد مسلماً از جذابیت و اقبال بیش تری برخوردار شده و مورد استقبال گسترده تری از سوی تمامی اقشار جامعه، به ویژه قشر جوان قرار خواهد گرفت که نتیجة آن افزایش اعتقادات مذهبی و دین باوری در سطح جامعه می باشد.


گرچه پرداختن به تمام کارکردهای مسجد از صدر اسلام تاکنون در این نوشتار نمی گنجد؛ اما معرفی برخی از کارکردهایی که هم اینک در بسیاری از مساجد قابل اجرا است، خالی از فایده نخواهد بود:

1. آموزشی 


روزگاری مسجد، یگانه پایگاه مهم آموزشی در کشورهای اسلامی بوده است. متأسفانه مسئله آموزش در مساجد کم رنگ شده و مناسب است با برنامه ریزی و متناسب با امکانات موجود و استفاده از کارشناسان، برنامه هایی از قبیل: آموزش احکام و قرآن، مخصوصا برای بانوان و نوجوانان و پاسخ به سؤالات و... برگزار گردد. 


جایگاه جلسات علمی و آموزشی در مسجد از نگاه پیامبر اکرم(ص) به مراتب والاتر و ارجمندتر از جلسات دعا است؛ چنانکه در روایت است که روزی رسول خدا(ص) به مسجد وارد شدند. در مسجد، دو مجلس جداگانه برپا بود. گروهی در حال یاد دادن و فراگرفتن دانش بودند و جمعی نیز به دعا و راز و نیاز با خداوند مشغول. پیامبر(ص) فرمود: هر دو گروه به سوی نیکی گام برمی دارند؛ دسته ای خدا را می خوانند و گروهی نیز آموزش می بینند و نادانان را تعلیم می دهند؛ ولی این گروه (تعلیم و تعلم) کار برتری انجام می دهد. من نیز به منظور آموزش دادن مردم مبعوث شده ام. آنگاه پیامبر(ص) در میان گروهی که سرگرم آموزش بودند، نشست.[1]


البته توجه به این نکته لازم است که در مسجد هر آموزشی توصیه نمی شود؛ چنانکه امام کاظم(ع) می فرماید: رسول خدا(ص) وارد مسجد شدند و متوجه گردیدند که گروهی اطراف مردی حلقه زده اند، پرسیدند: این مرد کیست؟ گفتند: علامه است. فرمود: علامه چیست؟ گفتند: آگاه ترین مردم نسبت به اصل و نژاد عرب، سرگذشت آنان، روزگار جاهلیت و اشعار عربی. پیامبر(ص) فرمود: «ذَاکَ عِلْمٌ لَا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا یَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ 9 إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ؛[2] این دانشی است که هر که نداند، زیانی برایش ندارد و هر که فراگیرد، نفعی برایش نبخشد، سپس پیامبر خدا (ص) فرمود: همانا علم سه چیز است: آیة محکمه (اصول اعتقادی)، فریضة عادله (علم اخلاق) و سنت قائمه (مسائل فقهی و دیگر علوم مورد نیاز جامعه)، غیر از اینها فضل است.» یعنی فراگرفتنش خوب است؛ ولی اگر کسی نداند عیبی بر او نیست.

2. فرهنگی


پس از نقش عبادی و آموزشی، نقش فرهنگی در بین دیگر نقشها و کارکردهای مسجد، دارای بیش ترین اهمیت می باشد. پیامبر اسلام(ص) محیط مسجد را کاملاً فرهنگی می دانستند، تا جایی که در حضور آن حضرت و با اجازة ایشان برخی مسابقات برگزار می شد و حضرت ضمن ابراز خرسندی از این کار، با حوصله و بردباری کامل از چنین مسایلی استقبال می کردند.[3] گرچه امروزه مراکز آموزشی و فرهنگی گسترش یافته است؛ اما نباید از این کارکرد مهم مسجد و بارور نمودن فرهنگی آن غافل شد. برگزاری جلسات شبی با قرآن، مسابقات، کتابخوانی و... از جمله برنامه هایی هستند که می توان با حمایت مسئولین منطقه به اجرا درآورد. همچنین حضور امام جماعت مدتی قبل و بعد از نماز در مسجد برای پرسش و پاسخ، مشاوره و... شرایطی ویژه جهت رشد فرهنگی مردم را به وجود می آورد.

3. تبلیغی


هدف از تبلیغ، رشد و افزایش معرفت دینی مردم و آشنا کردن آنان برای ادای وظایف دینی و اسلامی می باشد. با رجوع به سیرة تبلیغی رسول خدا(ص) مشخص می شود که ایشان سه نوع مرکز تبلیغی داشته اند:

الف. مراکز تبلیغاتی موقت:


این مراکز مربوط به زمان یا مکانهایی است که مسجدی وجود نداشت و حضرت از خانة بعضی اصحاب برای اقامة نماز و تبلیغ دین استفاده می نمود.

ب. مراکز تبلیغاتی سیار:


نظر به پراکندگی قبایل عرب، حضرت مجبور بودند شخصاً به اماکن مختلف سفر کرده و از نزدیک، پیام خویش را به مردم آن مناطق برسانند. هم اینک برخی از روستاها و نیز قبایل عشایری کشورمان از نعمت روحانی محرومند و مناسب است که روحانیونِ نزدیک به این مناطق با هماهنگی برخی ادارات یا افراد متدین، وسیلة نقلیه ای تهیه و به این مناطق سرکشی نمایند.

ج. مراکز تبلیغی اصلی و ثابت:


شاید هیچ پایگاهی به اندازة «مساجد» در تبلیغ اسلامی ایفای نقش نکرده باشد؛ از زمان رسول خدا(ص) تاکنون اذان، نماز، وعظ و خطابه از مهم ترین برنامه های مساجد بوده و می باشد.


اما باید توجه داشت که در زمان کنونی وعظ و سخنرانیهای طولانی علاوه بر اینکه موجب خروج بسیاری افراد از مسجد می شود، نتیجه ای در پی نخواهد داشت، از اینرو به نظر می رسد باید سخنرانیها مخصوصاً سخنرانیهای هفتگی و مستمر بسیار کوتاه و حتی المقدور به صورت پرسش و پاسخ صورت پذیرد.


در سیرة پیامبر اسلام(ص) می بینیم که آن حضرت برای جلوگیری از خستگی شنوندگان فقط برخی از روزها موعظه می فرمود؛ عبدالله بن مسعود می گوید: «کَانَ النَّبِیُّ9 یَتَخَوَّلُنَا بِالْمَوْعِظَةِ فِی الْاَیَّامِ کِرَاهَةَ السَّامَةِ عَلَیْنَا[4]؛ رسول خدا(ص) از آن رو که مبادا ما (شنوندگان) خسته و ملول شویم، برخی از روزها ما را موعظه می فرمودند.»


همچنین آن حضرت دیگران را نیز به آسان گرفتن در تبلیغ سفارش می نمودند: «یَسِّرُوا وَ لاَ تُعَسِّرُوا وَ بَشِّرُوا وَ لاَ تُنَفِّرُوا؛[5] آسان بگیرید، سختگیر مباشید، بشارت بدهید و مردم را گریزان نسازید.»


تردیدی نیست که کار تبلیغی در مسجد سرشار از مایه های معنوی و روحانی است. آموزه های الهی کسانی را که اندک زمینه ای برای هدایت دارند، شیفته و شیدای اسلام می نماید. به عنوان نمونه: یکی از دوستان که جزء مبلغین بسیار موفق اوائل انقلاب است، جوانان بسیاری را از طریق مسجد، جذب حوزة علمیه نموده است که بسیاری از آنها به عنوان امام جمعه، مدیر فرهنگی و حوزوی و... مشغول فعالیت می باشند که همگی مرهون جذب جوانان به مسجد است.


در اینجا لازم است به یک موضوع بسیار مهم در تبلیغات مسجد اشاره کنیم و آن تبلیغ مکارم اخلاق است.


در طول تاریخ کلاسهای ویژة اخلاق [فردی، اجتماعی، خانواده و...] در اوقات تعطیل و فراغت عمومی توسط علمای گذشته در مساجد برگزار می شده است. هم اکنون نیز چنین برنامه ای در برخی شهرهای بزرگ همچون: قم، اصفهان و مشهد، توسط علما و در برخی شهرهای کوچک تر با استفاده از اساتید وروحانیون مجرب و متخلّق به اخلاق که گرایش عمومی مردم به آنان بیش تر است برگزار و مورد استقبال قرار گرفته است. مناسب است چنین برنامه ای متناسب با استقبال مردم در ضمن برنامه های مسجد، هفته ای یا ماهی یکبار انجام پذیرد. همچنین بیان احادیث و نکات اخلاقی «یک دقیقه ای» از ائمه هدی7 و زندگانی بزرگان دین، بین دو نماز مغرب و عشا بسیار اثرگذار و جذاب می باشد.

4. اجتماعی


اساس دین اسلام بر اجتماعی بودن قرار گرفته است تا انسان را از زندگی فردی و عزلت برهاند. به همین جهت می بینیم اسلام عزلت و تنهایی همراه با راز و نیاز اعتکاف را نیز در میان جمع، آن هم در مسجد جامع مورد سفارش قرار می دهد.


اصولاً یکی از علل تأکیدات پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین: بر حضور در نماز جماعت به صورت صفوف فشرده و منسجم، ایجاد روحیة تعاون در میان نمازگزاران و افزایش بُعد اجتماعی مسلمانان در کنار انجام اعمال عبادی آنان می باشد. و این حضور می تواند از هرج و مرج و عنان گسیختگی که جامعه به مرورِ زمان دچار آن می شود، جلوگیری کند و تشکیل این اجتماعات در مکان مقدس مسجد، باعث می شود تا مؤمنین تحت توجه و ارشاد عالمان و مبلغان دینی قرار گیرند.[6]


از سوی دیگر، با نمایش همبستگی و پیوستگی مسلمانان در مسجد، همدلی و همراهی آنان همه روزه اعلام می گردد. همچنین مسجد عامل مهمی برای آشنایی با مؤمنین و اطلاع از حال یکدیگر و کمک در وقت نیاز و دعا در وقت گرفتاری یکدیگر می باشد. همچنین مسجد پایگاهی نیرومند در جهت انفاق و خیرات در راه خدا و برطرف کردن نیاز نیازمندان و مرکز مبارزه با ظلم حاکمان جور و انسجام نیرو و امکانات به منظور تداوم مبارزات و حفظ دستاوردها و پیروزیها به شمار می رفته و می رود. امام رضا(ع) می فرماید: «إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجَمَاعَةُ لِئَلَّا یَکُونَ الْإِخْلَاصُ وَ التَّوْحِیدُ وَ الْإِسْلَامُ وَ الْعِبَادَةُ لِلَّهِ إِلَّا ظَاهِراً مَکْشُوفاً مَشْهُوداً لِأَنَّ فِی إِظْهَارِهِ حُجَّةً عَلَی أَهْلِ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِلَّهِ وَحْدَهُ وَ لِیَکُونَ الْمُنَافِقُ وَ الْمُسْتَخِفُّ مُؤَدِّیاً لِمَا أَقَرَّ بِهِ یُظْهِرُ الْإِسْلَامَ وَ الْمُرَاقَبَةَ وَ لِیَکُونَ شَهَادَاتُ النَّاسِ بِالْإِسْلَامِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ جَائِزَةً مُمْکِنَةً مَعَ مَا فِیهِ مِنَ الْمُسَاعَدَةِ عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی وَ الزَّجْرِ عَنْ کَثِیرٍ مِنْ مَعَاصِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛[7] [نماز] جماعت بدان جهت مقرر شده است تا اخلاص، توحید، اسلام و پرستش خدا همگی ظاهر، آشکار و مشهود باشند؛ زیرا در آشکار کردن این امور، حجت خدای یگانه بر اهل خاور و باختر موجود می باشد. همچنین [به خاطر آن باید احکام اسلام آشکارا عملی گردد و بر انجام آن مراقبت کنند] تا منافق و سست دین نیز آنچه را [به زبان] بدان اقرار کرده است، به جای آورد و اسلام و مراقبت بر آن را اظهار کند. و برای آنکه گواهی دادن مردمان به مسلمانی یکدیگر، روا و ممکن باشد. همچنین مساعدت در نیکوکاری و تقوا و جلوگیری از بسیاری از نافرمانیهای خداوند عزیز و جلیل [با حضور در نماز جماعت محقق می شود].»


بنابراین با توجه به این سخن گهربار، کارهایی مانند جمع آوری کمک برای نیازمندان، پرداخت وام، اعطای خدمات درمانی، اقدامات برای تسهیل ازدواج جوانان، برنامه ریزی برای عیادت و سرکشی از بیماران مخصوصاً بیماران اهل مسجد و اموری از این قبیل، همگی از مصادیق تعاون بر «برّ و تقوا» است.

5. سیاسی


یکی از کارکردهای مهم مسجد، کارکرد سیاسی است که از زمان رسول خدا(ص) بر آن تأکید شده و هم اکنون نیز اهمیت آن کاملا مشخص است. بر همین اساس، آن حضرت پس از بنیانگذاری نظام اسلامی، مسجد را که مرکزی عمومی و محل تجمع مسلمانان برای ادای فرایض دینی بود، به عنوان پایگاه حکومت و نهاد سیاسی اسلام برگزید. در دوره های بعد نیز بیش تر امور سیاسی آن روز مانند معرفی خلیفه، مراسم بیعت با وی، عزل و نصب استانداران و کارگزاران و... در مسجد صورت می گرفت.


در دوران انقلاب اسلامی ایران پس از محور اعتقادی و عبادی، پررنگ ترین، فعال ترین و بارزترین بخش کار مساجد در محور سیاست بوده است؛ چرا که مساجد در آگاهی و بیداری توده ها در دوران قبل و بعد از انقلاب نقش مؤثری داشته اند و هم اکنون نیز استعمارگران جهان از مسجد بیش از هر نهاد انقلابی می ترسند.


حضرت امام خمینی ; در تبیین بعد سیاسی مسجد می فرمایند: «اما راجع به اسلام، شروع کردند تبلیغات کردن به اینکه اسلام یک مکتبی است که می گوید: ملایم، کم کم. لابد پیش می آیند، یک مکتبی است که مربوط به دعا و ذکر و یک روابطی مابین مردم و مابین خالق و سیاست، کاری به آن ندارد، اسلام به حکومت کاری ندارد، به سیاست کاری ندارد، این را آنقدر تبلیغات روی آن کردند که در جامعه خود روحانیت هم به خورد آنها هم دادند که بسیاری از آنها هم همین اعتقاد را پیدا کردند.... که روحانی مسجد برود و نماز بخواند و عرض می کنم از این صنف کارها؛ درس بگوید و مباحثه بکند و آن آداب شرعیه را به مردم نشان دهد. آنهادیدند که نماز روحانیون و نماز اسلام هیچ به آنها ضرر ندارد، هرچه می خواهند نماز بخوانند.»[8]

6. جهادی


بررسی کتب تاریخی به خوبی روشنگر آن است که از ابتدای اسلام تمامی فعالیتها از جمله: گردآوری، تجهیز، سامان دهی و تجمع نیرو به هنگام احساس خطر و بیم از تعرض دشمن، در مسجد صورت می پذیرفته است. مسجد نه تنها محل اعزام نیروها و طرح نقشه های جنگی بوده، بلکه رسول خدا(ص) دستور می دادند در صورت وجود مسجد، چادر فرماندهی ایشان را در کنار آن نصب کنند؛ به طوری که در جنگ با «بنی نضیر» به بلال دستور داد تا خیمة ایشان را در کنار مسجد کوچکی نزدیک آن محل نصب کنند؛ اما زمانی که آن خیمه مورد شناسایی و هدف تیر دشمن قرار گرفت، حضرت فرمودند تا خیمه را به کنار «مسجد فضیخ» منتقل نمایند تا از تیررس دشمن به دور باشد.[9]


آنچه در طول مبارزات و فعالیتهای انقلابی در عصر حاضر و در دوران قبل، حین و بعد از انقلاب اسلامی ایران روشن گشت، آن است که مساجد تنها جایگاهی هستند که در جوّی آکنده از وحدت، اخوّت و معنویت، نیروهای مبارز، مؤمن و شجاع را در خود جای داده و از این طریق، در جهت بیداری و آگاهی بخشی به گروههای مختلف مردمی، رسالت خویش را عینیت بخشیده است. به همین دلیل است که دشمنان از مساجد به عنوان مراکز نیرومند پشتیبانی انقلاب و ستاد عملیاتی رهبر انقلاب اسلامی، در هراس و وحشت بوده و بارها مساجد را آماج حملات خود قرار داده اند و هم اینک نیز دشمنان داخلی و خارجی در صدد دور کردن مردم به خصوص جوانان از مساجد می باشند.


بت شکن زمان، امام خمینی ; با درک این حساسیت دشمنان، بارها خطر جدایی انقلاب از مساجد را مورد تأکید قرار داده و فرموده اند: «اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوی باشد، ترس از فانتومها نداشته باشید! ترس از آمریکا و شوروی و اینها نداشته باشید! آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت کنید به اسلام، پشت کنید به مسجد.»[10]

7. رسانه ای


یکی از نیازهای مهم بشر، وسایل ارتباطی است تا انسانها را از اخبار مهم مطلع ساخته و آنان را در حوادث به یاری یکدیگر طلبیده و از حملة دشمنان آگاهی داده، آنان را آمادة دفاع نماید. دین مبین اسلام از 1400 سال پیش این نیاز را در نظر گرفته و مکانی به نام «مسجد» را به عنوان پایگاه ارتباطی بسیار مهم در افزایش پیوندهای انسانی و توسعة فرهنگی اسلام معرفی کرده است. به همین دلیل کارکرد رسانة ارتباط جمعی با همة تحولات تکنیکی، زمانی قرین توفیق قلمداد می شود که بتواند عمیق ترین ارتباط و پیوند را با مخاطب برقرار سازد که این ویژگی فقط در مسجد یافت می شود.


هر چند ممکن است چنین تلقی شود که با وجود وسایل ارتباط جمعی پیشرفتة امروزی، این نقش مساجد، اهمیت قبلی خود را از دست داده است؛ ولی گسترش مساجد در تمامی نقاط شهری و روستایی از یک سو و از سوی دیگر، حرمت، قداست و معنویت خاصی که مسجد نزد مسلمانان دارد، سبب شده است تا مساجد نقش مهم و غیر قابل انکار خود را در این کارکرد ایفا نمایند.


در اینجا مناسب است به برخی ویژگیهای خاص رسانه ای مسجد اشاره می شود:


1. پیام مسجد، همگانی بوده و اخبار خصوصی و محرمانه ندارد؛ به خلاف برخی رسانه ها.


2. مسجد، پیام منفی ندارد؛ به خلاف بعضی رسانه ها که پیام منفی هم دارند.


3. پیام مسجد، موجب نفوذ در قلبها و افکار مخاطبین می شود؛ به خلاف اخبار تعدادی از رسانه ها.


4. پیام مسجد، می تواند انقلاب ساز باشد؛ ولی اخبار برخی رسانه ها انقلاب سوز.


5. اخبار رسانه ها در روز بعد و یا حتی چند ساعت بعد کهنه می شود؛ به خلاف پیامهای مسجد.


6. در رسانة مسجد، اولویت با پیام دینی و تحت تأثیر احکام دین است؛ اما در اکثر رسانه ها اولویت با مسائل اقتصادی و سیاسی است. 


شاید هیچ پایگاهی به اندازة «مساجد» در تبلیغ اسلامی ایفای نقش نکرده باشد؛ از زمان رسول خدا(ص) تاکنون اذان، نماز، وعظ و خطابه از مهم ترین برنامه های مساجد بوده و می باشد.


7. پیام مسجد، ارشاد و هدایت است؛ به خلاف اخبار برخی رسانه ها که فقط اطلاع رسانی است و احیاناً همراه با تخریب و گمراهی.


8. پیام دهنده در مسجد (امام) باید عادل و عالم باشد؛ به خلاف پیام دهنده در بعضی از رسانه ها که شرط خاصی نداشته و هر کس می تواند در مقام پیام دهنده باشد.


9. پیام دهندة مسجد، مخاطب را می شناسد و طبق ظرفیت او پیام می دهد؛ ولی رسانه ها عمدتاً به هر گیرنده ای پیام می دهند.


10. پیام مسجد آرامش بخش است؛ به خلاف عمده رسانه ها.


11. در طول تاریخ مساجد واقعی (نه مساجدی مثل مسجد ضرار) مخاطبین خود را از مسیر حق منحرف نساخته است؛ ولی رسانه ها معاویه را امیر و حضرت علی(ع) را کافر و امام حسین(ع) را خارجی معرفی کردند.

8. روحی، روانی


اضطراب و نگرانی یکی از بزرگ ترین مشکلات زندگی انسان و آرامش یکی از گمشده های مهم بشر است که همواره در جستجوی آن بوده و هست و از آغاز زندگی برای یافتن آن تلاش کرده است.


قرآن کریم با جمله ای کوتاه و پرمغز، مطمئن ترین و نزدیک ترین راه را برای رسیدن به آرامش نشان داده و می فرماید: «اَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛[11] «بدانید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد.» همچنین می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیزْدَادُوا ایمَانًا مَعَ ایمَانِهِمْ»؛[12] «او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند.»


امام صادق(ع) به مسلمانان سفارش می کنند که به هنگام رویارویی با مشکلات و اندوههای دنیوی، به نماز و مسجد پناه ببرند؛ چنانکه می فرمایند: «مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَیَرْکَعَ رَکْعَتَیْنِ یَدْعُو اللَّهَ فِیهِمَا أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ یَقُولُ: «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»؛[13] هنگامی که اندوهی از اندوههای دنیا یکی از شما را فرا گرفت، چه می شود که وضو گرفته به مسجد داخل شود و دو رکعت، نماز بخواند و در آن دو رکعت، خدا را بخواند [و دعا کند]؛ مگر نشنیده ای که خدا می فرماید: و با صبر و نماز یاری جویید.»


آشنایی با کارکردهای مسجد به ما کمک می کند تا با بهره گیری از کم ترین امکانات در جهت جذب مؤمنین، مخصوصاً جوانان استفاده نموده و سپس از خداوند منان بخواهیم در کلام، عمل و فعالیت ما برکتی قرار دهد تادر نمازگزاران تأثیرگذار باشد. چنانکه بسیاری از مبلغین گرامی با برگزاری جلسات هفتگی برای جوانان باعث شده اند عدة زیادی از جوانان جذب حوزه شوند یا جزء جوانان بسیار خوب و مورد تأیید در آن منطقه گردند.


ذکر این نکته ضروری است که تأثیر فعالیتهای فرهنگی دینی معمولاً دراز مدت است و نباید انتظار داشت آثار یک برنامه در مدتی کوتاه ظاهر گردد؛ به عنوان مثال می بینیم تلاش مردم به رهبری امام خمینی ;، برای برپایی انقلاب پس از سالهای متمادی نتیجه بخشید و نظام اسلامی به ثمر نشست.

پی نوشت ها:






[1]. خَرَجَ 9 فَإِذًا فِی الْمَسْجِدِ مَجْلِسَانِ مَجْلِسٌ یَتَفَقَّهُونَ وَ مَجْلِسٌ یَدْعُونَ اللَّهَ وَ یَسْأَلُونَهُ فَقَالَ کِلَا الْمَجْلِسَیْنِ إِلَی خَیْرٍ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَدْعُونَ اللَّهَ وَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَتَعَلَّمُونَ وَ یُفَقِّهُونَ الْجَاهِلَ هَؤُلَاءِ أَفْضَلُ بِالتَّعْلِیمِ أُرْسِلْتُ ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُمْ (بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه‍ق، ج 1، ص 206).


