.......... به محض آینکه پیامبر در مدینه آرام گرفت درصدد انجام مراسم دین خویش برآمد و مسجدی ساخت و این همان مسجدیست که پیامبر را پس از وفات در آن دفن کردند. .....


در آغاز کار مسلمانان بی آنکه کسی آنها را خبر کند برای نماز در مسجد حاضر می شدند. یک روز در این باب گفتگو می کردند یکی از آنها گفت برای اعلام وقت نماز ناقوسی مانند مسیحیان درست کنیم. یکی دیگر گفت بوقی مانند بوق یهودیان باید تهیه کرد. عمر گفت بهتر است یکی را انتخاب کنیم که وقت نماز بمردم بانگ زندو آنها را خبردار نماید. پیامبر به بلال گفت برخیز و مردم را بنماز ندا کن. از آن پس همینکه وقت نماز می رسید بلال    بانک میزد: هنگام نماز جماعت است. «عبدالله بن زیدبن ثعلبه انصاری» (1) یکی از مسلمانان شبی در میان خواب و بیداری یکی را دید که اذان را بدو تعلیم  داد. وقتی خواب را برای پیامبر نقل کرد گفت این رویای صادق است اذان را به بلال تعلیم بده زیرا صدای او دلچسب تر است. وقتی بلال اذان گفت عمر با شتاب آمد و گفت من نیز همین خواب را دیدم و در حال رویا کسی اذان را به من تلقین کرد...... (2)


و در پایان:


مسجد» و «اذان» اين شعار زيباى اسلام , همزاد با هم بوده اند.مقايسه ميان اين شعار با آنچه در اديان ديگر بوده است نيز قابل توجه و تأمل است . نواختن ناقوس در كليسا, شيپور يهوديان و يا استفاده از بوق ،طبل و مانند آن ها براى اطلاع رسانى كه فقط بانگ و صدايند و خالى از هرگونه محتوايى مى باشند, كجا و بانگ روحبخش اذان كجا! يك جا فقط صدا و يك جا صداى همراه با بالاترين محتوا. «اذان» شعارى كه همه روز از مأذنه‌هاى مساجد طنين افكن مى شود با اعلام و اعتراف به بزرگى خداوند آغاز و با شهادت به يگانگى او پايان مى پذيرد. آن زمان كه اين آواى تكبير در فضاى زندگى پخش مى گردد،بانگ آزادى و آزادگى , همهء خدايانِ دروغين را به مبارزه دعوت مى كند و بر هر مسلمانى راه مى نماياند و بى جهت نيست كه اين شعار, اولين درس توحيدى است كه گوش نوزاد مسلمان با آن آشنا مى گردد. 





(1)    ابوایوب خالد بن زید بن کلیب بن ثعلبة بن عوف بن غنم بن مالک بن النجار بن ثعلبة بن عمرو انصاری خزرجی (۵۷۶ میلادی در مدینه - ۶۷۴ میلادی در کنستانتینوپل) معروف به ابوایوب انصاری از اصحاب محمد بن عبدالله و از انصار بود. محمد وقتی از مکه به مدینه هجرت کرد، شب را در خانه او اقامت گزید. با فتح مصر، ابوایّوب به مصر رفت. او از مهمترین راویان حدیث نزد اهل سنت است.

(2)    نقل از کتاب «تاریخ سیاسی اسلام» ص 102 نوشتة دکتر «حسن ابراهیم حسن» ترجمه «ابوالقاسم پاینده»