[2]. الکافی، ثقة الاسلام کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج 1، ص 32.


[3]. آیین مسجد، محمد علی موظف رستمی، گویه، اول، تهران، 1381، ج 2، ص 27 28.


[4]. رواه البخاری فی کتاب العلم، باب: ما کان النبی9 یَتَخَوَّلَهُمْ بِالْمَوْعِظَةِ وَ الْعِلْمِ.


[5]. عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احصایی، انتشارات سید الشهداء7، قم، 1405 ق، ج 1، ص 381.


[6]. آیین مسجد، محمد علی موظف رستمی، ج 2، ص 63.


[7]. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت:، قم 1409 ق، ج 8، ص 287.


[8]. فصلنامه حضور، شماره 50، ص154.


[9]. آیین مسجد، ج 2، ص 75 81.


[10]. صحیفه نور، مرکز فرهنگی انقلاب اسلامی، ج12، ص234.


[11]. رعد/28.


[12]. فتح/4.


[13]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، علامه طبرسی، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372، ج 1، ص 217.

اذان چگونه بوجود آمد؟


.......... به محض آینکه پیامبر در مدینه آرام گرفت درصدد انجام مراسم دین خویش برآمد و مسجدی ساخت و این همان مسجدیست که پیامبر را پس از وفات در آن دفن کردند. .....


در آغاز کار مسلمانان بی آنکه کسی آنها را خبر کند برای نماز در مسجد حاضر می شدند. یک روز در این باب گفتگو می کردند یکی از آنها گفت برای اعلام وقت نماز ناقوسی مانند مسیحیان درست کنیم. یکی دیگر گفت بوقی مانند بوق یهودیان باید تهیه کرد. عمر گفت بهتر است یکی را انتخاب کنیم که وقت نماز بمردم بانگ زندو آنها را خبردار نماید. پیامبر به بلال گفت برخیز و مردم را بنماز ندا کن. از آن پس همینکه وقت نماز می رسید بلال    بانک میزد: هنگام نماز جماعت است. «عبدالله بن زیدبن ثعلبه انصاری» (1) یکی از مسلمانان شبی در میان خواب و بیداری یکی را دید که اذان را بدو تعلیم  داد. وقتی خواب را برای پیامبر نقل کرد گفت این رویای صادق است اذان را به بلال تعلیم بده زیرا صدای او دلچسب تر است. وقتی بلال اذان گفت عمر با شتاب آمد و گفت من نیز همین خواب را دیدم و در حال رویا کسی اذان را به من تلقین کرد...... (2)


و در پایان:


مسجد» و «اذان» اين شعار زيباى اسلام , همزاد با هم بوده اند.مقايسه ميان اين شعار با آنچه در اديان ديگر بوده است نيز قابل توجه و تأمل است . نواختن ناقوس در كليسا, شيپور يهوديان و يا استفاده از بوق ،طبل و مانند آن ها براى اطلاع رسانى كه فقط بانگ و صدايند و خالى از هرگونه محتوايى مى باشند, كجا و بانگ روحبخش اذان كجا! يك جا فقط صدا و يك جا صداى همراه با بالاترين محتوا. «اذان» شعارى كه همه روز از مأذنه‌هاى مساجد طنين افكن مى شود با اعلام و اعتراف به بزرگى خداوند آغاز و با شهادت به يگانگى او پايان مى پذيرد. آن زمان كه اين آواى تكبير در فضاى زندگى پخش مى گردد،بانگ آزادى و آزادگى , همهء خدايانِ دروغين را به مبارزه دعوت مى كند و بر هر مسلمانى راه مى نماياند و بى جهت نيست كه اين شعار, اولين درس توحيدى است كه گوش نوزاد مسلمان با آن آشنا مى گردد. 





(1)    ابوایوب خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة بن عوف بن غنم بن مالک بن النجار بن ثعلبة بن عمرو انصاری خزرجی (۵۷۶ میلادی در مدینه - ۶۷۴ میلادی در کنستانتینوپل) معروف به ابوایوب انصاری از اصحاب محمد بن عبدالله و از انصار بود. محمد وقتی از مکه به مدینه هجرت کرد، شب را در خانه او اقامت گزید. با فتح مصر، ابوایّوب به مصر رفت. او از مهمترین راویان حدیث نزد اهل سنت است.

(2)    نقل از کتاب «تاریخ سیاسی اسلام» ص 102 نوشتة دکتر «حسن ابراهیم حسن» ترجمه «ابوالقاسم پاینده»

    مسجد                                    و                                               همسايه

من همسايه شما هستم ،در همين کوچه و محله ،در همين نزديکيها زندگي مي کنم.

من ((مسجد) هستم ،خانه خدا ،عبادتگاه مسلمين، يکسري درد دلهايي با شما دارم . دوست دارم کمي حوصله کنيد و گلايه هاي اين همسايه را بشنويد.

با اينکه  من هر روز ،يکي دو نوبت در خانه ام را به روي شما باز مي کنم و چند ساعت به انتظار شما مي مانم ،ولي بعضي از شماها سراغ من نمي آييد و با من انس نمي گيريد .

مثل اينکه با من قهريد.مگر از من چه بدي ديده ايد؟

چرا اين همه بي وفايي ؟ چه خاطره بدي از من داريد؟

من که هميشه دل شما را روشن و قلبتان را با صفا کرده ام ، من که هميشه به شما آرامش روحي داده ام .

گاهي شايد برخورد خادم مسجد يا حرفهاي مردم يا برخوردهاي بعضي مسجديها ناراحتتان کرده باشد ،ولي چرا از من و صاحب من – که خداست – قهر مي کنيد ؟

من هر لحظه براي آشتي و دوستي با شما حاضرم و دست شما را مي فشارم .

خدا فرموده است که مرا اباد سازيد . فکر مي کنيد آبادي من به چيست ؟

آبادي من به حضور شماست ،به برگزاري پر شکوه نماز جماعت ، به معنويت و نيايش ،به تبديل شدن من به پايگاهي برايگسترش ايمان و آگاهي و تقويت دين و بسيج مردم و کمک به مسلمين و سنگري براي  دفاع از اسلام و ميهن ،به همبستگي دلها و الفت جانهاي نماز خوانان .

 

دوستان  مسجدي

از شما دوستان مسجدي هم گله دارم ، چرا تنها به مسجد مي آييد؟چرا ثواب نماز و عبادت و تلاوت در مسجد ،حتي  حضور در مسجد را براي مردم نمي گوييد ؟

دوستان

چرا دير به مسجد مي اييد و زود و با عجله مي رويد ؟مگر مستحب نيست که انسان زود به مسجد برود و ديرتر بيرون آيد؟ چرا (( حي علي الصلاة )) را جدي نمي گيريد  و هميشه  به رکعت دوم نماز مي رسيد؟

دوست دارم وقتي به مسجد مي آييد ، همانطور که دستور ديني است ،لباسهاي تميز بپوشيد و عطر بزنيد ،براي آمدن شتاب کنيد ،وقار داشته باشيد ، با وضو وارد شويد ، دعا بخوانيد و ذکر بگوييد .

کفشهايتان را بيرون از مسجد در آوريد ، در صحن مسجد آب دهان نيندازيد، مرا محل گذر و راه عبور و مرور قرار  ندهيد ، در مسجد به سخن دنيا و داد و ستد و سرو صدا نپردازيد.

دوست دارم امام جماعت ،هيأت امناء ،مؤذّن ،مکبر و خادم خوب براي من انتخاب کنيد .

دوست دارم در جلسات و نمازها ،چهر ه هاي جوانان را بيشتر ببينم ، کودکان را از مسجد بيرون نکنيد ،بلکه يادشان بدهيد که آداب ،آرامش و نظافت را مراعات کنند،تا آنها هم ((مسجدي )) شوند.

دوست دارم وقتي صداي اذان بلند مي شود ،همسايه ها ،کسبه و مغازه داران براي نماز جماعت به مسجد هجوم آورند،نه آنکه نماز جماعت بيخ گوش آنها بر پا شود اما «ان يا مشغول چانه زدن با مشتري ،يا قدم زدن در خيابان يا تماشاي تلويزيون يا سرگرم حرف و حديث باشند .

 

 

گله و شکايت دارم !

بعضي ها احترام مرا حفظ نمي کنند ،دل مرا مي رنجانند ،با هياهو و مجادله و منازعه آرامش مرا مي گيرند .

در فضاي من غيبت مي کنند و حرفهاي لغو مي زنند ،گويا مرا با باشگاه و قهوه خانه و سينما و بنگاه  و فرهنگسرا عوضي گرفته اند ، آخر من هم براي خودم قداست و حرمتي دارم ! اين بي حرمتي ها حرام هم هست و بعضي ها پروا نمي کنند .

من انتظار دارم حق مرا ضايع نکنيد . حرمتم را نشکنيد ، نقش محوري مرا  در زندگي خودتان از ياد نبريد ،شما مسجد يان الگوي ديگران باشيد ، مرا کانون اصلاح اخلاق بسازيد.

آيا اين توقعات و انتظارات من ،حق نيست ؟

پس با من بيشتر همکاري کنيد ،من همدم شمايم ،شما هم با من همدمي و همراهي کنيد،

 

مسجد خانه خداست .

 

خانه خدا را با (معرفت )،(تقوا)، (عمل صالح)و (ياد خدا)آباد کنيد .

گله ها و درد دلها را هم  به دل نگيريد.من خير و صلاح خودتان را مي خواهم .

 

 

 

                                                                                                                                                   جواد محدثي   

 

آداب ماه ضيافت الهي


ماه خير و برکت، ماه نزول رحمت، ماه ميهماني و ضيافت الهي، بار ديگر ما را به يک فضاي معنوي غيرقابل وصفي مي کشاند، فضايي آکنده از عشق به خدا، و دنيايي از صفا و صميميت که يک ماه به طول مي انجامد. اينجاست که بر همه لازم است که قدر اين ضيافت را بدانند و پيشاپيش خود را براي ورود به اين ميهماني آماده کنند، خداپرستان مي دانند که اين ضيافت با ديگر ميهماني ها فرق دارد. در اين جا ميزبان خالق يکتا است و انبياء الهي پذيرايي کنندگان و فرشتگان، خدمتگزاران اين خوان هستند. در اين ميهماني فرشتگان پيوسته بر موحدان سلام گفته و با کشيدن بالهاي خود بر روزه داران، گناه ميهمانان را از بين مي برند و پاک مي کنند.

 براي اين ميهماني در آتش و خشم خداوندي بسته، در بهشت و رحمت پروردگار باز و دست شياطين و خناسان و وسوسه گران غل و زنجير شده است.

 اين ضيافت در نگاه پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آنقدر مهم است که در آخرين جمعه شعبان مردم را به آمادگي هاي لازم براي ورود به ماه خدا فرامي خواند.

 پيامبر در عظمت و حرمت اين ماه عزيز در جمع حاظران نماز جمعه چنين فرمود: ولا يکونن شهر رمضان عندکم کفيره من الشهور فان له عندالله حرمه و فضلاً علي ساير الشهور؛ نبايد در نظر شما، ماه رمضان و ديگر ماه ها يکسان باشد، چون اين ماه نزد خدا حرمت و فضيلت والاتري نسبت به ديگر ماه ها دارد.(1)

 در اين ماه بايد تمام اعضا و جوارح ما روزه دار باشد، و با ادب خاص خود وارد اين ميهماني بي مانند بشويم. نه دست خطا کند و نه پا و نه چشم و گوش.

 در اين ضيافت فقط و فقط از پروردگار پيروي خواهد شد نه از شيطان يا هواي نفس همه چيز بايد تغيير يابد، تا با فضاي رمضان، رمضاني شويم.

 پيامبر و معصومين براي بهره جستن از اين فيض بزرگ سخنان و رهنمون هاي بسيارارزشمند، زيبا و دلنشيني براي ما به يادگار گذاشته اند که به بررسي بخشي از آنها مي پردازيم. 


آداب مهماني خدا


شايد برخي چنين فکر کنند که ميهماني خدا فقط در اين خلاصه مي شود که يک روزه دار همراه ديگر روزه داران در وقت سحر به امساک پرداخته و در پايان روز به افطار بپردازد، و همين مسئله همه ساله تکرار مي شود. اما اين به تنهايي هرگز کافي نيست چرا که هدف اين نبوده که مسلمانان فقط چند ساعتي از روز و چند روزي از سال از خوردن و آشاميدن خودداري کنند بلکه در اين يک ماه بايد جهاد کنند، جهادي پيگير و تلاشي مستمر در راستاي تهذيب نفس و اصلاح خويش. اين يک ماه کلاس آموزش و تمرين آموخته ها است. کلاسي براي آزمودن فضائل اخلاقي و تلاش براي ترک رذائل شيطاني و ضداخلاقي، که از جمله اين فضائل است:


1- کنترل زبان


زبان نشانه عقل يا جهل انسان است و مايه عزت يا ذلت اوست. 

 از اينرو در روايات و احاديث اسلامي درباره کنترل اين موجود کوچک اما بسيار خطرناک هشدارهاي فراواني داده شده است. و از پيامبر «ص» روايات متعددي رسيده که فرموده اند: سلامتي و راحتي انسان در حبس و نگهداري زبان اوست.(2) و يا اين که فرموده اند: تمام گرفتاري هاي انسان از زبان خودش است. (3) و يا اين که امام رضا(علیه السّلام) فرموده: سکوت و کنترل زبان نشانه دانايي است. (4) عبدالله ثقفي گويد: به پيامبر عرض کردم که بيشترين چيزي که بر من مي ترسي چيست؟ پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) زبانش را به دست گرفته و فرمود: از اين.(5) همچنين امير مؤمنان(علیه السّلام) در وصيتي که به فرزند خود محمد بن حنفيه داشت فرمود: زبان همانند سگ هار است. اگر آن را آزاد بگذاري تو را گاز خواهد گرفت. بسا بر اثر کلمه اي که انسان بر زبان جاري مي سازد، نعمتي را از دست مي دهد. پس بر تو باد زبانت را که همانند طلا و نقره است حفظ و پنهان کن (6) از اين روست که پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با مهم شمردن اين امر، در خطبه شعبانيه معروف خود در مدينه که در آخر ماه شعبان ايراد فرمود، اين چنين توصيه کرد: يعني اي گروهي که خود را آماده ضيافت الهي نموده ايد، زبانتان را در اين ماه کاملاً کنترل نماييد تا در محضر پروردگار خطايي از او سر نزند. (7) 


2- کنترل چشم 


دومين موردي که ميهمان بايد در اين ضيافت الهي درنظر گرفته و رعايت کند، کنترل چشم است. 

 پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) درباره رعايت اين نکته مي فرمايد: و چشم خود را فرو پوشانيد از آنچه که نگاه شما به آن روا نيست. (8) 

 آري خداوند به بندگان چشم داده تا ببينند، اما نه اين که بهر چيز و بهر کس نظر کنند. چشم داده است تا راه خود را بيابند، به غذاي فکري و بدني خويش خوب نظر بيفکنند و اين دستور اوست که مي فرمايد: فلينظر الانسان الي طعامه (9) 

 با اين بيان مي توان گفت يک نگاه واجب داريم و اين همانست که گفته شد. دوم نگاه مستحب است که در روايات به آن اشاره شده است. چنانچه فرموده اند: نگاه کردن به صورت علي بن ابي طالب ، پدر، مادر، عالم، برادر ديني، امام عادل، قرآن، و کعبه عبادت است. (10) و همچنين نگاه کردن به آب و طبيعت، و سبزه، گل و گياه باعث زدوده شدن غم و غصه از انسان مي شود. 

 نگاه سوم آن که از نظر شرع مقدس جايز نيست و آن نگاه به نامحرمان است و کنترل چشم دربرابر آنها يکي از آداب و شرايط اين ميهماني بزرگ است و قرآن مجيد نيز در آياتي تمام مسلمانان را به اين امر الهي فراخوانده و مرد و زن را از نگاه هاي حرام و غيرشرعي به يکديگر برحذر داشته است.

 رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مي فرمايند: روز قيامت تمام چشمها گريان است مگر سه چشم، چشمي که از ترس خدا گريه کند، چشمي که از نگاه به نامحرم فرو پوشانده شود، چشمي که شب زنده دار باشد. (11)


3- کنترل شنوايي


همانگونه که دربين انسانها يک نظام حقوقي نسبت به يکديگر حاکم است، بين اعضاي يک انسان نيز حقوقي هست که مي بايد به آن حقوق حتما توجه بشود.

 امام زين العابدين(علیه السّلام) در رساله حقوق، ضمن پنجاه حقي که بر يک فرد مطرح مي فرمايد براي نفس و زبان و شنوايي و بينايي و دست و پا و شکم و غير آن حقوقي را بيان کرده است.

 حضرت درباره حقي که شنوايي بر انسان دارد چنين فرموده: و حق السمع تنزيهه عن سماع الغيبه ، و اما حق شنوايي اين است که آن را از شنيدن غيبت و شنيدن هرآنچه که شنيدنش بر او حلال نيست، پاک و منزه ودور گرداني.(12)

 بدون شک آن ميزباني که غيبت و آواز و صداهاي محرک و مهيج قواي حيواني انسان را تحريم کرده و به هيچ وجه حاضر نيست کسي را به حضور پذيرد که از اين محرمات پرهيز ننمايد و يا در ماه رمضان بخواهد خود را به اين مسائل مشغول کند.

 پيامبر بزرگوار اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ضمن خطبه شعبانيه خود به سومين ادب از آداب اين ضيافت الهي اشاره نموده مي فرمايد: خود را از آنچه که شنيدنش بر شما حلال و جايز نيست دور بداريد. (13)


4- کنترل خشم


غضب و خشم يکي از حالات بسيار زشت انساني است که باعث حرکت روح حيواني او مي شود، گاهي اين دخالت بحدي به پيش مي آيد که قوه عاقله و فکر سالم انسان را مي پوشاند. بدين جهت گفته اند که غضب جنوني است که يک مرتبه عارض مي شود. و بسا که مرگ ناگهاني هم در پي داشته باشد. مرحوم نراقي در وصف خشم و غضب از حکما نقل کرده است که: کشتي که به گرداب افتاده و گرفتار موجهاي عظيم و بادهاي تند شده باشد، به نجات نزديکتراست از کسي که شعله غضبش به التهاب آمده باشد.» (14)

 البته ناگفته نماند که دو غضب داريم يکي ناپسند و مذموم و آن حالتي است که انسان را از حد اعتدال بيرون برد، و اما آن غضبي که اختيار و مهارش در دست انسان است و يا آن خشم براي رضاي خدا و يا براي دفاع از حق از او صادر شود نه تنها اشکالي ندارد بلکه خشمي پسنديده است. اميرمؤمنان(علیه السّلام) فرمود: هيچگاه پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) براي دنيا به خشم نمي آمد، اما هرگاه از براي حق به خشم مي آمد، احدي را نمي شناخت و غضبش آرام نمي گرفت تا حق را ياري کند. (15)

 و اخبار و احاديث فراواني در مذمت خشم ناپسند وارد شده و همه آنها دلالت بر اين دارند که ايمان را فاسد مي گرداند چنانکه سرکه عسل را فاسد مي کند. (16)

 امام جعفر صادق(علیه السّلام) مي فرمايد: غضب، دل مرد دانا را هلاک مي کند، و کسي که مالک قوه غضب خود نباشد مالک عقل خود نيز نيست. (17)

 پس در اين ماهي که افتخار حضور و شرکت در ميهماني رب الأرباب را داريم بايد علاوه بر کنترل چشم و گوش و زبان بر خشم خود نيز مسلط باشيم.

 امام رضا(علیه السّلام) در سخني درباره فضيلت ماه رمضان چنين فرموده است: هرکه در ماه رمضان خشم خود را فرونشاند خداوند خشم و غضب خود را درباره اش در روز قيامت فرو مي نشاند. (18)


5- پرهيز از محرمات


بسياري از گرفتاري هاي مردم در اثر نداشتن تقواي الهي و ترس از خداوند در روز قيامت است. از اينرو به دام بسياري از گناهان از جمله روي آوردن به محرمات مي افتند. بي پرده بايد گفت که در حال حاضر کسي نيست که با حرامهاي خداوند آشنايي نداشته باشد مگر آن جاهل بي خبري که اين دسته هم بسيار اندک مي باشند، اما غالب مردم هم موارد حرام را مي دانند و هم از تأثير لقمه حرام در زندگي آگاه اند.

 و هيچ عاملي به اندازه تقوا و پرهيزکاري نمي تواند انسان را از اقبال بر محرمات باز دارد. و در ماه رمضان در ماه ضيافت الهي هرچه تقواي يک روزه دار بيشتر شد از محرمات فاصله خواهد گرفت. و در گفتگويي که امام صادق با مفضل بن عمر داشت درست بر همين نکته تکيه کرده و به او چنين فرمود: کم بودن عمل ولي همراه با تقوا بهتر از عمل بسيار ولي تهي از تقوا است. گويد سؤال کردم: اين چگونه ممکن است که عمل بسيار باشد اما تقوا در بين نباشد. حضرت در پاسخ فرمود: آري نمونه اش همانند کسي است که همسايه را اطعام مي کند و به آنها ارفاق مي نمايد و ديگران را به خانه اش دعوت مي کند، اما در کنار چنين کارهايي اگر دري از حرام بر او بازشد وارد آن مي شود و اين معناي عمل بدون تقوي است. و در مقابل کسي که عملي اندک دارد اما اگر دري از حرام به رويش بازشد، هرگز وارد آن نخواهد شد. (19)

 و ماه رمضان ماهي است که خداي مي خواهد بندگانش با چشمي پاک و دلي پاک تر به سوي او روي آورند، موحدان و روزه داران بااجتناب از محرمات در اين ماه پرفيض و رحمت براي هميشه از حرام فاصله بگيرند.

 ابوسعيد خدري از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمود: هر بنده اي که ماه رمضان را درک کند، پس اگر روزها را روزه بدارد و آزارش به ديگران نرسد و چشم خود را از نامحرمان پوشاند، و از آنچه که خداوند بر او حرام کرده پرهيز نمايد، خداوند بهشت را بر او واجب مي گرداند. (20)

 باميد روزي که تمام بندگان خدا از اين فضاي معنوي بهره کاملي ببرند.


پي نوشت : 


1- فضائل الأشهرالثلاثه ص95

 2- ذرايع البيان ج 1 ص 6

 3- همان

 4- همان

 5- همان ص 8

 6- الاختصاص ص 223

 7- فضائل الاشهر الثلاثه ص77

 8- همان

 9- سوره عبس آيه 24

 10- سفينه البحار ج 2 ص596

 11- بحارالأنوار ج 104 ص35

 12- ذرايع البيان ص 206

 13- فضائل الأشهر الثلاثه ص77

 14- معراج السعاده ص 77

 15- معراج السعاده ص 77

 16- همان

 17-همان

 18-فضائل الأشهر الثلاثه ص97

 19- سفينه البحار ج 1 ص244

 20- فضائل الأشهر الثلاثه ص103



نويسنده: محمد جواد طبسي


"شب آرزوها" شبی که خدا بی حساب می بخشد

جمال السالکین مرحوم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی در باب سیر و سلوک عارفانه کتابی به نام"المراقبات فی اعمال السنه" نگاشته اند که سید محمد راستگو آن را به فارسی ترجمه کرده است. فصل هفتم این کتاب مربوط به مراقبات و اعمال ماه رجب است که خلاصه ای از این قسمت کتاب تقدیم خوانندگان عزیز می گردد. قبل از درج مطالب کتاب مذکور بر توصیه علمای اخلاق دوباره تاکید می گردد که انجام عبادات مستحبی مستلزم داشتن حال معنوی بوده و در صورت عدم چنین شرطی باعث زحمت و فرسایش روحی می گردد. همچنین به جا آوردن این قبیل عبادات توفیقاتی می طلبد که در حوصله این مطلب نمی گنجد. امید است آغاز ماه پربرکت رجب همراه با انوار مقدس و نزولات معنوی برای کاربران عصر ایران باشد.

ليله الرغائب(شب آرزوها) اولين شب جمعه ماه رجب است كه براي آن اعمال و فضايل بسياري نقل كرده اند كه از آن جمله مي توان به روزه پنجشنبه و استغفار زياد اشاره كرد. 

بر پایه برخی روایات ماه رجب ماه امیرالمومنین(ع) است، همانگونه که شعبان ماه حضرت رسول(ص) و رمضان ماه خداست. و نخستین شب آن از شب های چهارگانه ای است که درباره احیا و شب زنده داری آنها سفارش فراوان شده است. خواندن دعاهای ویژه به هنگام دیدن ماه نیز چیزی است که درباره آن سفارش شده است. از نکته های قابل توجه در دعای ویژه دیدن ماه، توجهی است که به دو ماه شعبان و رمضان شده است و بجاست که سالک مراقب هم در این دعا و هم در دیگر دعاهای این ماه، آن دو ماه را به یاد آورد و از خدا بخواهد تا او را آمادگی دهد تا آن دو ماه را به شایستگی پذیرا شود.

بر سالک مراقب است که پیش از فرا رسیدن اینگونه شب های شریف و اوقات عزیز بیش از دیگر شبها و وقتها به بازرسی وبررسی احوال خویش پردازد و برای پاکسازی خویش از گناه و ناروایی کوشش کند، به گونه ای که هنگام ورود به این شبها و اوقات دیگر گناه و آفتی برای او باقی نمانده باشد، تا سبب شود از تجارت عبادتش زیان ببیند و از احیا و شب زنده داریش بی بهره ماند و از روشنایی و نوری که به عبادت کنندگان می رسد، طرفی نبندد. و از این بدتر مبادا مانند بنده ای باشد که سلطان او را گرامی می دارد و به مجلس خاص و خلوت انس خویش دعوت می کند تا هم لطف و کرم و بخشش و دهش خویش بر او ببارد، هم  او را همنشین و همدم خویش و گزیدگان خویش سازد، آن غلام بدان مجلس حاضر می شود اما از سلطان روی می گرداند و در خانه او به دشمن دل می بندد و با این کار خویش را شایسته هر خواری و خذلانی می کند و آن همه کرامت و شرافتی که در انتظارش بود را به خست و خفت می فروشد.

نیز برسالک مراقب است که بیشتر از " چه اندازه عبادت کردن" به " چگونه عبادت کردن" دل سپارد و بیش از " فزونی کمیت" به  " حسن کیفیت" آن همت بندد. در دعا و مناجات، زبان و بیانی و الفاظی را برگزیند که خواری و خاکساری او و نیاز و زاری او را هر چه بیشتر بنمایاند و بر این نکته تاکید ورزد که خداوند او را تشریفها بخشیده و منتها نهاده که بار تکلیف بندگی و عبادت بر دوشش نهاده است.

بر سالک است هنگام دعا بیشتر بر این صفات خدا که "کریم العفو" است و با بزرگورای از خطای بندگان می گذرد و "مبدل السیئات بالحسنات" است و بدیهای بندگان را با نیکی پاسخ می دهد، تکیه و تاکید کند. و به محمد(ص) و آل او توسل یابد و آن عزیزان را شفیع خویش سازد، باشد که سفیدرویی آن عزیزان عذرخواه سیاهرویی ما گردد و سرانجام شب را با توسل به صاحبان معصوم شب به پایان برد و اصلاح حال خویشن را از آنان بخواهد.

اگر نخستین شب رجب، شب جمعه نیز باشد سزاور است که اعمال لیله الرغائب نیز در آن شب به جا آورده شود. از پیامبر  روایت شده که فرمود: از نخستین شب جمعه رجب غافل نمانید. این شب را فرشتگان لیله الرغائب نامیده اند. در این شب آنگاه که یک سوم شب بگذرد، فرشتگان همه در اطراف کعبه گرد آیند، خداوند بدانها می فرماید: فرشتگانم هرچه از من می خواهید بخواهید! می گویند: خدایا خواسته ما این است که بر روزه داران رجب ببخشایی! خداوند می فرماید: بخشودم.

رغائب جمع رغیبه و به معنی چیزی که مورد رغبت و میل است. این لغت همچنین معنای عطا و بخشش فراوان را نیز داراست. «لیله الرغائب» شبی است که عطاء و بخشش پروردگار بسیار است و بندگان با روی آوردن به بارگاه احدیت و خشوع، شایستهٔ دریافت و عطا و کرم بی حساب می‌شوند.

پیامبر فرمود: هر کس نخستین نیمه رجب را روزه بدارد و در فاصله آغاز شب تا گذشتن یک سوم آن، دوازده رکعت نماز، دورکعت دو رکعت به جای آورد و در هر رکعت، یک حمد و سه بار انا انزلنا و دوازده بار قل هوالله را بخواند و در پایان هفتاد بار بر من وآل من درود فرستد، سپس به سجده رود و هفتاد بار بگوید: سبوح القدوس رب الملائکه و الروح. سپس سر از سجده بر دارد و بگوید: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم. و دوباره سجده ای چون سجده نخست به جای آورد، سپس حاجتش را از خدا بخواهد به خواست خدا حاجتش برآورده می شود.

سپس فرمود: سوگند به آنکه جانم در دست اوست، هیچکس این نماز را به جای نمی آورد مگر آن که گناهانش بخشوده می شود، هر چند گناهانش به انبوهی کف های دریاها، ریگ های بیابان ها، هم وزن کوه ها و به شماره برگ های درخت ها باشد، در قیامت شفاعت او درباره هفتصد تن از خویشان و بستگان دوزخی اش پذیرفته می شود ودر شب اول قبر نیز پاداش این نماز در زیباترین چهره و اندام تمثل و تجسم می یابد. خوشروی، خوشگوی و خوش بوی نزد او می رود و او را به رهایی از غم بشارت می دهد. فرد نمازگزار می پرسد: تو کیستی؟ پاسخ می شنود: عزیز من! دوست من! من پاداش آن نمازم که در فلان شب  به جای آوردی. اینک نزد تو آمده ام تا حق تو را بپردازم. ترس تو را فرو ریزم و در این وحشت و تنهایی همدمت باشم. پس از نفخ صور نیز در عرصه سوزان قیامت در سایه ات گیرم، آری با توام و هرگز خیرو خوبی من از تو دور نخواهد شد.

هفت مسجد زیبا از عجایب جهان


مسجد برای مسلمانان، گذشته از آنکه مکان عبادت، اجتماع، قانونگذاری، آموزش و تعلیم و تربیت روحانی است، نشان‌دهنده نگاه متعالی آنان به هنر و معماری نیز هست. در این میان، برخی مساجد به لحاظ معماری و طراحی منحصر به فردی که دارند، متأثر از آموزه‌های گوناگون قرآن بوده، سلیقه مردمان سرزمین خویش را نیز به نمایش می‌گذارند؛ مردمی که در عصور مختلف، اسلام را در آغوش کشیده‌اند.
از بین همه این مساجد، هفت مسجد زیبای تاریخی به عنوان «هفت اعجوبه جهان اسلام که تاریخ شکوه و جلال این دین الهی را به رخ می‌کشند» در ساعت 9 صبح روز یکشنبه اول آگوست (10 مرداد 1389) و با پخش یک فیلم مستند از طریق تلویزیون تایلندی «ترو ویژن (TrueVision)» معرفی می‌شوند.
این فیلم، بینندگان تلویزیون را به سفر جهان اسلام می‌برد تا هفت مسجد بدیع جهان اسلام را به آنها نشان دهد و تاریخ و پیام اسلام را از نگاه شش جوان مسلمان ردیابی نماید. این مستند یک ساعته احساسات این جوانان را به تصویر کشیده است که به زیارت مکه رفته و سپس هویت اسلامی خود را در کشورهای خود و در مساجد گوناگون اسلامی یافته‌اند. این برنامه بر این هفت مسجد متمرکز بوده و زندگی شش نفر از جوانان مسلمان را تبیین می‌کند که در نزدیکی این مساجد زندگی می‌کنند و در آن نماز به جای می‌آورند.
این هفت اعجوبه جهان اسلام که به عنوان «امانتدار تاریخ باشکوه و جلال اسلام» در این مستند به تصویر کشیده شده و نمونه کامل عظمت هنر معماری اسلامی محسوب می‌شوند عبارتند از:
1. «مسجد الحرام» در مکه مکرمه ـ حجاز؛
2. «مسجد الاقصی» در بیت المقدس ـ فلسطین؛
3. «مسجد الحمراء» در گرانادا (غرناطه) ـ اسپانیا؛
4. «مسجد امام خمینی» در اصفهان ـ ایران؛
5. «مسجد کبود» در استانبول ـ ترکیه؛
6. «مسجد جامع» در دجینه ـ مالی؛
7. «مسجد پادشاهی» در لاهور ـ پاکستان.

Masjed1.jpg

«المسجد الحرام» در شهر «مکه مکرمه» در کشور عربستان ـ قبله مسلمانان

Masjed2.jpg

نمایی دیگر از مسجد الحرام ؛ قلب جهان اسلامMasjed3.jpg

«المسجد الاقصی» در شهر «قدس» در کشور فلسطین ـ قبله اول مسلمانان
Masjed4.jpg
نمای دیگری از مسجد الاقصی؛
Masjed5.jpg
«المسجد الحمراء» در شهر «گرانادا» در کشور اسپانیا ـ یادگاری از عظمت اسلام در اروپاMasjed6.jpg
نمای دیگری از مسجد الحمراء ؛ غرناطه اندلس
Masjed7.jpg
«مسجد امام خمینی» در شهر «اصفهان» در کشور ایران ـ شکوه تلفیق معماری اسلامی و ایرانی
Masjed8.jpg
نمای دیگری از گنبد و گلدسته های مسجد امام خمینی اصفهانMasjed9.jpg
«مسجد کبود» یا «بلو مسجد» در شهر «استانبول» در کشور ترکیه ـ خواهرخوانده ایاصوفیا
Masjed10.jpg
«مسجد جامع» یا «مسجد بزرگ» در شهر «دجینه» در کشور مالی ـ بزرگ‌ترین مسجد خشتی جهانMasjed11.jpg
نمایی دیگر از مسجد جامع شهر دجینه

Masjed12.jpg
«مسجد پادشاهی» یا «پادشاهی مسجد» در شهر «لاهور» در کشور پاکستان ـ با آجرهای سرخرنگ
Masjed13.jpg

                                                نمایی از مسجد پادشاهی لاهور ؛ در شب

آشنایی با مسجد

مسجد نیایشگاه و محل گردهمایی مسلمانان است

مسجد قدمتی به اندازه خود اسلام دارد و اولین مسجد با ورود پیامبر اسلام (ص) به مدینه تاسیس شد.

در قرآن، مسجد به معنای اعم، نیایشگاه خداوند به کار رفته است. مسجد الاقصی، که معبد یهودی‌ها یا کنیسه بوده است و در زمان نزول قرآن کاربردی غیر از آن نداشته است.

یامبر گرامی اسلام (ص) پایه‌گذار  اولین مسجد است. او مکانی را پایه‌گذاری کرد که علاوه بر عهده‌دار بودن نقش روحانی و معنوی، کانون فعالیت‌های اجتماعی مسلمانان نیز به شمار می‌رفت.

به همین دلیل مسجد در طول تاریخ اسلام از ویژگی برجسته‌ای برخوردار بود. در گذشته همه امور مسلمین در ابعاد مختلف، از جمله عقاید و فعالیت‌های فرهنگی، عبادی، سیاسی و اقتصادی در مساجد انجام می‌شد.

مساجد به عنوان مهمترین پایگاه تبلیغ و آموزش دینی، در مبارزه با تهاجم فرهنگی وظیفه سنگینی بر عهده دارند.

مسجد و محراب اگر چه در آموزه‌های دینی دارای جایگاهی منحصراً معنوی نبوده و بیشتر به عنوان پایگاهی برای پاسخگویی به غالب نیازهای مسلمانان برآمده بود، به اندک زمانی با روحی که از لطافت ایمان و جذبه حضور درآمیخته بود به زیباترین بنای اسلامی بدل شد.

به گونه‌ای که شکل و ساخت مساجد در کشورهای اسلامی زیربنای هنر و معماری اسلامی را تشکیل داد. معماری زیبا، با کاشی‌کاری‌های منحصربه فرد، کتیبه‌ها، گچبری‌ها، معرق‌ها و دیگر عناصر معماری در هم آمیخت و معماری اسلامی را پدیدآورد که هم اکنون مایه فخر ومباهات ملل اسلامی و یکی از جاذبه‌های گردشگری این کشورهاست.

٢١ آگوست برابر با ٣٠ مرداد بنا به در خواست جمهوری اسلامی ایران، از سوی سازمان کنفرانس ‌اسلامی به عنوان روز جهانی مسجد نامگذاری شده است.

نمونه‌هایی از مساجد را برایتان معرفی کرده‌ایم:

در همین زمینه:

کارکرد مسجد در فرهنگ اسلامی





نخستین کار پیامبر اکرم (ص) پس از ورود به مدینه ساختن مسجد قبا بود.
























● کارکرد مسجد در فرهنگ اسلامی

۱) مسجد پایگاه عبودیت، بندگی و وارستگی

نخستین کار پیامبر اکرم (ص) پس از ورود به مدینه ساختن مسجد قبا بود، مسجدی که قرآن از آن اینگونه تعبیر می کند:

«لا تقم فیه ابدا لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه، فیه رجال یحبون ان یتطهروا و الله یحب المطهرین» (توبه آیه ۱۰۷)

مسجدی که از روز نخست بنیان آن بر پرهیزکاری نهاده شده برای نمازگزاران شایسته تر است، در آن مسجد مردانی هستند که دوست دار پاکیزگی و وارستگی اند و خداوند پاکیزگان را دوست می دارد.

امام باقر (ع) می فرمایند: پیامبر خدا (ص) از جبرئیل پرسید محبوب ترین مکان نزد خداوند کجاست و او پاسخ داد مساجد. در ادامه فرمود: محبوب ترین اهل مسجد کسانی هستند که پیش از دیگران به مسجد وارد و پس از دیگران از آن خارج می شوند. (وسائل الشیعه، جلد ۲)

تأکید فراوانی در احادیث ائمه (ع) برای حضور در مساجد و اقامه نماز در آن وجود دارد تا جایی که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: لا صلاه لجوار المسجد الا فی المسجد؛ همسایه مسجد را نمازی جز در مسجد نیست.

۲) مسجد کانون فعالیت های علمی و فرهنگی

تأکید پیامبر (ص) بر کسب علم و ضرورت فراگیری آن برای هر مرد و زن مسلمان، مساجد را به کانون های ارزشمند علمی و فرهنگی تبدیل نمود. پیامبر اکرم (ص) که مأمور به تلاوت قرآن و تعلیم کتاب و حکمت به مؤمنان بود، مسجد را محل آموزش قرآن، تلاوت و حفظ آن قرار داد و خطابه ها و موعظه های خویش را که درس زندگی بود در آنجا ایراد کرد.

روزی پیامبر اکرم (ص) وارد مسجد شد و دو گروه از افراد را مشاهده کرد، گروهی که به ذکر و عبادت می پرداختند و گروهی که سرگرم تعلیم و تعلم بودند، در این هنگام فرمود: هر دو گروه نیک کردارند؛ اما من برای تعلیم فرستاده شده ام و خود در میان گروهی که مشغول تعلیم و تعلم بودند قرار گرفت.

در دوران سخت مکه و فشار و اختناق حاکم بر آن، پیامبر اکرم (ص) تعلیم و تربیت یاران خویش را در منازل یا منزل ارقم بن ابی ارقم در کنار کوه صفا انجام می داد چون زمینه ای برای انجام این امور در مسجد الحرام نبود؛ اما پس از هجرت به مدینه خانه خود را کنار مسجد بنا نهاد و به هنگام نزول وحی آیات قرآن را در مسجد بر اصحاب خویش تلاوت می کرد.

۳) مسجد مرکز تصمیم گیری های سیاسی و حکومتی

بی تردید هسته نخستین حکومت نبوی (ص) در مسجد پی ریزی شد. پیامبر خدا (ص) به هنگام مهاجرت از مکه به مدینه مسجد قبا را بنا نهاد. بسیاری از تصمیم گیری های سیاسی و اجتماعی در زمان پیامبر اکرم (ص) در مسجد صورت می گرفت. مردم برای انجام هر اموری در مسجد گرد هم جمع می شدند و مرکز دیگری را نمی شناختند، پیامبر اکرم (ص) با انجام امور در مسجد ظرفیت بالای این مرکز دینی را به مردم نشان می داد و بر تک بعدی بودن دین اسلام خط بطلان می کشید، حتی پذیرش هیأت های نمایندگی و سران اقوام مختلف و فرستادگان قبایل در مسجد انجام می گرفت. پیامبر اکرم (ص) کنار یکی از ستون های مسجد که به استوانه الوفود معروف است، می نشست و آنان را به حضور می پذیرفت و نسبت به امور مختلف با آنان گفت وگو می کرد. مسجد تنها یک عبادتگاه نیست؛ بلکه مرکزی برای حیات سیاسی و اجتماعی است، از این رو پیامبر اکرم (ص) سفیران را در مسجد به حضور می پذیرفت. شؤون دولت را از مسجد اداره می کرد و برای مردم در امور سیاسی و دینی از فراز منبر پیام می فرستاد.

۴) مسجد دادگستری و مرجع حل و فصل دعاوی

پیامبر اکرم (ص) در دوران حکومت خود در مدینه مسجد را محل قضاوت خویش قرار داده بود. صاحب مفتاح الکرامه به نقل از سرائر می نویسد: «لا خلاف ان النبی (ص) کان یقضی فی المسجد و کذلک کان امیرالمؤمنین (ع) یقضی بالکوفه المجامع و دکه القضاء»

«بحثی نیست که پیامبر اکرم (ص) در مسجد قضاوت می کرد و امیرالمؤمنین (ع) نیز در مسجد جامع کوفه به قضاوت می پرداخت» و «دکه القضاء» آن حضرت که محل قضاوتش بود تا به امروز معروف است.

۵) مسجد مقر فرماندهی و بسیج نیروهای نظامی

پیامبر اکرم (ص) در بسیاری از موارد مشاوره های مربوط به جنگ را در مسجد انجام می داد، سپاهیان اسلام را هنگام اعزام برای غزوه ها در مسجد جمع می کرد. برابر گزارش «واقدی» بسیج سپاه اسلام برای جنگ احد هنگامی بود که پیامبر اکرم (ص) نماز عصر را در مسجد خواند و مردم مسلح در میان حجره و منبر پیامبر اکرم (ص) آماده برای اعزام به جنگ بودند و در جنگ بدر پیامبر خدا (ص) برای تصمیم گیری مناسب در یکی از مساجد اطراف مدینه به نام مسجد عُرق الظبیه با اصحاب خویش به مشورت پرداخت. ساخت مسجد فتح در محل جنگ احزاب برای شکرگذاری از پیروزی مسلمانان بر کفار را هم می توان در همین راستا ارزیابی کرد.

۶) مسجد محل ارایه خدمات پزشکی

بعضی معتقدند نخستین بیمارستان در اسلام همان خیمه ای بود که پیامبر اکرم (ص) به هنگام جنگ خندق برای درمان زخمیان در مسجد مدینه برپا کرد و زنی به نام «رفیده» را برای رسیدگی به حال مجروحان در آن گماشت.

مسجد پس از حکومت نبوی (ص) نیز حفظ گردید و اعلامیه های مهم در عهدهای نخستین اولیه به درهای مسجد به وی ژه مسجد جامع نصب می شد. در دوران انقلاب اسلامی نیز اطلاع رسانی به مردم از طریق اعلامیه ها، سخنرانی ها و پخش نوار از مسجد و یا به وسیله بلندگوهای مساجد صورت می پذیرفت. همه اینها بیانگر فراگیر بودن نقش مساجد در تاریخ اسلام است.

۷) مسجد مرکز حل مشکلات اجتماعی

در دوره حکومت نبوی (ص) و پس از آن مساجد در حل و فصل مشکلات مردم و دستگیری از محرومان و نیازمندان نقش مهمی ایفا می کردند و این نقش تا امروز نیز کم و بیش باقی مانده است.

امیرالمؤمنین (ع) به هنگام رکوع در مسجد انگشتر خویش را به فقیر دادند (آیه ۵۵ سوره مائده) و پیامبر خدا (ص) اصحاب صفه را که به شدت در تنگنای مالی قرار داشتند در محلی به همین نام در مسجد سکنی داد و آنان را در هدایای خود شریک نمود و به مردم سفارش کرد به یاری آنان بشتابند.

خاطر افسرده ای را شاد کردن همت است / باغ آفت دیده را آباد کردن همت است

خانه گل ساختن نبود هنر از بهر دوست / خانه دل از کرم آباد کردن همت است

صید مرغان حرم کردن ندارد افتخار / طائری را از قفس آزاد کردن همت است

نان بریدن شیوه مردان والا نیست نیست / کار بهر نوع خود ایجاد کردن همت است

در زمان ناتوانی یاد یاران فخر نیست / روز قدرت از رفیقان یاد کردن همت است


ويژگي هاي مسجد نمونه



مسجد نمونه اسلام عهده دار نقشهاي مهمّي در عرصه هاي عبادي، تربيتي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و نظامي است. مطالعه اين نقشها، سيماي مسجد نمونه را براي ما روشن مي كند. اكنون در چند فراز به بررسي اين رسا لتهاي مهمّ مي پردازيم.



الف ـ ويژگي هاي عباديِ مسجد نمونه
در فرهنگ ديني نام مسجد يادآور بندگي كرنش در پيشگاه خداوند متعال است. مسجد يعني جايگاه سجده؛ و سجده اوج عبادت و بندگي انسان براي خداست؛ كه: «السُّجودُ مُنتَهَي العِبَادَة مِن بَني آدَمَ».
در حقيقت در آيين پاك محمّدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ با آن كه همه گستره خاك، مسجد است كه: «جُعِلَت لِيَ الاَرضُ مَسْجِداً ....» ولي برترين و اصيل ترين محفل براي عبادت و تقرّب جستن به خداوند متعال مسجد است.
از اين رو، در قرآن كريم بر جنبه هاي عبادي مسجد بيش از هر بُعد ديگر آن تأكيد شده است.
مسجد جايگاه عبادت و پرستش خالصانه خداوند است. «وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُو مَعَ اللَّهِ أَحَداً»
در گفتار معصومان ـ عليهم السّلام ـ كه ترجمان قرآن است ـ نيز بر اين بُعد مسجد فراوان تأكيد شده است.
بر پايه حديثي قدسي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خداوند مسجد را زيارتگاه خويش برشمرده؛ كه:«اَلا طُوبَي لِعَبْدٍ تَوَضَّأ فِي بِيْتِهِِ ثُمَّ زارَني فِي بَيْتي»: خوشا به حال بنده اي كه در خانه خويش وضو بگيرد، آنگاه مرا در خانه ام زيارت كند.»
اين زيارت و اُنس و قُرب در سايه عبادت خالصانه مؤمنان در مسجد فراهم مي آيد. انوار تابناك اين پرسش پاك و بي آلايش، براي عرش نشينان پرتو افكني مي كند؛ آنسان كه ستارگان آسمان براي ما خاك نشينان نور افشاني مي كنند. كه:«اِنَّ بُيُوتي في الأرْضِ المَساجِدُ تُضِيءُ لِأهْلِ السَّماء كَمَا تُضِيءُ النُّجُومُ لِاَهْلِ الاَرْضِ.»
حضور در مساجد و عبادت در خانه خدا افزون بر آن كه خود توفيقي بزرگ و كما لي ارزشمند است، كمالات روحي ديگري را نيز در پي دارد. رحمت خاصّ خداوند،  آمرزش ا لهي، بهشت برين، همنشيني و همدمي با فرشتگان ا لهي از آن جمله است.
كوتاه سخن آن كه يكي از نقشهاي اساسي مسجد آن است كه زمينه را براي عبادت پر حضور و خا لصانه فراهم نمايد؛ تا مؤمنان در آنجا با پرداختن به نماز و ذكر و دعا، زنگار غفلت از دل و جان بشويند و با خداوند متعال به معناي واقعي كلمه اُنس بگيرند. پس هر اندازه مسجد در ايفاي اين نقش حياتي موفّقتر و كار آمدتر باشد، به مسجدي كه قرآن و سنّت آن را ترسيم نموده، يعني همان«مسجد نمونه» نزديكتر است.
ب ـ ويژگيهاي تربيتي مسجد نمونه
پس از جنبه هاي عبادي مسجد، نوبت به بررسي ابعاد تربيتي آن مي رسد. ا لبتّه از نگاهي آنچه در بخش پيشين، تحت عنوان جنبه هاي عبادي مسجد مورد بحث قرار گرفت، نيز به گونه اي به ابعاد تربيتي مسجد ـ به معناي عامّ آن ـ باز مي گردد؛ زيرا عبادت پرورش دهنده روح و روان آدمي و پاسخ گفتن به يك نياز طبيعي و مهمّ اوست. كسي كه نيازهاي جسمي و رواني خود را به طور منطقي پاسخ گويد، شخصيّتي متعادل مي يابد. برعكس، عدم پاسخ منطقي به نيازهاي واقعي و فطري، شخصيّت انسان را دچار تباهي و يا دست كم، نقصان و كمبود مي كند.
عبادت و راز و نياز با خداوند، نياز واقعي و فطري هر انسان و مكمّل، بلكه مقوّم شخصيّت اوست. گر چه عبادت در هر مكاني اين نياز روحي را به طور نسبي تأمين مي كند؛ ولي اين نياز در مسجد و عبادتگاه بهتر و كاملتر تأمين مي شود.
بر اين پايه، انسان بنا به فطرت خويش معبد و مسجد را دوست مي دارد و بدان عشق مي ورزد. تاريخ نيز به درستي اين سخن گواهي مي دهد؛ پژوهش هاي تاريخي نشان مي دهد كه معبد با انسان همراه و همزاد بوده است.
از همين رو معصومان ـ عليهم السّلام ـ در سخنان خويش مسجد را آشيانه و پناهگاه مؤمن بر شمرده اند؛ پناهگاهي كه انسان در آن جا از دغدغه و اضطراب فاصله مي گيرد و به آرامش و سكون دست مي يابد.
آري مسجد گرد ملال و اندوه را از چهره جان مي زدايد. «افسردگي» را كه يك بيماري شناخته شده روحي است، برطرف مي كند و شادماني و نشاط را كه نشان سلامت و تكامل روحي است، جايگزين آن مي كند.
از اين رو امام صادق ـ عليه السّلام ـ به مسلمانان سفارش مي كنند كه به هنگام رويارويي با مشكلات و اندوههاي دنيويّ، به نماز و مسجد پناه ببرند. راز اين امر روشن است. آن گاه كه مؤمن به مسجد وارد مي شود، در فضايي آكنده از قُدس و طهارت قرار مي گيرد؛ خانه اي ساده و عاري از پيرايه هاي مادّي امّا انباشته از جلوه هاي معنوي و الهي.
با آن كه گناه در همه جا نكوهيده و زشت است، اما در مسجد قباحتي دو چندان مي يابد؛ پس مؤمن بايد تلاش و كوشش بيشتري كند تا در آن مكان مقدّس به گناه آلوده نشود؛ سخنان ظالمان بر زبان نياورد؛ به آبروي ديگران تجاوز نكند؛ غيبت و سخنان لغو و بي فايده را كنار نهد و از گفت و گوهايي كه بوي دنيا پرستي و دنيا خواهي مي دهد، پرهيز كند.
در حقيقت، مواظبت بر به كار بستن اين گونه امور، خود نوعي تمرين بر كارهاي خير و دوري از بديهاست. همان گونه كه حاجي با احرام بستن، دوري از دنيا و گناه را تمرين مي كند و نمازگزار آن گاه كه تكبيرة الاحرام مي گويد، در آزمون بريدن از خلق و پيوستن به خالق شركت مي كند. آثار سازنده و تربيتي حضور در مسجد رفته رفته به ديگر اعمال مؤمن نيز سرايت مي كند زيرا حضور در مسجد، حضور در خانه خداست به طور طبيعي كسي كه با خانه خدا اُنس دارد، تلاش مي كند تا در خارج از مسجد نيز عملكردي متناسب و همگون با حضور در مسجد داشته باشد. اين نقش تربيتي، آن گاه مؤثّرتر خواهد بود كه مؤمن به ياد آورد كه هنگام حضور در مسجد بايد علاوه بر زينتهاي مادّي، زينتهاي معنوي خويش همچون صدق و صفا و خلوص را نيز با خود برگيرد و فرمان:«خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» را با عمل پاسخ گويد و گر نه پروردگار، او را به خانه خود راه نمي دهد؛ و اولياي بزرگ خدا نيز دست ردّ به سينه اش خواهند زد. از جنبه هاي ديگري كه در حقيقت به ابعاد تربيتي مسجد برمي گردد، نقش مؤثّري است كه اين كانون مقدّس در پيوند دادن دلدادگان خود با انسانهاي صالح و برگزيده ايفا مي كند. امروزه از نظر آگاهان مسائل تربيتي، نقش دوست خوب در سعادت انسان، نقشي ممتاز به شمار مي آيد.
مسجد با ايجاد آشنايي و پيوند ميان مؤمن با نخبگان و صالحان جامعه، بستري مناسب براي پرورش و تربيت روحي انسان فراهم مي كند. كسي كه با خوبان پيوند خورد، حتّي اگر به آنان درجه از تكامل نرسد كه به سبب ترس از خداوند به گناه دست نيازد، دست كم از سر حيا و شرم از برادران ديني خود، راه انحراف را در پيش نمي گيرد.
در مكتب تربيتي اسلام و بسياري ديگر از مكتبهاي تربيتي، «انزوا طلبي» و«جمع گُريزي» يك بيماري روحي شناخته مي شود؛ در حالي كه اجتماعي بودن و جمع گرايي ـ در حد معقول آن ـ نشان سلامت روح و روان انسان و تعادل فكري او به حساب مي آيد. مسجد با فرا خواني پيوسته مسلمانان به جمع، روح جمع گرايي، انعطاف و نظم پذيري را در آنان تقويت مي كند و درون گرايي افراطي و بيگانگي از جمع را از آنان مي زدايد.
افزون بر آنچه گذشت، مسجد معمولاً جايگاه طرح مشكلات و نارسايي هاي اجتماعي است. به طور طبيعي، حضور در چنين مكاني روح تعهّد و دردمندي را در فرد مي دمد. پرورش اين خوي پسنديده در اشخاص، خود نوعي مبارزه با روح بي تعهّدي و بي تفاوتي است؛ روحيه اي كه هر گاه در افراد جامعه اي ـ بويژه نسل جوان آن ـ پيدا شود، آسيبهاي اساسي بر پيكر آن اجتماع وارد خواهد شد.
ج ـ ويژگي هاي فرهنگي ـ آموزشي مسجد نمونه
اكنون به بررسي نقش فرهنگي ـ آموزشي مسجد نمونه مي پردازيم.
مي توان گفت: اين نقش مسجد پس از حنبه هاي عبادي‌ آن، سرآمد ديگر ابعاد است.در حقيقت بناي مسجد النّبي كه مسجد نمونه اسلام است، تنها تأسيس يك عبادتگاه نبود؛ كه به شهادت مورّخان و محققّان و حتّي خاورشناسان، پي ريزي يك مدرسه بزرگ اسلامي بود.
كشورهاي اسلامي از آغاز اسلام تا چند قرن پس از آن، با پديده اي به نام مدرسه روبرو نبودند. تاريخ تأسيس مدارس هر وقت كه باشد، محقّقان و مورّخان پذيرفته اند كه پيش از پيدايش مدرسه، مسجد يگانه مركز مهم آموزشي ـ فرهنگي در كشورهاي اسلامي بوده است.
هر چند برخي محقّقان از جايگاههاي آموزشي ديگري مانند مكتبهاي خانگي و دارالقرّاء نيز ياد كرده اند.
شايد خوانندگان عزيز تعجّب كنند روزگاري اين مسأله در ميان فقيهان مطرح بوده كه آيا تأسيس مدرسه جايز است يا نه؟
گرچه طرح اين مسأله در فضاي كنوني براي ما شگفت انگيز مي نمايد؛ ولي اين مسأله در زمان خود كه مسجد يگانه پايگاه آموزشي بوده و به ناگاه سخن از ايجاد مدارس به ميان آمده، دست كم مسأله اي قابل طرح بوده است.
البتّه فقيهان اعمّ از شيعه و سنّي هيچ گاه منعي در احداث مدارس نديده اند؛ آنان همواره گسترش مدارس را مورد تأييد قرار داده اند؛ بلكه برخي از آنان به بناي مدارس مهمّي دست زده اند. غرض از طرح اين نكته، تنها تأكيد بر اين است كه روزگاري مسجد، يگانه پايگاه مهمّ آموزشي در كشورهاي اسلامي بوده است. نقطه آغازين اين حركت نيز ـ همان گونه كه گذشت ـ بناي مسجد النّبي بوده است.
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مسجد خويش آيه هاي قرآني، احكام و معارف ديني و حتي مسائل تاريخي را به مردم آموزش مي داد.مطالبي كه در اين جلسات ارائه مي شد، متناسب با ميزان توان فكري شنوندگان بود. اين جلسات از نظر فاصله زماني به گونه اي تنظيم شده بود كه باعث خستگي و ملال شنوندگان نشود. عبدالله بن مسعود گفته است:
«پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جلسات سخنراني را همه روزه برگزار نمي كرد؛ زيرا بيم آن داست كه شنوندگان خسته شوند.»
شواهد نشان مي دهد كه اين جلسات پس از برخي نمازها مانند نماز صبح و شام كه شمار بيشتري از مردم در مسجد حضور مي يافته اند، بيشتر برگزار مي شده است. شور و نشاط فراواني در حفظ و ثبت مطالبي كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بيان مي نمود، در ميان شنوندگان وجود داشت.
افرادي كه احياناً به دليلي توفيق حضور در اين جلسات را نمي يافتند، به ديگران سفارش مي كردند تا گفته هاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را كلمه به كلمه ثبت و حفظ كنند و در فرصت مناسب براي آنان بازگو نمايند.
علاوه بر جلسات رسمي سخنراني، جلسات آموزشي و پرسش و پاسخ نيز در مسجد پيامبر تشكيل مي شد. در اين جلسات تنها يك نفر سخن نمي گفت؛ بلكه به صورت گفتگو و محاوره اي ادامه مي يافت. آن حضرت بسياري اوقات پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مسجد مي ماندند. بخشي از اين وقت صرف پاسخگويي به پرسشهاي ديني و حتّي تعبير خوابهايي كه مسلمانان ديده بودند، مي شد.
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ همچنين براي تازه مسلمانان ـ كه طبعاً به آموزشهايي ويژه نياز داشتند ـ جلساتي جداگانه تشكيل مي دادند. گاه در حضور آن حضرت مراسم مسابقه شعر و سخنراني برپا مي شد و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جوايز برگزيدگان را به آنان اهدا مي فرمود
فعاليتهاي آموزشي مسجد پيامبر در غياب آن حضرت و هنگامي كه ايشان در جبهه هاي جنگ حضور مي يافتند، تعطيل نمي شد؛ بلكه كساني چون عبدالله بن امّ مكتوم و عبدالله بن رواحه، اداره امور مسجد را بر عهده مي گرفتند. جلسات آموزشي نيز با نبود آن حضرت ادامه مي يافت؛ زيرا استاد و مدرّس كلاسهاي آموزشي مسجد النّبي تنها پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نبود. افراد ديگري نيز كه از صلاحيّتهاي علمي لازم برخوردار بودند، اداره اين جلسات را بر عهده داشتند.
عبدالله بن رواحه كه يك چهره علمي بود، جلسات مربوط به توحيد و معاد و مسائل اعتقادي را اداره مي كرد. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ حتّي در هنگام حضور، گاه در چنين مجالسي شركت مي نمود و به عنوان شنونده و تماشاگر، گفت و شنودهاي علمي را نظاره مي كرد. آن حضرت درباره چنين مجالس مي فرمود: «كم نشستن در چنين مجالسي را بر نشستن در جلسات دعا و نيايش ـ كه در گوشه اي ديگر مسجد برپا بود ـ ترجيح مي دهم؛ زيرا من براي آموزش و تعليم مردم، به پيامبري مبعوث شده ام.»
اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ نيز گاه در حالي كه يك پلّه پايين تر از جايگاه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي نشست، بر منبر براي مردم سخن مي گفت
. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كوشش مي نمود تا دامنه اين تلاشهاي آموزشي به ديگر مساجد نيز سرايت كند. بر پايه شواهد تاريخي، مسجد قبا نيز داراي شور و نشاط علمي و فعاليتهاي فرهنگي بوده است. به دليل شرايط خاصّ سياسي، حضور علمي امام باقر و امام صادق ـ عليهم السّلام ـ در مسجد النّبيّ نسبت به ديگر امامان رشدي فزاينده يافت. شاگردان آن دو امام بزرگوار همچون: ابان بن تغلب، مُعاذ بن مسلم، حمران بن اعين و زرارة بن اعين نيز داراي جلسات علمي بودند.
اينها همه به ما مي فهماند كه مسجد براي هميشه جايگاه آموزش و فراگيري معارف اسلامي است.
نكاتي چند پيرامون ابعاد فرهنگي مسجد نمونه
در اين جا لازم است چند نكته را پيرامون ابعاد فرهنگي ـ آموزشي مسجد مورد تأكيد بيشتري قرار دهيم:
1 ـ همان گونه كه اشاره شد، ابعاد فرهنگي آموزشي مسجد، يك رسالت اساسي و بنيادين اين نهاد در تمامي عصرها و مكانهاست. مسجد يا ويژگيهايي كه دارد، براي هميشه آموزشگاه مباني ديني و معارف اسلامي است. از اين رو، مسجدي كه نقش مؤثر خود را در زمينه هاي فرهنگي آموزشي ايفا نكند، در حقيقت از اداي بخش مهمّي از رسالت خويش باز مانده و از«مسجد نمونه» بسي فاصله گرفته است.
بر پايه همين ارزيابي است كه امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ مسجدي را كه در آن از هدايت، تبليغ و ترويج دين نباشد، مسجد خراب برشمرده است.
2 ـ بي ترديد شكوفايي علمي مسجد و طرح دانشهاي گوناگون در آن، كمالي براي مسجد به شمار مي آيد؛ ولي پرداختن به اين امور، نبايد سبب شود تا رسالت اوليّه مسجد كه پراختن به دانشهاي ديني است، فراموش شود. از نگاه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ يكي از رسالتهاي مهمّ و اساسي مسجد آن است كه به معناي حقيقي كلمه، «كانون هدايت» مسلمانان باشد.
3 ـ دانشهاي ديگر جز علوم اسلامي را در صورتي مي توان در مسجد مورد بحث و گفتگو قرار داد كه دست كم داراي دو ويژگي باشند:
اوّل آن كه آموختن آن شرعاً روا باشد.
دوّم اين كه حدّ اقل سودي دنيوي داشته باشد؛ يعني لغو و بي فايده نباشد.
بر همين اساس، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به مردمي كه در مسجد، گرد شخصي جمع شده بودند و با او درباره شعرهاي جاهليّت و رخدادهاي آن زمان سخن مي گفتند، فرمود:«اينها دانشي است كه دانستن آن سودي ندارد و ندانستن آن نيز ضرري دربر ندارد.» اين گفتار پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حقيقت يك ضابطه و معيار به ما ارائه مي دهد.
4. در ميان همه مباحث و علوم ديني، پرداختن به علوم قرآني در مسجد داراي اهمّيتي ويژه است؛ زيرا قرآن و مسجد پيوندي خاصّ با يكديگر دارند. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين باره فرموده است:«اِنّما نُصِبَتِ المَساجِدُ لِلقُرآن»: «مساجد را براي(خواندن و فهميدن) قرآن بنا كرده اند.» و نيز: «مَن اَحَبَّ القُرآنَ فَليُحِبَّ المَساجِدَ»: «دوستدار قرآن، دوستدار مسجد نيز هست.»
5. مطالعه تاريخ مساجد از آغاز تاكنون، نشان مي دهد كه مسجد و كتابخانه همواره همراه بوده اند. از همان آغاز كه قرآن به صورت مكتوب درآمد، مسلمانان قرآنهاي نوشته را به مسجد اهداء و يا وقف مي كردند. با افزايش شمار كتابها، كتابخانه هاي مساجد نيز رشدي فزاينده يافت. اين كتابخانه ها نقشي بزرگ در شكوفايي فرهنگ و تمدّن اسلامي داشته اند.
6. روايتهايي كه مسجد زن را خانه او دانسته،بر آن نيست كه زنان را از آمد و شد به مسجد بازدارد؛ بلكه همان گونه كه بسياري از فقيهان فرموده اند، مقصود اين روايات، تأكيد بر لزوم رعايت حجاب و پاكدامني است. زنان بخش عظيمي از هر جامعه را تشكيل مي دهند. حضور آنان در مسجد، فرصت مناسبي براي بهره گيري معنوي از اين جايگاه مقدّس و آشنايي با معارف اسلامي است. بلكه براي برخي از آنان، اين تنها فرصت است.
ويژگيهاي اجتماعي ـ سياسي مسجد نمونه
آنچه اكنون به عنوان«معبد» در ديگر اديان مطرح است، ارتباطي عميق و ريشه دار با جامعه و مسائل اجتماعي ندارد.
به عنوان نمونه كليسا تنها مكاني است براي اعتراف كردن نزد كشيشان و به دست آوردن خشنودي خداوند. مراسمي كه در آن جا برگزار مي شود، تنها جنبه فردي دارد. حتّي كليساهايي كه دارايي مؤسسّات امور خيريه است، نيز با مسائل مهمّ اجتماعي بيگانه است. اين گفته درباره خانقاهها، زاويه ها و جاهايي مانند آن نيز صادق است. امّا مسجد در ارتباط با مسائل اساسي و بنيادين جامعه، نهادي مؤثر و داراي موضع است.
ما در اين نوشتار از مجموع نقشهايي كه مسجد نمونه بايد در رابطه با مسائل مهمّ اجتماعي و سياسي ايفا كند، زير عنوان ابعاد سياسي ـ اجتماعي مسجد بحث مي كنيم. در اين جا پاره اي از اين ابعاد را به اختصار مورد بحث قرار مي دهيم.
مسجد، كانون رايزني و مشورت
مي دانيم كه مشورت و مراجعه به آراي عموي در مسائل اجتماعي، نقشي بسزا در تكامل جامعه دارد. تبادل آرا در مسائل اجتماعي، رشد و شكوفايي را به ارمغان مي آورد. مسجد در جايگاه اصيل خويش، محلّ رايزني هاي سياسي ـ اجتماعي است. خداوند متعال پيامبر خويش را فرمان داده بود تا در كارهاي مهمّ با مردم مشورت كند. مسجد، پايگاهي بود كه رسيدن بدين مهمّ را عملي مي ساخت. از اين رو نويسندگاني كه مسجد را«مجلس شوراي مسلمانان» نام نهاده اند، سخني گزاف نگفته اند.
رسم مسلمانان در زمان پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اين بود كه هرگاه حادثه اي مهمّ رخ مي داد، جارچي ندا مي كرد: «الصلاة جامعة»؛ يعني:«براي نماز در مسجد جمع شويد.» اين جمله براي مردم آن زمان معنايي خاصّ داشت. آنان از اين ندا مي فهميدند كه امر مهمّي مطرح است.
شواهد گويايي نشان مي دهد كه مسلمانان حتّي پيرامون مسائل نظامي نيز در مسجد به شور و مشورت مي پرداخته اند. بر اين پايه مي توان گفت: مسجدي كه نمازگزاران آن با مسائل مهمّ اجتماعي ـ سياسي رابطه اي فعّال دارند و در آنجا پيرامون مسائل مهمّ جامعه به رايزني و تبادل آرا مي پردازند، به مسجد نمونه نزديكتر است. مسجد و تعاون اجتماعي
گفتگو پيرامون مشكلات اجتماعي و چاره انديشي براي رفع آنها، هنگامي به نتيجه نهايي مي رسد كه اقداماتي عملي را نيز در پي داشته باشد. مسجد، پايگاه عمومي مسلمانان و محلّ حضور قشرهاي گوناگون است. از اين رو جايگاه مناسبي براي تعاون اجتماعي مسلمانان و مشاركت آنان در راستاي رفع نارسايي هاي اجتماعي.
امام رضا ـ عليه السّلام ـ در گفتاري نوراني يكي از فوايد و آثار سازنده نماز جماعت را ـ كه معمولاً در مسجد برپا مي شود ـ همياري و تعاون مسلمانان بر«بِرّ و تقوا» بر شمرده است. اين سخن امام ـ عليه السّلام ـ ، باب علمي است كه صدها باب علم ديگر از آن به روي انسان گشوده مي شود. كارهايي مانند جمع آوري كمك براي نيازمندان، پرداخت وام، اعطاي خدمات درماني، اقدامات براي تسهيل ازدواج زوجهاي جوان، برنامه ريزي براي عيادت و سركشي از بيماران و اموري از اين دست، همگي از مصاديق تعاون بر«برّ و تقوا» است. در سايه برنامه ريزي صحيح مي توان اين گونه كارهاي خير را به خوبي در مسجد انجام داد.
البتّه پرداختن بدين امور بايد به گونه اي باشد كه به شأن و آبرو، كرامت و عزّت افراد آسيبي وارد نكند.
مسجد و احياي ارزشها
مسجد در جايگاه اصيل خود يك الگوي ارزشگذاري است، ارزشهاي فراموش شده در مسجد مطرح مي شود. در آن جا نيازمند و ثروتمند، رئيس وزير دست فرمانده و سرباز، امتيازهاي مادّي و ظاهري را در كنار مي نهند و همه در كنار يكديگر و دوش به دوش هم مي ايستند.
در مسجد، تنها ارزشهاي حقيقي همچون تقوا و جهاد مطرح است. بر پايه فقه اسلامي شايسته است آنان كه از فضيلتهايي همچون علم، تقوا، ايثار و جهاد برخوردارند، در صف اوّل نماز جماعت بايستند. اين امر خود نوعي ارزشگذاري و ترويج ارزشهاي اصيل است.
در مسجد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گاه كساني يافت مي شدند كه نه تنها از جهاد و ايثار بويي نبرده بودند؛ بلكه از راههاي گوناگون، تفاق و دو دستگي را در جامعه ترويج مي نمودند و عملاً با پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ به رويارويي مي پرداختند. آنان با اين حال انتظار داشتند در مسجد جايگاهي والا داشته باشند.
مسلمانان اين گونه افراد را از مسجد طرد مي كردند؛ زيرا آنان با الهام از رهنمودهاي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جاهاي حسّاس مسجد را از آن مسلمانان مؤمن، متعهد و ايثارگر مي دانستند. آري مسجد، خانه دفاع از ارزشها و مسجديان، نگاهبان ارزشهاي اسلاميند. به هر رو، يكي از شاخصهايي كه در شناخت مسجد نمونه بايد مورد ارزيابي قرار گيرد، ميزان نقشي است كه مسجد در احياي ارزشهاي اسلامي و پاسداري از آنها ايفا مي كند.
مسجد و وحدت اجتماعي
مي دانيم كه وحدت اجتماعي، عنصري اساسي براي سلامت و بقاي اصل و اساس هر جامعه اي است. مسجد در تحكيم اين عنصر اساسي، نقشي بس بزرگ ايفا مي كند. افراد گوناگون، زن و مرد، بزرگ و كوچك، صاحبان افكار و سليقه هاي مختلف، همه در يك جا گرد هم مي آيند. همدل و همسو و دوش به دوش يكديگر مي ايستند.
بر پايه چنين ترسيمي از مسجد است كه خداوند متعال، پيامبر خويش را از نمازگزاردن و حتّي حضور در مسجدي كه وحدت جامعه اسلامي را دچار آسيب كند، نهي مي نمايد. آن حضرت نيز نه تنها در چنين مسجدي حضور نيافتند، بلكه جمعي را فرمان دادند تا آن را به آتش كشند. حتّي بنابر نقلي، زمين آن مسجد به مزبله دان تبديل شد.
شواهدي نشان مي دهد كه پاره اي از مقرّرات نماز جماعت همچون تأكيد بر منظّم بودن صفها و اتّصال شانه هاي نمازگزاران، نهي از اين كه نمازگزار تنها در يك صفّ بايستد و يا موقع اذان از مسجد، خارج شود و ... بدين منظور تشريع شده تا هم وحدت و هماهنگي مسلمانان بيشتر شود و هم بهتر به نمايش گذاشته شود.
از اين رو مي توان گفت: مسجد هر قدر وحد ت و يكپارچگي مسلمانان را پايدارتر كند و قشرهاي بيشتري از جامعه را در برگيرد، به مسجد نمونه نزديكتر است. حضور پيروان مذاهب گوناگون در يك مسجد نيز نشانگر آن است كه اختلافهاي عقيدتي و مذهبي نتوانسته صف واحد مسلمانان را دچار تفرقه و پراكندگي كند. پس مسجد نمونه در مناطقي كه پيروان مذاهب گوناگون زندگي مي كنند، مسجدي است كه همگان با وجود اختلافهاي مذهبي، دوش به دوش هم در آن نماز بگزارند.
از نظر پيشواي ما امام صادق ـ عليه السّلام ـ كسي كه در صف اول نماز جماعت برادران اهل سنّت حضور يابد و در صف اوّل بايستد، همچون كسي است كه شمشير خويش را از نيام بركشيده و آماده نبرد در راه خداست.
راز اين سخن امام ـ عليه السّلام ـ روشن است. در حقيقت نمايش وحدت و همدلي مسلمانان، همان آرمان رسول خداست و ارزش آن كمتر از جنگيدن با دشمنان دين خدا نيست. پس مسجد نمونه در زمينه وحدت، مسجدي است كه اتّحاد و يكپارچگي جامعه اسلامي را استوار نمايد. نمازگزاران آن به راستي همدل و با صفا بوده، از كينه ها و كدورتها به دور باشند و همدلي و اتّحاد خود را به دشمنان آشكار و نهان جامعه اسلامي نشان دهند.
مسجد و پاسداري از عدالت
از ديگر جنبه هايي كه به كاركرد مسجد در زمينه هاي اجتماعي ـ سياسي مربوط مي شود، نقشي است كه اين نهاد مقدّس در گسترش عدالت در ابعاد گوناگون آن و مبارزه با ظلم و بي عدالتي ايفا مي كند. از هنگامي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مسجد را بنا نهاد، همواره آنان كه مورد تعدّي و ستم قرار مي گرفتند، به مسجد پناه مي آوردند. داد مظلومان از ظالمان در مسجد ستاده مي شد.
قضاوتهاي اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ در «دكة القضاي» مسجد كوفه، امتداد بخشيدن به همين نقش مسجد بود. دادگستر جهان، امام مهدي ـ عليه السّلام ـ قيام مقدّس خويش را براي حاكميّت عدالت در زمين، از مسجد الحرام آغاز مي كند. بر پايه نقلي، پايگاه آن حضرت و كساني كه پس از وي عهده دار بپا داشتن قسط و عدالتند، يكي از مساجد كوفه به نام مسجد سهله است. از ديدگاه فقه اسلامِ ناب، امام جماعت مسجد كه اصلي ترين عنصر گرداننده مسجد است، بايد به زيور «عدالت» آراسته باشد. به طور طبيعي، اين امر سبب خواهد شدتا فضاي مسجد به عطر دل انگيز عدالت معطّر شود. از اين رو اگر مسجد را «خانه عدالت» نام نهيم، سخني گزاف نگفته ايم.
بي گمان، هر گاه مردم بيايند كه مسجد هم عبادتگاه است و هم دادگاه و محلّ دفاع از مظلومان و مبارزه با تبعيض و بي عدالتي، آن را خانه اميد خود مي دانند و با ديده قدس و احترام بيشتري بدان مي نگرند. چنانكه مسجد، در جايگاه اصيل خويش اين گونه بوده است. در بُعد عدالت اجتماعي نيز مسجد همواره كانون مبارزه با ستم و بي عدالتي بوده است. به عنوان نمونه مي توان به خطبه آتشين فاطمه زهرا ـ عليها السّلام ـ كه در دفاع از مقام ولايت و مبارزه با ستم بر اهل بيت پيامبر در مسجد النبيّ ايراد شد، اشاره كرد.
شرح مبارزات گسترده، ريشه دار و اصيل مساجد با دستگاههاي ظلم و ستم در گذر زمان، خود موضوع نوشتاري جداگانه است و در اين مختصر نمي گنجد. در دوران انقلاب اسلامي مردم ايران بر عليه نظام ستمشاهي، جلوه هايي از نقش مسجد در بعد ستم ستيزي، آشكارا مشاهده شد. تا آن جا كه مي توانيم انقلاب اسلامي ايران را فرزند مسجد برشمريم. اكنون نيز جلوه هايي از همين مبارزات مقدّس را در برخي از كشورهاي اسلامي شاهديم.
بر پايه همين ارزيابي از مسجد، امام صادق ـ عليه السّلام ـ خطاب به يكي از ياران خويش به نام يونس بن يعقوب مي فرمايد: «ستمگران را حتي در ساختن مسجد نيز ياري مكن»؛ زيرا هر گاه آنان بخواهند از خانه عدالت، پوششي براي بيدادگري خويش بسازند، كمك كردن به آنان كمك به بناي مسجد نيست؛ كه گامي در راستاي هدم و ويراني مساجد است.
پس يكي از ويژگي هاي مسجد نمونه آن است كه در گسترش عدالت فردي و اجتماعي در جامعه داراي نقشي سازنده و مثبت باشد.
مسجد و حكومت
در هر جامعه اي حكومت يكي از عناصر مهمّ آن به شمار مي آيد. صلاح و فساد حكومت، نقشي مؤثر در صلاح و فساد مردم دارد. از همين رو مسجد در ارتباط با اين پديده مهمّ هرگز بي تفاوت نيست. مسجد همواره با حكومتهاي ناصالح و فاسد در ستيز و مبارزه بوده است. مسجد و مسجديان همواره حكومت فاسد و جائر را به عنوان مُنكَري بزرگ مورد تعرّض قرار داده اند.
امّا مسجد براي حكومت صالح همچون يك پايگاه مهمّ عمل مي كند. مسجد در حكومت اسلامي با آن كه جنبه هاي مردمي خود را كاملاً حفظ مي كند، ارتباط تنگاتنگي نيز با حاكميّت جامعه دارد؛ تا آن جا كه مي توان آن را يك نهاد مردمي ـ حكومتي ناميد. از اين رو حاكم اسلامي مي تواند به صلاحديد خود در اداره امور آن دخالت نمايد.
از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون، مساجد كشور ما در ايفاي چنين نقشي فعّال بوده اند. با اين حال در سايه برنامه ريزي صحيح مي توان از اين پايگاههاي مقدّس بهتر و بيشتر بهره برداري كرد.
البته ترديدي نيست كه هر گونه برنامه ريزي بايد با رعايت اصل مهمّ «مردمي بودن مساجد» صورت گيرد. از ديگر جنبه هاي ارتباط مسجد با حاكميت جامعه، نقش مسجد در پرورش نيروهاي متعهّدي است كه حكومت اسلامي به آنها نياز دارد. زيرا اين مسجد است كه بار هدايت فكري و تربيتي نيروهاي جامعه را بر دوش دارد. از اين رو مي توان گفت: يكي از رسالتهاي مسجد نمونه پرورش نيروهاي متعهّد براي اداره امور جامعه اسلامي است.
همچنين مسجد نقش مهمّي در شناسايي نيروهاي انساني و كارآمدي دارد كه نظام اسلامي نيازمند آنهاست. زيرا معمولاً كسي كه در مسجد حضور مي يابد، بخش مهمّي از توانايي و استعدادهاي خود را آشكار مي كند.
در سايه رفت و آمد به مسجد، خُلق و خويها، آداب و منشهاي افراد تا اندازه زيادي هويدا مي شود. اين شناسايي در روابط افراد با يكديگر سازنده و مؤثر است. حاكميّت اسلامي نيز مي تواند از اين گذر، نيروهاي متعهّد و مورد نياز خود را بشناسد. امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ در سخنان خود به اين نقش مسجد اشاره نموده اند. در حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ آمده است كه: «نماز جماعت سبب مي شود تا مؤمنان بتوانند درباره يكديگر شهادت دهند.»
مسجد و امر به معروف و نهي از منكر
امر به معروف و نهي از منكر داراي نقشي بس بزرگ در سلامت جامعه اسلامي است. مسجد بستر مناسبي براي تحقّق اين دو فريضه بزرگ الهي است. زيرا مسجد مركز حضور و تجمّع نيروهاي زُبده و برگزيده است كه:«لا يَأتِي المَسْجِدَ مِنْ كُلِّ قَبيلةٍ إلاّ وافِدُها و مِنْ كُلِّ اَهْلِ بَيْتِ الاّ نَجِيبُها»
مسجد پايگاه جوانمرداني است كه در برابر تعرّض به مقدّسات ديني بر مي آشوبند و عرصه را بر متجاوزان به حريم دين تنگ مي كنند. مسجد، جايگاه گرد آمدن فرزندان مكتب است؛ آنان كه با يك دست قرآن و با دستي ديگر سلاح برگرفته اند. اين حضور نشان قدرت و عزت اسلام و مسلمانان است و سبب مي شود تا خيره سران نتوانند به حريم دين تجاوز كنند. ضمن اينكه اجتماع در مسجد، خود اقامه يك معروف بزرگ الهي يعني «نماز» و ديگر شعاير ديني است.
امام رضا ـ عليه السّلام ـ در حديثي كه پيشتر گذشت، يكي از آثار و بركات نماز جماعت را ـ كه معمولاً در مسجد برگزار مي شود ـ همياري بر «برّ» و «تقوا» شمرده اند. بي گمان امر به معروف و نهي از منكر از نمونه هاي روشن برّ و تقواست.
در ادامه همين حديث آمده است كه:«حضور در مسجد و نماز جماعت سبب جلوگيري از بسياري از گناهان است.» اين گفتار امام ـ عليه السّلام ـ به روشي نقش ارزنده مسجد را در مبارزه با مفاسد اجتماعي به ما نشان مي دهد.
هـ ـ ابعاد نظامي مسجد نمونه
جامعه اي كه در راه تحقّق ارزشهاي اسلامي گام بر مي دارد، هيچگاه از دستبرد و تجاوز دشمنان دين ايمن نمي ماند؛ اين رهنمود قرآن است كه: «وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ «كافران همواره با شما مي جنگند، تا آن گاه كه شما را از دينتان برگردانند.» از سوي ديگر، در جهاد اسلامي رسيدن به پيروزي، همواره در گرو برخورداري از نيروهاي رزمنده مؤمن، معتقد و مكتبي است. مسجد در اين زمينه، نقشي حياتي را ايفا مي كند؛ زيرا در حقيقت رزمندگان مدافع اسلام، پرورش يافته مساجدند. اين مسجد است كه در فضاي قدس و طهارت وشكوفائي علمي، فرهنگي و تربيتي خود، بذر ايمان، آگاهي و روشن بيني را در جان و دل جوانان حق جو مي پرورَد. دست پرورده هاي مسجد، گاه چنان به بار مي نشينند كه حتّي مربّيان خود را هم دچار شگفتي مي كنند. آنان در نهايت خار چشم دشمنان دين و مايه عزّت و آبروي مسلمانان مي شوند. خداي تعالي، ستم ستيزي اين گونه مسلمانان پارسا و جهادگر را چنين ترسيم مي نمايد:«وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أخْرَجَ شَطْئَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوي عَلي سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ»
«مثل پيروان راستين پيامبر همچون نهالي است كه جوانه خويش را از زمين بيرون مي آورد، رفته رفته نيرومند و استوار مي شود و بر پاي خويش مي ايستد تا آن كه سرانجام مايه خشم و غضب كافران مي شود.»
پس مسجد از يك سو، مهد و پرورشگاه نيروهاي مدافع اسلام و ميهن اسلامي است. پايگاهي است كه سربازان اسلام، آموزشهاي عقيدتي را در آن جا سپري مي كنند.
از سوي ديگر به هنگام بروز جنگ و پيدايش نا امني در جامعه، مسجد بسان پايگاه و سنگري استوار براي رزمندگان اسلام عمل مي كند. از آغاز اوج گيري انقلاب اسلامي ايران تا كنون، جلوه هاي پر فروغي از نقش مسجد در اين زمينه رخ نموده است. بنابراين مي توان گفت: مسجدي است كه در آن نيروهاي بسيج مردمي گرد هم مي آيند، تا از امنيّت و آسايش مردم پاسداري كنند، در واقع يكي از شاخصه هاي مسجد نمونه را داراست.
امام خميني ـ رحمة الله عليه ـ در يكي از سخنان خويش به همين نقش مسجد اشاره كرده مي فرمايد؛«در صدر اسلام هر وقت مسلمين مي خواستند به جنگ عزيمت كنند، از مساجد تجهيز مي شدند.»
مسجد همچنين جايگاه گفتگو و مشورت پيرامون مسائل نظامي بوده است. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در آستانه جنگ احد، در مسجد پيرامون چگونگي رويارويي با مشركان قريش، با ياران خود به تبادل نظر پرداخت. مسجد پايگاه استواري است كه از رزمندگان جبهه ها پشتيباني مي كند؛ كمكهاي مردمي به جبهه ها را سامان مي بخشد؛ كمبودهاي جبهه و سربازان اسلامي را برطرف مي كند و حامي خوبي براي خانواده هاي رزمندگان و ايثارگران است. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گاه از مسجد همراه با اصحاب خود از خانواده هاي شهيدان سركشي مي كردند.
تبليغات مسجد، مسأله جنگ را به عنوان يك مسأله اوّلي در ذهن و فكر مسلمانان زنده نگه مي دارد و همزمان فرهنگ ايثار و جهاد و شهادت را كه مايه بر پايي و پايداري جبهه هاست، شكوفايي مي بخشد. مسجديان با دعاهاي خالصانه خود پشتوانه اي عظيم براي جبهه هاي نبرد فراهم مي آورند. آنان با دعاهاي خود از يك سو باران عنايتها و الطاف الهي را بر جبهه ها نازل مي كنند و هم با اين كار همراهي و همدلي خود را با رزمندگان نشان مي دهند؛ تا آنان با شور و دلگرمي بيشتري به جهاد مقدّس خود ادامه دهند.
عوامل مؤثر در نمونه شدن مسجد
پرسشي كه در پايان اين نوشتار بايد بدان پاسخ گفت، اين است كه اسباب و عوامل مؤثّر در همسويي و هماهنگي مساجد، با مسجد نمونه چيست؟ به سخني ديگر چه عواملي سبب مي شوند تا اين كانون مقدّس بتواند رسالت خود را در ابعاد گوناگون به خوبي ايفا كند؟ به طور اجمال مي توان گفت: بنيانگذار مسجد، اداره كنندگان آن، خدمتگزاران، نمازگزارانِ مسجد و در يك كلام كساني كه آنان را«اهل مسجد» مي ناميم، نقش مهمّي در شايستگي و صلاح مسجد دارند.قرآن كريم، در آياتي چند ما را بدين مطلب رهنمون مي نمود. خداوند متعال از يك سو شديداً مشركان و غير مؤمنان را از هر گونه دخالتي در امور مسجد بر حذر داشته؛ مي فرمايد:«ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ»
«مشركاني كه(با گفتار و كردار) به كفر خويش گواهي مي دهند، حقّ دخالت در امور مساجد را ندارند.» آنگاه خداوند متعال، عمارت و اداره امور مساجد را منحصراً در اختيار مؤمناني كه داراي شرايطي ويژه باشند قرار داده؛ مي فرمايد:«إِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكوةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ» از مجموع دو آيه ياد شده نتيجه گيري مي كنيم كه اداره كنندگان مسجد بايد داراي ويژگيهاي زير باشند:
1. ايمان به خداوند و روز آخرت.
2. بپا داشتن نماز كه در واقع به معناي انجام دادن همه واجبات عبادي است.
3. پرداخت زكات كه نماد و نشانه عمل به وظايف اقتصادي است.
4. توجّه كامل به خداوند؛ به گونه اي كه در كارها تنها خداوند را در نظر داشته باشد.
خداوند متعال حتّي هنگام مدح و ستايش از مسجد قبا، ابتدا از بنيانگذار آن تمجيد كرده؛ مي فرمايد:
«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ»«مسجدي كه از آغاز بر پايه تقوا بنا شده، سزاوارتر است كه در آن نماز بگزاري»
قرآن كريم با اين كلام به روشني به ما مي فهماند كه آنچه مسجد قبا را در خور مدح و ستايش كرده، تقوا و اخلاص مؤسّسان آن بوده است. همان گونه كه مسجد ضرار نيز به دليل انگيزه هاي ناسالم بانيان آن، مورد خشم و غضب خداوند متعال و پيامبر او قرار گرفت. بر پايه همين نگرش قرآني است كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ يكي از عوامل با بركت شدن«مسجد غِني» در شهر كوفه را ايمان بنيانگذار آن دانسته است. حال آن كه برخي از مساجد كوفه را از آن رو كه با انگيزه هايي ناسالم بنا شده بود، مسجد نا مبارك و ملعون نام نهادند. آن گاه قرآن كريم، در ادامه آيه ياد شده به مدح و ستايش از نمازگزاران مسجد قبا پرداخته؛ مي فرمايد:«فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ» «در اين مسجد، مرداني حضور مي يابند كه دوستدار پاگيزگي هستند و خداوند پاكيزگان را دوست مي دارد»
پس راز فضيلت مسجد قبا آن است كه بنيانگذارش از سر صدق و صفا آن را بنا نهاده اند و نماز گزاران آن نيز دوستدار پاكي و پاكيزگي بوده اند.
نقش امام جماعت در نمونه شدن مسجد
در ميان تمام كساني كه به گونه اي در اداره امور مسجد دخالت دارند، امام جماعت، داراي نقشي ممتاز و ويژه است؛ زيرا او بار هدايت فكري، تربيتي و فرهنگي مسجد را بر دوش دارد. از اين رو صلاحيّتها و شايستگيهاي او به طور مستقيم بر مسجد اثر مي گذارد و آن را در راستاي رسيدن به «مسجد نمونه» ياري مي كند.
البتّه ترديدي نيست كه اين مهمّ بي آن كه امام جماعت داراي خصلتها و ويژگيهاي لازم باشد، تحقّق نمي يابد. بر پايه منابع اسلامي، براي آن كه امام جماعت بتواند مسجد را در زمينه هاي گوناگون به پيش بَرَد بايد از ويژگيهاي زير برخوردار باشد:
1. عدالت؛ يعني نيرويي دروني كه او را از دست يازيدن به هر گونه گناه و آلودگي باز دارد.
2. مروّت؛ يعني پرهيز از كارهايي كه شخصيّت او را در ديدگان خوار و بي مقدار سازد؛ هر چند آن كارها گناه نباشد.
3. برخورداري از مراتب علمي لازم تا بتواند بار هدايت علمي ـ فكري مسجد را بر دوش گيرد. از همين روست كه در روايات اسلامي، تأكيدي خاصّ بر نمازگزاردن پشت سر عالم و دانشمند شده است.
درحديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمده است:«كسي كه پشت سر عالمي نماز بگزارد، همچون كسي است كه در نماز به پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اقتدا كرده است.»
4. برخورداري امام جماعت از تقوا و فضيلتهاي اخلاقي تا بتواند مسجد را در زمينه هاي تربيتي بارور نمايد. بر همين اساس، از ديدگاه فقه اسلامي، نمازگزاردن با امامي كه پرهيزگارتر، مورد اطمينان و داراي فضيلتهاي بيشتري باشد، برتر است.
5. پرهيز از افراط و تفريط و رعايت اعتدال در همه زمينه هايي كه به اداره مسجد برمي گردد.
در حديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمده است:«كسي كه امامت گروهي را بر عهده گيرد و در برخورد با آنان و قرائت و ركوع و سجده و نشست و برخاست خود، راه اعتدال و ميانه روي را در پيش نگيرد. نمازش مورد پذيرش خداوند قرار نمي گيرد و از كتفان او تجاوز نمي كند. چنين امامي نزد خداوند، همچون پادشاه ستمگر و متجاوزي است كه براي خير و صلاح زير دستان خود تلاشي نكرده و فرمان خدا را در ميان آنان بپاي نداشته است .....»
6. اهتمام جدّي به مسجد و برنامه هاي آن؛ زيرا مسجد هر گاه بخواهد نقش خود را به خوبي ايفا كند نيازمند آن است كه امام جماعت از نظر وقت و برنامه ريزي به اندازه كافي سرمايه گذاري كند. عمل پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در اين زمينه الگوي خوبي براي ماست. آن حضرت پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مسجد مي نشست و بخشي از اين وقت را صرف پاسخ گويي به پرسشهاي مسلمانان مي نمود.
7. استفاده از افراد داراي صلاحيّت به عنوان معين و باور امام جماعت؛ تا مسجد در غياب امام جماعت اصلي دچار تعطيلي نشود. مسجد پيامبر هيچگاه در غياب آن حضرت تعطيل نشد. آن حضرت همواره به هنگام مسافرت و يا شركت در جنگها كسي را كه به امام جماعت خويش برمي گزيد.
8. سعه صدر و گشاده رويي در برخورد با قشرهاي گوناگون و توان جذب آنان به اسلام و مسجد؛ بجز كساني كه داراي مشكل اساسي باشند؛ كه:
«آلَةُ الرِياسَةِ سَعَةُ الصَّدرِ»
«ابزار رياست، سعه صدر است.»
9. اسلام علاوه بر عنصر «عدالت»، شرايط ديگري را نيز براي امام جماعت مقرّر نموده است؛ مانند عدم ابتلاء به بيماري جذام و پيسي، حدّ نخوردن هر چند توبه كرده باشد، حلال زاده بودن و .... 
اسلام با در نظر گرفتن چنين شرايطي به ما مي فهماند كه امام جماعت، بايد فردي وجيه، خوشنام و داراي مقبوليّت اجتماعي باشد و با نمازگزاران اُنس و الفت و پيوندي صميمي داشته باشد.
10. حضور منظّم در مسجد به ويژه براي اقامه نماز.
11. خودداري از طولاني كردن برنامه ها مخصوصاً خود نماز، پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ همواره امامان جماعت را به رعايت اين نكته ترغيب مي نمود.
امام علي ـ عليه السّلام ـ نيز مي فرمايد:«آخرين سخن محبوبم پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با من اين بود كه: علي جان! در نماز جماعت حال ضعيفترين مأموم را مراعات كن.»
آري آخرين سخن پيامبرِ رحمت، سفارش درباره نمازگزاران و مسجد و نماز جماعت است؛ چه او مي داند كه نماز، اصلي ترين عنصر خيمه اي است كه او سالها در راه برپايي آن تلاش كرده است.
از خداوند بزرگ مي خواهيم كه به ما و نسلهاي پس از ما توفيق دهد تا در راستاي بر پايي نماز ـ اين فريضه بزرگ الهي ـ تلاش كنيم و مساجد، اين خانه هاي خدا و انوار تابناك الهي بر گستره زمين را بيش از پيش شكوه و رونق بخشيم.
از باب حُسن ختام، اين نوشتار را با حديثي نبويّ به پايان مي بريم. اَنَس مي گويد: پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:«خداوند در روز قيامت؛ مساجد دنيا را در چهره مركبهايي نفيس، نوراني و سفيد به عرصه محشر وارد مي كند. پاهاي آنها را از عنبر، سرهاشان از مشك و افسار آنها از زبرجد سبز است. مؤذّنان از پيش رو و امامان جماعت پشت سر آن در حركتند. آباد كنندگان مسجد نيز از هر سو خود را بدو آويخته اند. مسجد در اين حال با همراهان خود، همچون برقي گذرا عرصه هاي قيامت را مي نوردد. مردم مي گويند: بي گمان اينها فرشتگان مقرّب الهي و پيامبرانند!! ناگهان ندا مي رسد: اينان نه فرشته اند و نه پيامبر؛ بلكه اينها اهل مسجد و گروهي از امّت پيامبرند كه به نماز اهتمام داشته اند.»
لمثل هذا فليعمل العاملون و الحمدلله اوّلاً و آخراً .

 رحيم نوبهار- مسجد نمونه، ص10

جايگاه مسجد از منظر امام خميني (ره)


جايگاه و اهميت مسجد در فرهنگ اسلام

سخن از طلوع اسلام و مطلع آن و فجر صادق آيين محمدي (صلي‌الله عليه و آله) و مركز اشاعه آن يعني مسجد است. مسجد مهمان خانه خدا در زمين،[1] جايگاه نزول بركات و خيرات آسماني،[2] خانه راز و نياز، عشق و محبت، صفا و صميميت، ايثار و رحمت، تجلي بهشت خدا در زمين[3] و محل آرامش موحدان است.

آنچه از بررسي نقش مسجد در صدر اسلام بدست مي‌آيد، جامعيت مسجد در همه زمينه‌هاي عبادي سياسي، فرهنگي، آموزشي، نظامي، قضايي و... بوده است؛ و محور همه آنها امامت و پيشوايي در مسجد است كه به عنوان مهم‌ترين مسئله در ساختار و پيكره اين مكان مقدس مطرح است و كوچكترين غفلت ولو جزئي، سرانجام به لوث شدن هدف كلي و پايمال گشتن مقصد نهايي خواهد شد. اهميت اين موضوع در ساختار مسجد به اندازه‌اي است كه در زمان حضور پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) در مدينه، شخص ايشان عهده‌دار اداره مسجدالنبي (صلي‌الله عليه و آله) بود و در غياب حضرت(صلي‌الله عليه و آله) امامت مسجدالنبي بر عهده كسي بود كه توسط آن بزرگوار معين گرديده است.

جايگاه مسجد از ديدگاه امام خميني(ره)

با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره)، مساجد نيز همانند دوران صدر اسلام جايگاه واقعي خود را بازشناختند، به طوري كه نيروهاي فعال در مساجد به طور مستقيم در متن انقلاب شركت جستند، به گونه‌اي كه از آن پس مساجد نقش پايگاه ارتباطي مردم را به عهده داشتند؛ و در شرايط حساسي كه نهضت اسلامي فاقد هرگونه تشكيلات منطبق با معيارهاي اسلامي بود مساجد توانستند اين نارسايي مهم را جبران كرده و به انسجام نيروهاي مردمي بپردازند. علاوه بر اين بسياري از برنامه‌هاي انقلاب مانند رفراندوم، شوراهاي محلي، كانون‌هاي بسيج و ديگر ضرورتهاي زمان در مساجد انجام مي‌گرفت.

نويسنده در صدد آن است تا با مروري ولو اجمالي، جايگاه و نقش مسجد در ساختار جامعه اسلامي را از منظر آن بزرگ مرد تاريخ مورد بررسي قرار دهد.

1ـ نقش مسجد در مبارزه با دشمنان اسلام

با بررسي نقش مسجد در مبارزه عليه كفر والحاد، اين نكته بدست مي‌آيد كه چشمه زلال مبارزه و نهضت عليه باطل در طول تاريخ از مسجد جوشيده است و اين مكان الهي بود كه توانست به قيام مقدس مردم ايران كه به برقراري حكومت اسلامي انجاميد، نيرو و توان بخشيد و همه اين مبارزات و پيروزي‌ها بر محور سفارشات و رهنمودهاي آن پير فرزانه و بت‌شكن زمان بود. او بود كه بر پايه شناختي كه از موقعيت و نقش مسجد داشت، خطاب به مسلمانان جهان مي‌فرمايد:

«اگر حرم و كعبه و مسجد و محراب، سنگر و پشتيبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبياء نيست، پس مأمن و پناهگاه آنان در كجاست؟»[4]

1ـ1: مسجد خنثي‌كننده نقشه‌هاي دشمن

از جمله ترفندهاي استعمار و دشمنان داخلي و خارجي براي محو اسلام، خاموش كردن چراغ و رونق مساجد بوده است كه اين حيله خائنانه در رژيم گذشته تا حد زيادي مؤثر افتاد، و الان نيز تمام سعي و تلاش دشمنان در خلوت كردن مساجد به عنوان پايگاه ضداستكباري است.

آن بزرگوار با تأكيد بر نقش محوري مسجد در خنثي كردن نقشه‌هاي دشمنان اسلام مي‌فرمايد:

«اينها از مسجد مي‌ترسند، من تكليفم را بايد ادا كنم به شما بگويم، شما دانشگاهي‌ها شما دانشجوها، همه‌تان مساجد را برويد پر كنيد، سنگر هست اينجا، سنگرها را بايد پر كرد»[5]

و در جايي ديگر مي‌فرمايند:

«مساجد و محافل دينيه را كه سنگرهاي اسلام در مقابل شياطين است، هرچه بيشتر گرم و مجهز نگه داريد»[6]

1ـ 2: مسجد مركز انقلاب و تداوم آن

با بررسي تحولات سالهاي سرنگوني رژيم شاهنشاهي و پيروزي انقلاب اسلامي، نقش و اهميت مسجد در ابعاد مختلف به وضوح هويدا است. در آن موقعيت مردم و روحانيت با محوريت مساجد به مبارزه ادامه مي‌دادند كه نه در گذشته و نه در حال و آينده هيچ مكاني قابليت اين مركزيت را ندارد و هم اينك نيز اگر مردم از اين مركز دور بمانند، موجب شادي دشمنان و تضعيف انقلاب خواهد شد. در آن موقعيت حساس، مسجد پايگاه عمده‌اي شد تا شاگردان و پيروان ايشان به همراه اقامه فرايض ديني و عبادي كه دليل حضور مردم در مساجد بود، پيامها و اهداف امام خميني را دريافت كنند.

آن بزرگ معمار انقلاب، با تأكيد بر حفظ مساجد به عنوان اصل و اساس انقلاب مي‌فرمايند:

«مسجد محلي است كه از آن بايد امور اداره بشود، اين مساجد بود كه اين پيروزي را براي ملت ما درست كرد، اين مراكز حساسي است كه ملت بايد به آن توجه داشته باشند، اين‌طور نباشد كه خيال كنيم حالا ديگر ما پيروز شديم، ديگر مسجد مي‌خواهيم چه كنيم؟ پيروزي ما براي اداره مسجد است.»[7]

1ـ 3: مسجد مركز جنبش و حركت‌هاي اسلامي

در زمان رسول اكرم(ص) يكي از مهم‌ترين نقش‌هاي مسجد، تدارك مقدمات فكري و بسيج عمومي مسلمانان به منظور جهاد با كفار بوده است. عيناً همين نقش در جريان نهضت روحانيون شيعه به رهبري امام خميني(ره) در سال 1342(ش) و پس از آن در جريان پيروزي انقلاب اسلامي ايران مشاهده مي‌شد. تأثير اين مكان مقدس در طول 8 سال دفاع مقدس در جذب نيروهاي رزمنده بسيجي و آموزش آنها و نيز پشتيباني و فعاليتهاي پشت جبهه، بر هيچ كس پوشيده نيست. مسلم و بديهي است كه اگر بيانات روشنگرانه آن پير فرزانه نبود، مساجد نمي‌توانستند جايگاه حقيقي خود را بدست آورند و او بود كه مساجد را مركز جنبش‌ها و حركت‌هاي اسلامي معرفي كرده و مي‌فرمود:

«مسجد در اسلام و در صدر اسلام هميشه مركز جنبش و حركت‌هاي اسلامي بوده... از مسجد تبليغات اسلامي شروع مي‌شده است، از مسجد حركت قواي اسلامي براي سركوبي كفار و وارد كردن آنها در [زير] بيرق اسلام بوده است. شما كه از اهالي مسجد و علماي مساجد هستيد، بايد پيروي از پيغمبر اسلام(ص) و اصحاب آن سرور كنيد و مساجد را براي تبليغ اسلام و حركت اسلاميت و قطع ايادي شرك و كفر و تأييد مستضعفين در مقابل مستكبرين قرار دهيد.»[8]

بر اساس همين ديدگاه است كه متفكران و نويسندگان خارجي نيز به اهميت مساجد در ساختار انقلاب تأكيد كرده و آن را محور اصلي در شكل‌گيري انقلاب اسلامي دانسته‌اند. از آن جمله حامد الگار نويسنده و منتقد بزرگ مي‌گويد:

«مسجد هسته اساسي تشكيلات انقلاب اسلامي بود. يكي از عناصر مهم در پيروزي انقلاب، احياي مجدد مسجد و تمام ابعاد عملكردي آن بود. نقش مسجد، ديگر نه عزلت و گريز گاهي از جامعه بود كه مردم براي دوري جستن از دنيا، گرفتن وضو، انجام عبادات يا گوش دادن به صوت قرآن به آن پناه مي‌بردند بلكه برعكس، مسجد به عنوان يك كانون مبارزه و مركز فرماندهي بدل گرديد به طور خلاصه مسجد تماماً آن چيزي شد كه در عصر پيامبر بود».[9]

2ـ نقش و اهميت اجتماع در مسجد

با توجه به نقش‌آفريني عميق دين در ايجاد تشكل‌هاي اجتماعي است كه موجب شده تا اسلام در ابتداي نظام‌دهي سازمان ديني خود، تأسيس مركز تجمع عمومي مسلمانان را با نام «مسجد» در اولويت قرار داده و اجتماع در آن را به نيكوترين وجه ستوده و شديدترين تأكيدات را در راستاي حفظ اين سنگرهاي توحيدي ابراز داشته است.

حضرت امام بر اساس همين شناخت، بارها بر اهميت اجتماع و حضور فعال در مساجد تأكيد داشته و آن را موجب تقويت اسلام و نظام مي‌دانستند.

«مساجد بايد مجتمع بشود از جوانها، اگر ما بفهميم كه اين اجتماعات چه فوائدي دارد و اگر بفهميم كه اجتماعاتي كه اسلام براي ما دستور داده و فراهم كرده است، چه مسائل سياسي را حل مي‌كند، چه گرفتاري‌ها را حل مي‌كند، اين‌طور بي‌حال نبوديم كه مساجدمان مركز بشود براي چند پيرزن و پيرمرد.»[10]

و در جاهاي مختلفي مي‌فرمودند:

«نماز را در جماعت بخوانيد، اجتماع بايد باشد. اجتماعاتتان را حفظ كنيد. مساجدتان را محكم نگه داريد.»[11]

و در سخني ديگر مي‌فرمايند:

«مسجد مركز تبليغ است، در صدر اسلام از همين مسجدها جيش‌ها، ارتش‌ها راه مي‌افتاده، مركز تبليغ احكام سياسي ـ اسلامي بوده، هر وقت يك گرفتاري را طرح مي‌كردند صدا مي‌كردند: «الصلوه مع الجماعه» اجتماع مي‌كردند، اين گرفتاري را طرح مي‌كردند، صحبت‌ها را مي‌كردند، مسجد مركز اجتماع سياسي است. اجتماعات خود را هرچه بيشتر در مساجد و محافل و فضاهاي باز عمومي برپا نماييد.»[12]

ترس دشمن از مسجد

آنچه در تاريخ مسجد در سراسر ايران و در طول مبارزات و فعاليتهاي انقلابي بدست مي‌آيد، مساجد تنها جايگاهي بوده است كه در جوّي آكنده از وحدت و اخوت و معنويت، نيروهاي مبارز و مؤمن و شجاع را در خود جاي داده و از اين طريق در جهت بيداري و آگاهي‌بخشي به توده‌هاي

بسيج و گروههاي مختلف مردمي، رسالت خويش را عينيت بخشيده است. به همين دليل است كه دشمنان از مسجد به عنوان مركز نيرومند پشتيباني انقلاب و ستاد عملياتي رهبر انقلاب اسلامي در هراس و وحشت بوده و بارها مساجد آماج حملات دژخيمان رژيم سابق قرار گرفته و هم اينك نيز دشمنان داخلي و خارجي درصدد خلوت كردن و دور كردن مردم به خصوص جوانان از مساجد مي‌باشند.

آن بت‌شكن زمان با درك اين حساسيت دشمنان، بارها خطر جدايي انقلاب از مساجد را مورد تأكيد قرار داده و مي‌فرمودند:

«اگر اين مسجد و مركز ستاد اسلام قوي باشد، ترس از فانتوم‌ها نداشته باشيد. ترس از آمريكا و شوروي و اينها نداشته باشيد. آنروز بايد ترس داشته باشيد كه شما پشت بكنيد به اسلام، پشت كنيد به مساجد.»[13]

و در بياني ديگر مي‌فرمايد:

«اي ملت! مسجدهاي خودتان را حفظ كنيد، روشنفكر غربي نباشيد، اي حقوقدانها! مسجدها را حفظ كنيد؛ برويد به مسجد... تا اين نهضت به ثمر برسد، مملكت شما نجات پيدا كند.»[14]

«اين يك توطئه است كه مي‌خواهند مسجدها را كم‌كم خالي كنند. شما بايد هوشيار باشيد كه مسجدهايتان و محراب‌هايتان و منبرهايتان را حفظ كنيد و بيشتر از سابق، شمايي كه اين معجزه را از مسجد ديديد كه همه قدرتها را به هم شكست، نه فقط ابرقدرتها، قدرتهاي ديگر را هم به هم شكست، نبايد در اسلام سستي كنيد. مسجدها را محكم نگه داريد و پرجمعيت كنيد.»[15]

رهبر كبير انقلاب با تيزبيني كه در مسائل سياسي اوايل انقلاب داشتند، خطر جدايي مردم و انقلاب را از مساجد حس مي‌كردند و مراقب بودند تا ارتباط مردم با مسجد قطع نگردد، اسناد تاريخي نشانگر آنست كه ارتباط مردم با مساجد، نقش بسيار مؤثري در پيروزي انقلاب اسلامي داشته است و تداوم آن نيز بستگي به همين ارتباط دارد.

از جمله مواردي كه نشان‌دهنده اهميت فوق‌العاده حضور مردم در مساجد را از ديدگاه حضرت امام نشان مي‌دهد، پيامي كه اعلام كردند كه تمامي اسلحه‌هايي كه در اوج تظاهرات و درگيريها به دست مردم افتاده است، به مساجد تحويل داده شود. اين پيام كه با استقبال همگان مواجه شد، تأكيد ديگري بر اين مطلب است كه علاوه به اهميت اجتماع و تجمع در مسجد، حتي رفت و آمد  به اين جايگاه الهي نيز داراي آثار و بركات و خنثي‌كننده نقشه‌هاي دشمنان است، در حاليكه مكانهاي ديگر نظامي و انتظامي بود كه مي‌توانست به عنوان پايگاه جمع‌آوري معرفي شود، و اين چيزي نيست جز اهميت حضور و رفت و آمد به مساجد و پيوند و ارتباط جامعه با روحانيت!!

حضرت امام در بخشي از اين پيام مي‌فرمايند:

«بايد تمام اسلحه‌هايي كه در دست مردم است، جمع شوند. هركس اسلحه‌اي پيدا كرد، بايد به مسجد محله خود ببرد و به امام جماعت مسجد تحويل بدهد، و بعد اين اسلحه‌ها از مساجد به كميته آورده مي‌شود.»[16]

و به خاطر همين لزوم ارتباط است كه در صدر اسلام و حتي بعد از آن، تمام خطابه‌ها و پيام‌ها و مشورت‌ها و نيز محل رفع مشكلات مردم، محل رسيدگي به اختلافات و مسائل حقوقي و قضائي، مركز آموزش و تعليم و دانش‌اندوزي و... در اين مكان مقدس انجام مي‌گرفته است.

3ـ توجه به مديريت در مسجد

بحث مهم ديگر در مسجد، مديريت و امامت آن است، اين رسالت ويژه و مهم ـ امامت در نماز ـ نوعي رهبري و پيشوايي است كه لازمه آن اين است كه امام جماعت در حد خود واجد كمال، خصال، روحيات و عملكردهاي پسنديده‌اي باشد كه همان كمالات در سطح بالاتري براي رهبري صالح جامعه اسلامي مطرح مي‌باشد.

با نگرشي اجمالي به تاريخ مساجد درمي‌يابيم كه مساجد تنها براي اداي فرائض ديني نبوده، بلكه علاوه بر پايگاه تجمع طبقات گوناگون اجتماع براي اداي وظايف شرعي و ديني، همواره پايگاهي براي استفاده‌هاي علمي، فرهنگي، آموزشي و... براي جوانان بوده است و همانگونه كه مساجد محل تصميم‌گيري‌هاي سياسي و شروع بسياري از حركت‌هاي اسلامي و نهضت‌ها بوده است، در مقابل، آن روزي كه ارتباط با دين و مساجد ضعيف يا قطع شده، ضعف و ناتواني و شكست را براي ملت‌ها به دنبال داشته است.

در تاريخ انقلاب شكوهمند اسلامي نيز مساجد نقش سازنده و مؤثر خود را در تقويت ايمان به هدف و همچنين گردآوري طبقات گوناگون مردم، به خصوص جوانان ايفا كردند.

با توجه به مطالب فوق جايگاه و نقش مهم امام جماعت به عنوان اولين برنامه‌ريز، هم در تقويت بنيه ديني و مذهبي و هم به منظور بهره‌برداري مناسب و مفيد از مسائل سياسي، اجتماعي و ارتقاي ميزان آگاهي آحاد مردم، آشكار مي‌شود.

به همين جهت است كه در صدر اسلام مديريت و امامت مسجدالنبي (ص) به عهده شخص پيامبر(ص) و در غياب ايشان به عهده كساني بوده است كه به تشخيص آن بزرگوار صلاحيت امامت را داشته‌اند و توسط خود حضرت معرفي مي‌شده‌اند.

حضرت امام خميني نيز با توجه به نقش مهم مسجد در ابعاد عبادي ـ سياسي، نظامي و اجتماعي، وظيفه امام جماعت را بسيار گسترده‌تر از يك نماز جماعت مي‌دانستند، و لزوم شايستگي و احراز شايستگي امام جماعت را مورد تأكيد قرار مي‌دادند و بر اين مسئله تأكيد داشتند كه استقامت هر مسجد و اهل مسجد بستگي به امام جماعت آن دارد، چرا كه گاه عدم شايستگي او، موجب انحراف و دوري جماعتي از مسلمين از مسير حق مي‌شود. آن فقيد فرزانه مي‌فرمودند:

«استقامت هر مسجدي و اهل هر مسجد به عهدة امام مسجد است. ...گوينده‌ها بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند. ائمه جماعات بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند ديگران را.»[17]

توجه خاص آن بزرگوار بر لزوم دقت و حساسيت در تعيين و نصب امام جماعت مخصوصاً در مساجد خاص و پرجمعيت تا آنجا بود كه حتي در مواردي شخصاً امام جماعت برخي از مساجد را انتخاب و معرفي مي‌كردند.

كه اين انتخاب‌ها از دو جهت حائز اهميت و قابل دقت مي‌باشد:

اولاً: تعيين و انتخاب امام جماعت مساجد به قدري مهم و حائز اهميت است كه در بعضي موارد رهبر حكومت اسلامي، شخصاً اقدام مي‌فرمودند.

ثانياً: با توجه به تأكيدات مكرر آن بزرگوار بر نقش سياسي، اجتماعي و نظامي مسجد، علاوه بر نقش عبادي آن، اين مطلب به دست مي‌آيد كه لازم است ائمه جماعات مساجد، افرادي آگاه به زمان و با تأييد علماء انتخاب شوند.

(جهت آگاهي از نمونه‌هايي از تعيين امام جماعت توسط شخص حضرت امام، به صحيفه نور ج 22 و 19 صفحات 205 و 114 رجوع شود.)

استفاده بهينه از مسجد

مسجد از آغاز نه تنها محل نيايش و عبادت، ذكر، وعظ و خطابه و تجمع مؤمنان در ساعات خاص بوده، بلكه محل ابلاغ احكام و دستورها و آموزه‌هاي ديني، جايگاه قضاوت و دادرسي، ستاد تبليغات، و مركزي براي رفع مشكلات مردم نيز بوده است.

آنچه در شرايط اجتماعي و پر از حساسيت فعلي به عنوان يكي از وظايف مهم امام جماعت هر مسجد مطرح مي‌باشد، اختصاص زماني مناسب براي برقراري ارتباط صميمانه با اقشار مختلف مردم جهت حل مشكلات اجتماعي و فرهنگي آنان و نيز رسيدگي به اختلافات خانوادگي و مشابه آن مي‌باشد؛ كه از اين طريق امام جماعت خواهد توانست ضمن برنامه‌ريزي دقيق براي ارائة خدمات مختلف فرهنگي و ديني به مراجعين، از فضا و محيط مسجد نيز استفاده بهينه بنمايد. بخصوص اين برنامه مي‌تواند عاملي براي جذب بيشتر نسل نو به مسجد باشد، چرا كه چشمه‌هاي اميد به آيندة موفق و بالنده را در دل و ذهن آنها جاري خواهد ساخت و از خالي شدن اين سنگر جهاد و عبادت، جلوگيري خواهد كرد.

4ـ نقش و اهميت مسجد در بعد سياسي

مسئله حائز اهميت ديگري كه در صدر اسلام مورد توجه خاص پيامبر گرامي اسلام(ص) بوده است و مرحوم امام نيز به تبعيت از آن حضرت بر آن تأكيد داشتند، مديريت سياسي مسجد است.

اهميت اين موضوع به حدي است كه اگر مسجد از سياست اسلام دور بماند، آنگونه خواهد شد كه دشمنان خواستارش بوده و سعي كرده‌اند تا مسجد و نماز جماعت را به محل صرف عبادت مبدل كنند، تا هيچ ضرر و خطري از اين ناحيه متوجه آنها نباشد.

در دوران انقلاب اسلامي ايران نيز پس از محور اعتقادي و عبادي، پررنگ‌ترين، فعال‌ترين و بارزترين بخش كار مساجد در محور سياست بوده است؛ چرا كه مساجد در آگاهي و بيداري توده‌ها در دوران قبل و بعد از انقلاب نقش مؤثري داشته‌اند و رژيم‌هاي استعماري جهان نيز از مسجد بيش از هر نهاد انقلابي مي‌ترسند و اين واضح است كه همانگونه كه مسجد از آغاز به عنوان خانه خدا و محبوبترين مكانها به عنوان نخستين كانون عبادي مطرح بوده است و همانطور كه نخستين جايگاه دانش و مركز تعليم و تعلم قرآن و بحث و بررسي مسائل ديني بوده است، به همان نسبت به عنوان نخستين نهاد سياسي در جامعه اسلامي، از جايگاه و اعتبار خاصي برخوردار بوده است.

پيامبر اكرم(ص) اصول سياسي اسلام را به ويژه در اموري كه مي‌دانست مسلمانان از نظرات و تجربيات مفيدي برخوردارند، در مسجد به شوري مي‌گذاشت.

حضرت امام در تبيين بعد سياسي مسجد مي‌فرمايند:

«اما راجع به اسلام شروع كردند تبليغات كردن به اينكه اسلام يك مكتبي است كه مي‌گويد: ملايم، كم‌كم لابد پيش مي‌آيند، يك مكتبي است كه مربوط به دعا و ذكر و يك روابطي مابين مردم و مابين خالق، و سياست را كاري به آن ندارد، اسلام به حكومت كاري ندارد، به سياست كاري ندارد، اين را آنقدر تبليغات روي آن كردند كه در جامعه خود روحانيت هم به خورد آنها هم دادند كه بسياري از آنها هم همين اعتقاد را پيدا كردند... كه روحاني مسجد برود و نماز بخواند و عرض مي‌كنم از اين صنف كارها: درس بگويد و مباحثه بكند و آن آداب شرعيه را به مردم نشان دهد. آنها ديدند كه نماز روحانيون و نماز اسلام هيچ به آنها ضرر ندارد، هرچه مي‌خواهند نماز بخوانند.»[18]

و در جايي ديگر با بيان اينكه اسلام با سياست آميخته شده و اسلام بدون سياست، اسلام نيست مي‌فرمايند:

«كتابهايي كه اسلام در سياست دارد بيشتر از كتابهايي است كه در عبادت دارد، اين غلط را در ذهن ما جاي‌گير كرده‌اند و حتي حال باورشان آمده است. آقايان، به اينكه اسلام با سياست جداست، اين يك احكام عبادي است مابين خودش است و خدا، برويد توي مسجدتان و هرچه مي‌خواهيد دعا كنيد، هرچه مي‌خواهيد قرآن بخوانيد حكومتها هم به شما كار ندارند اما اين اسلام نيست.»[19]

آن بزرگ‌مرد تاريخ در اوج اختناق رژيم ستمشاهي يعني سال 52 مي‌فرمايند:

«وظيفه علماي اعلام و مبلغين است كه جرائم اسرائيل را در مساجد و محافل ديني به مردم گوشزد كنند.»[20]

البته ناگفته پيداست كه سياست مسجد با مسجد سياسي كه طرفداران هر گروه و جناح، اين مكان مقدس را سياسي و جناحي كرده و امام جماعت، نمازگزاران، سخنرانان و تمام برنامه‌هاي آن طبق سليقه آن گروه اجرا مي‌شود، فرق، مي‌كند. چرا كه با تعريفي كه اسلام از مسجد عرضه مي‌كند، مسجد نمي‌تواند پايگاه سياسي «يك حزب» باشد، مسجد از يك سو به «خدا» و از سوي ديگر به «مردم» تعلق دارد. از اين رو نمي‌تواند زير سيطرة يك باند سياسي قرار بگيرد و از آن به صورت مركز فعاليتهاي تشكيلات گروهي استفاده شود.

حضرت امام در خاطره‌اي مي‌فرمودند: «در دوران رضاخان من از يكي از ائمه جماعات سؤال كردم كه اگر يك وقت رضاخان لباس‌ها را ممنوع كند و اجازه پوشيدن لباس روحاني به شما ندهد، چكار مي‌كنيد؟ او گفت: ما توي منزل مي‌نشينيم و جايي نمي‌رويم. گفتم: من اگر پيشنماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع مي‌كرد همان روز با لباس تغيير يافته به مسجد مي‌آمدم و به اجتماع مي‌رفتم. نبايد اجتماع را رها كرد و از مردم دور بود.»[21]

آنچه از لابلاي سخنان و پيامهاي حضرت امام خميني مشهود است، تأكيد و سفارش بر اهميت مسجد و اجتماع در آن است كه پرداختن به تمامي آنها در اين مقال نمي‌گنجد. ولي آنچه از مجموع سخنان پيامبرگونه ايشان دربارة نقش مهم و سرنوشت‌ساز مسجد در جامعة اسلامي بدست مي‌آيد، حفظ مسجد در راستاي حفظ اسلام و دور نشدن از اهداف آن است.

نتيجه آنكه مسلمانان و حكومت اسلامي مكلفند دستورات و احكام دين را به بهترين وجه در تمامي ابعاد زندگي خود پياده نمايند؛ و از سوي ديگر، بايد مراقب باشند تا مبادا به بهانه‌هاي مختلف (مانند مقدس بودن مسجد) توطئه جدايي دين از سياست در جامعه و مسجد اجرا شود؛ چرا كه يكي از جلوه‌هاي پياده شدن احكام ديني در زندگي مؤمنين، توجه و اهتمام به مسائل و مشكلات سياسي جامعه و تلاش در جهت رسيدگي و برطرف ساختن آنهاست. و چه مكاني بهتر از مسجد براي هماهنگي اين فعاليت‌ها؟ و چه فضايي بهتر از جماعت مؤمنين، كه خود، جلوه‌اي از بعد سياسي نماز ـ اين عبادت بي‌همتا ـ است؟

پس به جاست تا سفارشات و نصايح آن پير فرزانه را به گوش جان بشنويم و به مقدار توان در اجراي آن بكوشيم تا زماني كه بفرموده آن عزيز همه‌جا يك صبغه و رنگ اسلامي پيدا كند، كه اگر انشاءالله اين معنا تحقق پيدا كند همه چيز ما اصلاح مي‌شود.

پي‌نوشتها:

[1] . وسايل‌الشيعه، ج 3، ص 517.

[2] . من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 77.

[3] . ترمذي دعوات، ج 3، ص 8.

[4] . صحيفه امام، ج 20، ص 316.

[5] . همان، ج 12، ص 393.

[6] . همان، ج 2، ص 451.

[7] . همان، ج 13، ص 15.

[8] . همان، ج 7، ص 65.

[9] . مسجد و انقلاب اسلامي، ص 46.

[10] . صحيفه امام، ج 13، ص 325.

[11] . همان، ج 12، ص 393 و 394.

[12] . همان، ج 10، ص 16 و 17.

[13] . همان، ج 13، ص 21.

[14] . همان، ج 8، ص 60.

[15] . همان، ج 13، ص 19.

[16] . همان، ج 6، ص 131.

[17] . همان، ج 9، ص 479.

[18] . همان، ج 4، ص 16.

[19] . همان، ج 3، ص 227.

[20] . همان، ج 3، ص 7.

[21] . 420 داستان از نماز و عبادات امام خميني.

شب دیجور

اقراء باسم ربک الذى خلق ، خلق الانسان من علق ، اقراء و ربک الاکرم الذى علم بالقلم ... بخوان ... !
خدایت زمانى تو را فرمان خواندن داد که سیاهى جهالت و یأس بر آسمان قلب انسانیت سایه افکنده بود .

زمانى تو را دعوت به خواندن کرد که شب دیجور، براى فرار از سیاهى خویش به دنبال روزنى مى‌‏گشت .

زمانى که شکواى سبز درختان و گلایه ‏هاى زلال آبشار و اشک حسرت ابرهاى غم گرفته از نبودنت و در انتظار آمدنت غمگنانه ‏ترین تسبیح را با خدا مى ‏گفتند.

معشوق زمانى تو را فرمان خواندن داد که معصومانه ‏ترین فریاد انسان از پاهاى جستجوگر تاول زده‏اش قلب سخت ‏ترین صخره ‏ها را مى‏لرزاند.

معبود زمانى تو را دعوت به خواندن کرد که گوش دل تمامى محرومان تاریخ در انتظار شنیدن کلام تو لحظه مى‏شمرد.

تو زمانى لب به اجابت گشودى که فرشتگان را تاب نگریستن در جهلستان کفر زمین نبود.

معشوق لحظه ‏اى تو را یافت و برگزید که در جستجوى ظرفى به گنجایش بى نهایت، گل تمامى آدمیان را با محک علم لایتناهى خویش آزموده بود.

و تو که با خواندنت سرنوشت تاریخ را رقم مى‏ زدى و کشتى جاودانه هدایت را بر زلال فطرت انسانهاى همیشه، بادبان مى ‏کشید.

تو که با خواندنت شکوفه‏هاى امید را بر شاخه درخت وجود مى‏نشاندى، تو که با خواندنت عشق را جان دوباره مى‏بخشیدى.

تو که با خواندنت ایثار را توان ایستادن مى‏دادى.

تو که با خواندنت خورشید هدایت را از ظلمت « نه توى» جهالت بیرون مى‏کشیدى.

تو که با خواندنت غبار کهنه از چهره درد آلوده مستضعفین جهان مى ‏تکاندى و رمق در پاهایشان مى‏ ریختى و غرور در نگاهشان و خنده بر لبانشان، تو که با خواندنت مشیت بالغه‏ى خداوندى را پاسخى عارفانه مى ‏گفتى.

طبیعى بود که تأمل کنى و بلرزى آنچنانکه ضربان قلب تو را فرشتگان آسمان بشنوند.

طبیعى بود که عرق پیشانى تو را بالهاى تواضع جبرئیل بروبد.

طبیعى بود که فلق، سرخى آن لحظه چهره تو را به یادگار همیشه بگیرد چرا که تو تنها براى آن زمان و مکان نمى ‏خواندى.

تو خواندى ، آنچنان رسا که خون در رگ هاى منجمد محرومین تاریخ دواندى.

تو خواندى آنچنان شیوا که پشت خمیده مستضعفان با جوهر کلام تو استقامت یافت.

تو خواندى، آنچنان بلند که محکم ترین ستونهاى ظلم در دورترین نقطه تاریخ از کلام تو لرزید.

و تو آنچنان استوار خواندى که از وراى مظلومیت چهار ده قرن اکنون ما کلام تو را از حلقوم فرزندت شنیدیم .

و گوش به زبان و جان به آواى تو سپردیم.

آنچه ما را از خواب غفلت دیرینه برانگیخت، آنچه گره در مشت هاى ما انداخت و آنها را به هم گره کرد.

آنچه فریاد مظلومیت ما را به آسمان پاشید.

آنچه رمق شکستن پایه ‏هاى ظلم را در دستهاى ما انداخت.

همان کلام تو بود که از حنجره مبارک فرزندت طلوع کرد .

سید مهدی شجاعی

قرآن سوزی

علی‌رغم هشدار مبنی‌بر ضرورت پیشگیری از تعرض به حریم قران کریم، متاسفانه هشدارها موثر نیفتاد و شد آنچه نباید می‌شد. فاجعه‌ای بس عظیم که باید از خسران آن به خدا پناه برد رخ داد و در عصر طلایی تمدن و آگاهی، سیاه‌ترین جلوه‌ی جهالت، تباهی و بربریت با قرآن سوزی به تصویر کشیده شد.

اینکه چرا چنین شرم سیاهی در خاک آمریکا پدیدار می‌شود و نام آمریکا در کنار طوماری از فجایع یک صد سال اخیر با این تباهی نیز آمیخته می‌گردد، باید از آمریکائیان پرسید و قطعا آنان نیز بهتر از هر کس دیگری به پاسخ آن وقوف دارند.

می‌دانیم که جریاناتی در صدد انحراف افکار مسلمانان از مسائل اساسی آنان بوده‌اند. می‌دانیم که نفرت‌آفرینان در جستجوی پاشیدن دور جدیدی از بذر خشونت در میان ملل و ادیان هستند. می‌دانیم که اکثریت مسیحیان جهان و قاطبه ملت آمریکا با چنین اقدامی موافقتی نداشته و از آن برائت می‌جویند. می‌دانیم که در منازعات و رقابت‌های داخلی آمریکا چه‌بسا جریانات افراطی داخلی زمینه‌های این اقدام را علیه دولت مرکزی فراهم آورده باشند، اما هیچ‌کدام دلیل نمی‌شود که مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان تنها به دلیل چند محکومیت لفظی از آمریکا پاسخ لازم را نطلبند و مسئولیت بزرگ و بی‌چون‌و‌چرای این دولت را که خود را امپراتور جهان می‌داند در قبال چنین رخداد جگرسوز و دهشتناکی یادآور نشوند و پاسخ نطلبند.

قرآن‌سوزی در چند نقطه آن هم به شکل همزمان حاکی از برنامه‌ریزی و سازماندهی توسط مجموعه‌هایی با شناسنامه و تشکیلات معین دارد و با توجه به هشدارهای چند روز اخیر، کوتاهی دولت مرکزی آمریکا در پیشگیری از این اقدام به هیچ‌وجه مورد پذیرش نمی‌باشد و باور بی‌اطلاعی از آن را محال می‌سازد.

در دکترین سیاست خارجی آمریکا اگر در گوشه‌ای از جهان منافع این دولت مورد تهدید قرا گیرد، نهایت مساعی و تمامی شیوه‌ها برای تامین مصالح این حکومت به کار بسته می‌شود، حال چگونه است که اجازه داده می‌شود در چند نقطه ی آمریکا به حریم معنوی ادیان الهی و بیش از یک میلیارد مسلمان تعرضی تا این اندازه بی‌رحمانه و تکان‌دهنده صورت پذیرد و دولت مرکزی تحرکی مناسب برای پیشگیری به انجام نرساند؟ آنان به‌راستی چگونه از این شرم ابدی رهایی خواهند یافت و چگونه این خسارت عظیم معنوی را جبران خواهند کرد؟ آیا گمان می‌برند که ترور معنویت کمتر از ترور بشریت است؟

۱۱ سپتامبر جنایت علیه بشریت بود که متاسفانه با تهاجم آمریکا و همپیمانانش به افغانستان با جنایتی به مراتب بزرگتر پاسخ داده شد و اینک با قرآن‌سوزی مرحله‌ی جدیدی از جنایت علیه انسانیت، فرهنگ و معنویت و غم‌انگیزترین فاجعه معنوی معاصر رقم خورده است. آمریکا با پذیرش این اقدام در خاک خود نه تنها ستمی عظیم در حق مسلمانان روا داشت بلکه حتی به خود نیز ستم کرد. آنان نه تنها بزرگترین تباهی معنوی و تناقضات تمدنی را به نام خود ثبت کردند، بلکه جهانی را که یک صدا در محکومیت فاجعه‌ی تروریستی ۱۱ سپتامبر با آنان همدل شده بود، اینک بی‌استثنا بر خود شوراندند.

باکی نیست. خداوند فرموده است که هم ایشان حافظ قرآن خواهند بود و لذا ایمان داریم که از قبال این جریحه که بر مقدس‌ترین کتاب الهی وارد شد، غباری بر ساحت قرآن کریم نخواهد نشست و این کتاب آسمانی را نه تنها در چشم و دل مسلمانان که در نزد عالمیان عزیزتر خواهد ساخت. مسلمانان و دل آگاهان سایر ادیان نیز در هر گوشه از جهان به احترام قرآن خواهند ایستاد. آنان آگاهانه مراعات ادب و آداب اعتراض را خواهند داشت و مراقب خواهند بود که در دام آشوب و خشونت گرفتار نشوند.

چنان که گفته شد این تهدید و تعدی اخیر به‌رغم آمران و عاملان تهی مغزش، فرصتی برای نمایش میزان عمق و علاقه‌ی مسلمانان به کتاب رهایی‌بخش قرآن را پدید آورده و انشاء‌الله همگان با برترین شیوه و والاترین منطق، عالی‌ترین جلوه‌های دلبستگی به قرآن را به منصه‌ی ظهور خواهند رساند و پوچی و زوال منطق دشمنان قرآن را بر سینه‌ی تاریخ حک خواهند کرد.

عیدفطر


عيد فطر يكى از دوعيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن، احاديث و روايات بی شمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن وآشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگرامتناع ورزيده اند، اكنون پس ازگذشت ماه رمضان درنخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مى‏طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.

اميرالمؤمنين علىعليه السلام دريكى ازاعياد فطر خطبه‏اى خوانده‏اند و درآن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏اند.

" خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال: ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون وهو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم واذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، واذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمين والصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون."(1)

اى مردم! اين روز، روزى است كه نيكوكاران درآن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران درآن مايوس و نا اميد مى‏گردند واين شباهتى زياد به روزقيامتتان دارد، پس با خارج شدن ازمنازل و رهسپار جايگاه نمازعيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن درجايگاه نماز، به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را. و با بازگشت ‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت ‏برين. اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه ‏دار داده مى‏شود اين است كه فرشته‏اى درآخرين روز ماه رمضان به آنان ندا مى‏دهد و مى‏گويد:

«هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته ‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد.»

عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها برگزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا دراين روز نزد حضرت او گرد آيند و برخوان كرم او بنشينند وادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند واز خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيزآنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، برآورد و بيش ازآنچه چشم دارند به آنان ببخشند و ازمهربانى و بنده ‏نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏اند كه دراين روز، امرامساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روزافطاركنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيزگفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مى‏نامند و ازاين رو است كه پس ازاتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏كند يعنى اجازه خوردن پس ازامساك از خوردن به او داده مى‏شود.

عيد فطر داراى اعمال وعباداتى است كه در روايات معصومين عليهم السلام به آنها پرداخته شده و ادعيه خاصى نيزآمده است.

از سخنان معصومين عليهم السلام چنين مستفاد مى‏شود كه روزعيد فطر، روزگرفتن مزد است. و لذا دراين روز مستحب است كه انسان بسيار دعا كند و به ياد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلى نگذراند و خير دنيا و آخرت را بطلبد.

و در قنوت نماز عيد مى‏خوانيم:

«... اسئلك بحق هذا اليوم الذى جعلته للمسلمين عيدا و لمحمد صلى الله عليه وآله ذخرا و شرفا و كرامة و مزيدا ان تصلى على محمد وآل محمد وان تدخلنى فى كل خيرادخلت فيه محمدا وآل محمد وان تخرجنى من كل سوء اخرجت منه محمدا و آل محمد، صلواتك عليه وعليهم اللهم انى اسالك خيرما سئلك عبادك الصالحون واعوذ بك مما استعاذ منه عبادك المخلصون.‏»

بارالها! به حق اين روزى كه آن را براى مسلمانان عيد و براى محمد(ص) ذخيره و شرافت و كرامت و فضيلت قرار دادى از تو مى‏خواهم كه برمحمد وآل محمد درود بفرستى و مرا درهرخيرى وارد كنى كه محمد و آل محمد را درآن وارد كردى و ازهر سوء و بدى خارج سازى كه محمد وآل محمد را خارج ساختى، درود و صلوات تو براو وآنها، خداوندا، ازتو مى‏طلبم آنچه بندگان شايسته‏ات ازتو خواستند و به تو پناه مى‏برم از آنچه بندگان خالصت ‏به تو پناه بردند.

در صحيفه سجاديه نيزدعايى ازامام سجاد(ع) به مناسبت وداع ماه مبارك رمضان واستقبال عيد سعيد فطر وارد شده است:

«اللهم صل على محمد و آله و اجبر مصيبتنا بشهرنا و بارك لنا فى يوم عيدنا و فطرنا و اجعله من خير يوم مرّ علينا، اجلبه لعفو و امحاه لذنب واغفرلنا ما خفى من ذنوبنا وما علن ... اللهم انا نتوب اليك فى يوم فطرنا الذى جعلته للمؤمنين عيدا و سرورا و لاهل ملتك مجمعا و محتشدا، من كل ذنب اذنبناه او سوء اسلفناه او خاطر شرّ اضمرناه توبة من لا ينطوى على رجوع الى.»

پروردگارا! بر محمد وآل محمد درود فرست و مصيبت ما را دراين ماه جبران كن و روز فطر را بر ما عيدى مبارك و خجسته بگردان و آن را از بهترين روزهايى قرار ده كه برما گذشته است كه دراين روز بيشتر ما را مورد عفو قرار دهى و گناهانمان را بشوئى و خداوندا برما ببخشايى آنچه درپنهان وآشكارا گناه گردانيم ... خداوندا! دراين روزعيد فطرمان كه براى مؤمنان روزعيد و خوشحالى و براى مسلمانان روزاجتماع و گردهمائى قراردادى؛ ازهرگناهى كه مرتكب شده‏ايم وهر كار بدى كه كرده‏ايم وهر نيت ناشايسته‏اى كه در ضميرمان نقش بسته است ‏به سوى تو باز مى‏گرديم و توبه مى‏كنيم، توبه‏اى كه درآن بازگشت ‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى كه درآن هرگز روى آوردن به معصيت نباشد. بارالها! اين عيد را بر تمام مؤمنان مبارك گردان و دراين روز، ما را توفيق بازگشت ‏به سويت و توبه ازگناهان عطا فرما.» (3)

پى‏نوشت‏ها:

1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمة،ج 7،صص131 -132.

2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، ص 167.

3- ماهنامه پاسداراسلام، شماره 101، ارديبهشت ماه 1369 صص 10- 11، 50 .

 واستفاده ازکتاب رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهيان نور) صفحه 248 .

حقیقت شب قدر


شب قدر

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است.(1) «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است.(2) اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن(‏3) به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. (4)

بنابر دیدگاه حكمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازه‏اى خاص دارد و هیچ چیزى بى‏حساب و كتاب نیست. جهان حساب و كتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

استاد مطهرى در تعریف قدر مى‏فرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعیت مكانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یك كلام، «قدر» به معناى ویژگى‏هاى طبیعى و جسمانى چیزهاست كه شامل شكل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏هاى مكانى و زمانى آنها مى‏گردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمى‏گیرد.

این معنا از روایات استفاده مى‏شود؛ چنان كه در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشى‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏گیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7)

در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»

بنابراین، معناى تقدیر الهى این است كه در جهان مادى، آفریده‏ها از حیث هستى و آثار و ویژگى‏هایشان محدوده‏اى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى كه علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگى‏هاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالب‏هایى از داخل و خارج، اندازه‏گیرى و قالب‏گیرى مى‏شود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شكل، رنگ، موقعیت مكانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگى‏هاى مادى آن به شمار مى‏آید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستى‏شان است كه براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏گیرى شده‏اند. (8)

اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یكدیگر و این كه هر حادثه‏اى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است.

(9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حكمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شكل و خصوصیت زمانى و مكانى و سایر خصوصیات وجودى‏اش را از علل متقدمه خود كسب كرده است و یك پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10)

اما علل موجودات مادى تركیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است كه هر یك تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شكل مى‏دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، كنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مى‏شود و معلول خود را ضرورت و وجود مى‏دهد كه از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مى‏شود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد كه عوارض و ویژگى‏هاى وجودى‏اش را مى‏سازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مى‏شود.

شب قدر

با روشن شدن معناى قدر، امكان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مى‏شود. شب قدر شبى است كه همه مقدرات تقدیر مى‏گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏گیرى مى‏شود.

به عبارت روشن‏تر، شب قدر یكى از شب‏هاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یكى از شب‏هاى نوزدهم یا بیست و یكم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارك رمضان است.(11) در این شب - كه شب نزول قرآن به شمار مى‏آید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏اى كه در طول سال واقع مى‏شود، تقدیر مى‏گردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تكرار مى‏شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیكویى سرنوشت یك ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مى‏شود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مى‏گردد. امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بكذا و كذا و فى امر الناس بكذا و كذا؛ در شب قدر به‏ ولى امر (امام هر زمان) تفسیر كارها و حوادث نازل مى‏شود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مى‏شود.»(14)

پس شب قدر شبى است كه:

1. قرآن در آن نازل شده است.

2. حوادث سال آینده در آن تقدیر مى‏شود.

3. این حوادث بر امام زمان - روحى فداه - عرضه و آن حضرت مامور به كارهایى مى‏گردد.

بنابراین، مى‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏گیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مى‏باشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مباركه «بقره» مى‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان كه در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مباركه دخان مى‏فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد كه نزول [دفعى‏] قرآن در یك شب بوده است كه از آن به شب مبارك تعبیر شده است. همچنین در سوره مباركه قدر تصریح شده است كه قرآن در شب قدر نازل شده است.

«قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازه‏گیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازه‏گیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مى‏شود:

1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

2. قرآن در شبى مبارك از شب‏هاى ماه مبارك رمضان نازل شده است.

3. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

4. ویژگى خاص این شب بر حسب آیات سوره مباركه دخان دو امر است:

الف. نزول قرآن.

ب. هر امر حكیمى در آن شب مبارك جدا مى‏گردد.

شب قدر

اما سوره مباركه قدر كه به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مباركه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مى‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ).

ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراكَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ).

د. در این شب مبارك، ملائكه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مى‏شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند كه آنها بر قلب امام هر زمان نازل مى‏شوند.

ه. این نزول براى تحقق هر امرى است كه در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ كُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - كه مساوى با رحمت خاصه الهى ‏بر مومنان شب زنده‌دار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏گیرى است؛ زیرا در این سوره - كه تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تكرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیرى در آن شب خاص است.

مرحوم كلینى در كافى از امام باقر علیه السلام نقل مى‏كند كه آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است كه همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مى‏شود. شبى كه قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است كه خداى تعالى درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق كل امر حكیم؛ در آن شب هر، امرى با حكمت، متعین و ممتاز مى‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏اى كه باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مى‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى كه قرار است متولد شود یا اجلى كه قرار است فرارسد یا رزقى كه قرار است برسد و ... .»(15)

 

پى‏نوشت‌ها:

1- قاموس قرآن، سید على اكبر قرشى، ج ‏5، ص 246 و 247 .

2- همان، ص 248.

3- المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج‏12 ص 150 و 151.

4- همان، ج‏ 19، ص 101.

5- انسان و سرنوشت، شهید مطهرى، ص 52.

6- المحاسن البرقى، ج‏1، ص 244.

7- بحار الانوار، ج ‏5، ص 122.

8- المیزان، ج ‏19، ص 101 - 103

9- انسان و سرنوشت، ص 53

10- همان، ص 55 و 56

11- اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومى اصفهانى، ج‏1، ص 312 و 313 و 374 و 375 .

12- الكافى، كلینى، ج ‏4، ص 157 .

13- المراقبات، ملكى تبریزى، ص، 237 - 252

14- الكافى، ج‏1، ص 248

15- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 20، ص، 382/ بحث روایى ذیل سوره مباركه قدر.

 

منبع:

ماهنامه پرسمان، 1382، سید سعید لواسانى .

 

بهار قرآن

 

 

 

اگر هر چیزی بهاری دارد، بهار قرآن، «رمضان» است .

اهل ادب وآداب، با دهانی پاک و دلی روشن درآستانه قرآن قرار می گیرند و با خاطری خداجوی به «تلاوت» می پردازند .وقتی قرآن خوانده می شود، سراپا گوشند .

چون قرآن می خوانند ، شمرده و باتأمل و اندیشه می خوانند و خود رادر محضر خدا می بینند و

خویشتن را مخاطب کلام الهی می دانند .

قرآن رابا صدای خوب، با لحنی دلنشین، با آوایی حزین می‌خوانند .

وضو میگیرند، با طهارت و رو‌به قبله، با آمادگی قلبی و اقبال دل، با ادب و متانت قرآن می‌خوانند.

هرگزشیوه «تلاوت» و اسلوب و صوت قرائت، آنان را از معنی و پیام‌های آیات حق باز نمیدارد.

اگر در رمضان قرآن می خوانند، به «کیفیت»، بیش از «کمیت» توجّه دارند.

بیش از محاسبه صفحات و اجزای تلاوت شده، به مفاهیم و مضانین آن می‌اندایشند.

به فرموده امام صادق (ع): «هرکس قرآن بخواند، ولی دلش حالت خضوع پیدا نکند و قلبش رقت نیابد و دلش اندوهناک نشود ، شأن خداوند را کوچک نموده است .» اینان به‌خشوع قلبی در وقت ترنّم کلام الله و خشیت باطنی هنگام قرائت کلام وحی، بیشترین اهمیت را می دهند .

قرآن، گنجینه گرانبهای معارف الهی است.

مگر می شود کسی گنجینه‌ای را بگشاید ، ولی ننگرد که درون آن چیست وچند می‌ارزد و به چه کار می آید؟!

کسانی «حروف» قرآن را حفظ میکنند و «حدود» آن را ضایع می کنند؛ دریغ برآنان!

آیات را باید از زاویه به صحنه آورد و از لفظ به عینیت» .

باید «غبار نسیان» را با «عطر تلاوت» شست و زدود.

مرحبا بر خانه های روشن از فروغ وحی .

خانه را باید با نور قرآن روشن کرد وصدای روح‌بخش قرآن وآهنگ دل‌نواز آن را باید در فضا گسترد .

مودبان به ادب قرآنی، هنگام تلاوت در محضر قرآن «حضور» دارند و«ادب حضور» را مراعات می کنند:

‌با قلبی که خاشع است،

با بدنی که فارغ است،

با مکانی که خلوت و روحانی است .

و این هر سه، شرط بهره بردن ازقرائت قرآن است .

اگر کسی سنگ‌دل وقسی القلب بود ، اگر دلی آماده پیام الهی نبود، اگر همهمه‌ها و ازدحام، مانع حضور قلب و تمرکز فکر در وقت قرآن خواندن بود، تاثیر تلاوت کاهش می‌یابد .

«کلام الله» را نباید دست کم گرفت .

سخن آفریدگار ، منشور ایمان و مرامنامه اعتقادی و برنامه زندگی است . پیامی که از «لوح محفوظ» برقلب محمد مصطفی (ص) نازل گشته وماه رمضان و «شب قدر» را شرافت بخشیده است ، نباید بی قدر و حرمت شود ...

«به شاخه های» و روز اهل راز و نیاز ،

هماره می شکفد غنچه های «ذکر» و «دعا»

و در هوای لطیف خلوص وبیداری

به بوستان «شب قدر»

ز عمق جان ، گل شب بوی «توبه» می روید .

و…هر طرف ، شب و روز

گل تلاوت آیات، عطر افشانده است.»

شبهای رمضان،‌از‌شام اخر تا‌سحر، سراسر برکت است.اولیای الهی، دل را در چشمه زلال یاد خدا شستشو می‌دهند و جرعه‌جرعه فیض می‌نوشند.

قرآن، کتابی است همیشگی، همه‌جایی، همه‌جانبه و جامع، که عطر دل‌انگیز آیاتش، مشام جان را زنده می‌سازد.

قرآن بهار دل‌های خزان‌زده است.

و… دلی که به قرآن زنده شود، هرگز افسرده نمی‌شود.

پدیدآورنده: جواد محدثی

عکس هفته

عکس هفته

به مناسبت سالگرد فوت دكتر شریعتی:آیت‌الله خامنه‌ای:شريعتي «آنتی تز» جریان روشنفكری ضد اسلامی بود

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، دكتر شریعتی را نه تنها از ورای كتابها و نوارهای سخنرانی بلكه به عنوان یك دوست، یار و همراه می‌شناخته و بارها با یكدیگر در مشهد و تهران و در جریان مبارزات، گفتگو و تبادل نظر داشته‌اند، لذا به زیر و بم تفكرات شریعتی آشنا بوده‌اند.

متن زیر بخشی از مطالبی است که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی خود در سال 59 به مناسبت سالگرد فوت دكتر شریعتی در مسجد اعظم قم، بیان فرموده‌اند (روزنامه جمهوری اسلامی، 4/4/59، ص12):

 

 «شما برادران و خواهران عزیز و گردانندگان این مجلس عظیم و مهم كه یادبود سالگرد فقدان شریعتی عزیز در قلب حوزه‌های علمیه تشیع است كه مرا بخصوص برای گویندگی این مجلس خواستید، لابد بخاطر این بوده كه می‌دانستید سوابق دوستی و برادری و الفت و انس میان ما را و حقیقت هم همین است. در سال 50 و 51 آن وقتی كه احساسات ضد شریعتی و احساسات شریعتی‌گرایان در اوج تخاصم بود و اینجا و آنجا بحث‌ها و قلم‌زدنهای بی‌ثمر و احیاناً زیان‌بخش و گفتن و شنیدنهای بی‌فرجام پایان ناپذیر وقت عزیز جامعه و ما و انقلاب ما را می‌گرفت، جوان طلبه‌ای در مدرسه فیضیه قم و یا ظاهراً در صحن، آمد پیش من گفت من از قم با شوق و علاقه‌ وافری برای شركت در كلاس اسلام‌شناسی حسینیه ارشاد هر هفته به تهران می‌روم و این هفته هم رفته بودم و شریعتی را استاد خود می‌دانم. اما رفتم آنجا و در ضمن بیانات دكتر جمله‌ای گفته شد راجع به روحانیون، من احساس ناراحتی و شرم كردم و خجالت كشیدم، اهانت بود و گله كرد كه چرا این استاد عزیزی كه ما به او علاقه داریم گاهی در حرفها تعبیرات نیش‌داری به كار می‌برند. من عیناً این مطلب را به مرحوم دكتر گفتم. از خصوصیات دكتر شریعتی حقیقت پذیری بود، برخلاف آنچه كه گفته‌‌اند و نوشته‌اند، حرف را گوش می‌كرد و اگر درست می‌یافت، می‌پذیرفت، و اگر كسی به خط فكری این متفكر عزیز در میانه سالهای 46 و 47 تا 52 نگاه كند، بروشنی این تغییر جهت را در چند بخش می‌بیند. دائماً رو به بهتر شدن و تكامل یابی و رفع عیب حركت می‌كرد. از این گله و شكایت برادرانه ناراحت شد و گفت جبران خواهم كرد و جبران كرد و چند سخنرانی پرشور و تعبیرات واقعبینانه درباره حوزه‌های علمیه و روحانیت و بخصوص طلاب، گوشه‌ای از این جبران بود. در آن دیدار راجع به حوزه علمیه و طلاب تعبیرات یادم نیست، نقل نمی‌كنم، اما نشان می‌داد كه این ذهن بیدار و این چشم نافذ دقیقاً موضع روحانیت و بالخصوص موضع حوزه‌های علمیه و طلاب جوان را در بافت كلی جامعه ایران و انقلاب ایران احساس و لمس می‌كند. چیزی كه نه قبل از او، نه متأسفانه بعد از او مدعیان پرچم‌داری روشنفكری نیمه‌اسلامی آن را از بن دندان درك نكردند، او می‌فهمید و درك می‌كرد و راستی امروز جایش خالی است.

شریعتی آن كسی بود كه نقطهالتقاع روشنفكری اسلامی و جریانهای روشنفكری قبل قرار گرفت. لذا حق بزرگی به گردن اندیشه روشن بینانه و روشنفكرانه اسلامی دارد.
به قول آقایان «آنتی تز» جریان روشنفكری ضد اسلامی دقیقاً شریعتی بود. من پیش از خیلی از كسانی كه بعدها با پاره‌ای از اشتباهات دكتر آشنا شده بودند به خاطر انس و آشنایی و صمیمیت و رفاقت، نقطه‌های اشتباه را در اندیشه او مشاهده و لمس می‌كردم، گاهی هم با هم بحث می‌كردیم، اما می‌دیدم كه او چه می‌كند، لمس می‌كردم كه او چه هنر بزرگی دارد به كار می‌برد، نمای خارجی اسلام در دید طبقات تحصیل‌كرده و روشنفكر در آن روز یك نمای ضد روشن‌‌بینی بود. درست است كه در سال 42 و 43 و چند سال بعد از آن، به واسطه مقاومت عظیمی كه مردم به پشتگرمی و اتكاء حوزه علمیه كردند، نظرها نسبت به اسلام تا حدود زیادی واقع‌بینانه شد، اما این معنایش این نبود كه اسلام مبارز است، اسلام مقاوم است، اسلام ضدظلم است، معنایش این نبود كه اسلام ما را به پرواز بی‌نهایتی، به سوی اندیشه‌های ناگشوده فكری و مقدس و انسانی و شریف سوق می‌دهد، این كار شریعتی بود، شریعتی توانست نسل جوان را یكجا و دربست به طرف مذهب و ایمان مذهبی بكشاند. این كار را او به طبیعت خود می‌كرد، تصنعی در این كار نداشت، طبیعتاً اینطوری بود، او خودش یك چنین ایمانی داشت، او خودش یك چنین دید روشنی به اسلام داشت و به همین دلیل بود كه آنچه از او میتراوید این فكر و این منش را ترویج می‌كرد. بعد از بلوغ شریعتی در عرصه روشنفكری و بر منبر روشنفكری اسلامی بسیار بودند كسانی كه معلمان شریعتی بودند، اما كشف نشده بودند، ولی كشف شدند، شریعتی به خود من بارها می‌گفت كه من مرید مطهری هستم، مطهری را استاد خودش می‌دانست و ستایشی كه او از مطهری می‌كرد، ستایش یك آشنا به شخصیت عظیم و پیچیده و پرقوام مطهری بود، اما مطهری در سایه و یا در پرتو حسن‌ظن و اقبالی كه جوان روشن‌بین روشنفكر و نسل تحصیل كرده به اسلام پیدا كرده بود شناخته شد. قبلاً مطهری را همكارها و همدرسها و شاگردهایش فقط می‌شناختند، طلوع مطهری در آفاقی شد كه آن افاق را از لحاظ جو كلی، كوششهای شریعتی به وجود آورده بود و یا در آن سهم بسیار بزرگی داشت. البته ارج و ارزش فیلسوف متفكر پرمغزی مثل مطهری در جای خود روشن و واضح است. دشمن در آن وقت خوب فهمید كه به كجا تكیه كند. نقش اختلاف افكنی و در این نقش دشمن یك جانبه بازی نكرد بلكه دو جانبه بازی كرد. از دو طرف دو جناح و دو جبهه را به جان هم انداخت. كسانی را به بهانه اشتباهات شریعتی آنچنان برانگیخته كرد كه حاضر شدند بگویند این حتی دین ندارد، سنی بودن پیشكش چون چیز خیلی كمی بود، معتقد به الله و معتقد به نبوت هم نیست. متقابلاً عده‌ای را وادار می‌كردند كه بیایند به مردم و جوانها بگویند بفرمائید اسلام یعنی این، مسلمانها یعنی این، روحانیت یعنی این، تبلیغ اسلامی حوزه علمیه یعنی این كه این اندیشه‌ها و این آرمانها و این هدفها و این سوز و این گداز را بی‌دینی می‌داند، و این بازی گرفت و به طور فاجعه‌آمیزی هم گرفت و آن كسانی كه در این میانه می‌ایستادند و به دو طرف هشدار می‌دادند، به یك طرف می‌گفتند بابا برای اشتباهات كوچك، برای خطاها و لغزشهای قابل اغماض، اصالتها و ارزشهای بزرگ را فراموش نكنید و به قول خود شریعتی مجازات را به قدر گناه بدهید و نه بیشتر، او خودش هم می‌گفت من اشتباهاتی دارم، اما مجازاتی كه بعضی از آقایان برای من در نظر می‌گیرند صد برابر بزرگتر از اشتباه من است. اگر صد برابر بزرگتر نبوده ده برابر بزرگتر بود و به این طرف بگویند موضع عكس‌العملی انفعالی پیدا نكنید. آن كسی كه به نام حوزه علمیه کتاب مینویسد سر تا پا فحش، به دلیل فحاشی‌اش جزء حوزه علمیه نیست. حوزه علمیه جای عالمانه سخن گفتن است و نه عامیانه تهمت و افتراء و فحش‌آمیز. این عده‌ای كه این وسط را گرفته بودند اتفاقاً از دو طرف می‌خوردند. عده‌ای به اینها می‌گفتند روشنفكرزده و عده‌ای می‌گفتند مرتجع و این دلیل آن بود كه نقش سازمان امنیت خیلی خوب گرفته بود.
و در سوی دیگر انتقاد تبدیل شد به فحاشی و این اختلاف به دو حركت شدید متخاصم مبدل شد و بعد از آن همه كوشش و تلاش كه توانسته بود روحانیت و جوان را كنار هم قرار بدهد این دو بتدریج با هم قهر می‌كردند و از هم رو برمی‌گرداندند. خوشبختانه انقلاب اسلامی ایران اوجش، اشتغال بزرگش، همه این ناصافیها و قشرها و ناهنجاریها را ذوب كرد و از بین برد.»

عكس انتخابات

نظر شما راجع به عكس چيست؟

مسجد جلوه گاه هنر اسلامی

كه  گفت  در اسلام دين  را  با هنر سازگارى نيست ؟  بر عكس، اين هر دو يگديكر را در آغوش مى كشند و آن هم در

مسجد . خداى اسلام _ الّله تعالى _ نه فقط رحيم  و  حكيم است  بلكه  جميل هم  هست  و از همين رو  دوستدار

جمال.

يك نظر به  بعضى مساجد كهن نشان مى دهد كه  اين  بناهاى باشكوه والا  كه  به  پيشگاه خداوند  اهدا شده اند ،

درخور آن اند كه جلوه گاه هنر اسلامى تلقّی شوند. هنر مندان بى نام ناشناس اين مساجد كه  تمام هستى خويش

را وقف خدمت خداوند كرده اند ، از همان شوق مقدّسى گرم بوده اند كه استادان رنسانس *  را مشتعل مى داشته

است و از اين رو مثل آن ها با شورى تمام مى كوشيده اند تا بهترين تصوّرى را كه از زيبايى داشته اند،در طیّ اين آثار

مقدّس جلوه و تحقّق بخشند.

حقيقت آن است كه  معمار مسلمان در  روزگاران گذشته هر زيبايى را كه در اطراف خويش مى ديد - اگر آن را  درخور

عظمت و جلال خدا مى يافت -  سعى مى كرد  تا به هنگام  فرصت براى آن جايى  در مسجد باز كند . در عهد پيغمبر

مسجد جايى بود  كه مسلمانان  آن جا  جمع  مىشدند . پيغمبر  در همان جا  كارهاى امّت را  حلّ  و فصل مي كرد.

قديم ترين مساجد كه فاتحان عرب در بصره، كوفه و  فسطاط  به پا كردند ، نزديك  بود  به دارالاماره*؛  زيرا  كه  مسجد

تنها عبادتگاه قوم نبود؛ محّلى بود براى اجتماع عام . چنان كه نام آن - جامع - نيز به درستى از اين امر حكايت دارد. در

دوره هاى بعد، اهل حديث حلقه هاى خود را  در مسجد بر پا مى كردند و  صوفّيه هم براى اعتكاف*  در مسجد خلوت

مىگزيدند. در مساجد حوزه هايى بود براى مقابله و تلاوت كه در آن ها تجويد  و قرائت قرآن نيز تعليم مى شد . چنان

كه حلقه هاى اذكار* - ذكر نام خدا - هم در مساجد تشكيل مى يافت. در بعضى مساجد مجمو عه هاى حديث قرائت

و تعليم مى شد. اين  فوايد گوناگون سبب مى شد كه بناى مسجد ، هم راحت  باشد  و هم سودمند . بدين گونه در

اين ابنيه ى عالى كه به خداوند اهدا شده بود، هنر معمارى، مفهوم انتزاعى* را با هدف انتفاعى در هم آميخت. البّته

تنّوع و اختلاف نژاد اقوامى كه  سرزمين آن ها به وسيله ى اسلام فتح شد ، از اسباب تنّوع شيوه ى معمارى  در بين

مسلمين بود . شك نيست كه اوّلين معماران قديم اسلام براى آن كه تصوّرى را كه از زيباي داشته اند  تحقّق بخشند،

وسيله ى ديگرى نداشته اند جز آن كه شيوه ى هنر قوم  و كشور خود -  ايران ، بيزانس ، هند ، شام و مصر - را مورد

استفاده قرار دهند. امّا البتّه اين گونه عناصر و اجزا كه  از معمارى قديم تر اخذ مىشد ، رفته رفته با  هدف هاى دين

جديد تطبيق مى يافت و در تحّول معمارى اسلامى تأثير مى بخشيد.

در بناى بسيارى از مساجد  هنرهاى مختلف به هم در آميخه است: معمارى در توازن اجزا كوشيده است: نقّاشي به

نقوش و الوان كاشي ها توجّه كرده است؛ خوش نويسي، الواح و كتيبه ها را جلوه بخشيده است ؛ شعر، موعظه ها

و  مادّه  تاريخ ها را عرضه داشته و  موسيقي هم براي آن كه  از ديگر هنرها باز نماند ، در صداي موذّن  و بانگ قاري و

واعظ مجال جلوه گري يافته است ، حتّي صنعت هاي دستي هم براي تكميل و تزيين اين مجموعه ى الهى  به ميدان

آمده اند. فرش هاى عالى، پرده هاى گران بها،قنديل*هاى درخشان، منبّت* كارى ها و مليله*دوزى ها نيز در تكميل

زيباي و عظمت مسجد نقش خود را ادا كرده اند.

بدين گونه  مظاهر  گونه گون فرهنگ و هنر اسلامي ، در طیّ قرن هاي دراز ، چنان  در بناي  مسجد مجال  بروز يافته

است كه امروز يك مورخّ دقيق و روشن بين مي تواند تنها از مطالعه ي در مساجد، تصوير روشني از تمّدن وتاريخ اقوام

مسلمان عالم را پيش چشم خويش مجّسم كند.

در طول نسل ها و  قرون، در فاصله ي آفاق مختلف ، هنر اسلامي ملحبئی* پاك تر  و نمايشگاهي امن تر  از مسجد

نداشته است. البتّه احياي  هنر هاي قديم، براي ترميم و اصلاح آن  چه از  اين ابنيه ي خدايي  فرسوده  شده است،

امروز ضرورت تمام دارد. از آن جا كه در بناي اين اثار عظيم، شيوه هاي معماري و  هنري اقوام مختلف اسلامي به هم

آميخته است، براي ترميم و  تعمير هر آن چه امروز  از آن جمله  در حال ويراني است  نيز  بي شك  حاجت به  تجديد

همكاري هاي قديم است.

بدين گونه،اميد آن هست كه دوستي ها و  دلنوازي هاي امروز نويدي باشد براي دوستي ها و همكاري هاي آينده.

من آن روز وقتي به تماشاي مسجد جامع اصفهان رفتم و در زير اين گنبد قرار گر فتم، متوّجه شدم كه تمام وجودم در

تسخير گنبد و مسجد است ؛ چون  در  زير  اين گنبد  به  خوبي  مي توان به  شاهكار  فناناپذيرد  خلاقّه ي ايراني  ها

پی برد و به عظمت مسجد و  گنبد آن اعتقاد  پيدا كرد . من از  آن به  بعد، بارها  به مسجد جامع  اصفهان  رفتم  و  با

تماشاي گنبد اين مسجد ، زبان به تحسين گشودم  و  عشق و علاقه ي خود را به اصفهان روز افزون ديدم . به همين

جهت مي خواهم بعد از اين كه ديده برهم نهادم،جسدم را در اين خاك مقدّس دفن كنند. 

پروفسور آرتو آپهام (پوپ) ، باستان شناس