در نماز جماعت،آنکه جلو می‏ایستد و مردم به او اقتدا می‏کنند،«امام‏»نام دارد.بعضی نیز به او«پیشوا»می‏گویند.در نظام اجتماعی‏سیاسی اسلام،آنکه پیشوایی جمعی را به عهده دارد،باید از یک سری‏فضیلت‏ها و برتری‏ها برخوردار باشد،تا فضایل او،الهام‏بخش دیگران نیزباشد.در نماز جماعت نیز،پیشنماز،باید در علم و عمل و تقوا و عدالت،برتر از دیگران باشد.

در حدیث می‏خوانیم:«فقدموا افضلکم‏» (22) و«فقدموا خیارکم‏»، (23) یعنی با فضیلت‏ترین و بهترین خودتان را جلو بیندازید و به او اقتدا کنید.

احادیث،در این باره،بسیار است.به چند نمونه اشاره می‏کنیم:

امام جماعت،باید کسی باشد که مردم به ایمان و تعهد او اطمینان‏داشته باشند. (24) امام صادق(ع)فرمود:امام جماعت، رهبری است که شما را به سوی‏خدا می‏برد،پس بنگرید که به چه کس اقتدا می‏کنید. (25) ابوذر فرمود:امام شما،در قیامت، شفیع شماست.پس شفیع خودتان‏را از افراد سفیه و فاسق قرار ندهید. (26) اقتدا کردن به افراد ناشناخته و آنان که در دین یا امامت،غلومی‏کنند،نهی شده است. (27) افرادی که در جامعه،بخاطر گناه علنی، شلاق خورده‏اند،یا از طریق نامشروع،بدنیا آمده‏اند،حق امام جماعت‏شدن ندارند. (28) امام جماعت،باید مورد قبول مردم باشد،و گرنه آن نماز،مورد قبول‏درگاه خداوند نیست. (29) امام صادق(ع)در تفسیر این آیه شریفه (خذوا زینتکم عند کل‏مسجد) (30) هنگام رفتن به مسجد، ینت‏خود را همراه داشته باشید)

فرمود:زینت مسجد،پیشوای شایسته و امام جماعت مسجد است. (31) البته پوشیدن لباس پاک و داشتن وقار و عطر زدن و. ..نیز درروایاتی به عنوان‏«زینت مسجد»آمده است.

امام باقر(ع)فرمود:امام جماعت‏باید از افراد اندیشمند و صاحب‏فکر باشد. (32) رسول خدا(ص)فرمود:کسی که پشت‏سر امام عالم نماز بخواند،گویا پشت‏سر من و حضرت ابراهیم،نماز خوانده است. (33) امام جماعت،باید مراعات ضعیف‏ترین افراد را بکند و نماز را طول‏ندهد. (34) از مجموع این احادیث،موقعیت‏حساس امامت جماعت‏شناخته‏می‏شود.

انتخاب امام جماعت

از آنجا که در امام جماعت،برتری و فضیلت‏بر دیگران شرط است،اگر در موقعیتی،چند نفر شایستگی آنرا داشتند که به آنان اقتدا شود،باز هم اوصاف و شرایطی به عنوان اولویت در روایات مطرح است که‏آموزنده است و گرایش به ارزشها و انتخاب بهتر را می‏آموزد.از جمله:

1- کسی که قرائت نمازش بهتر باشد(اقرئهم)

2- کسی که در هجرت،پیشقدم باشد(اقدمهم هجرة)

3- کسی که دین‏شناس‏تر و در مراتب علمی برتر باشد (اعلمهم‏بالسنة و افقههم فی الدین)

4- کسی که سن بیشتری داشته باشد(فاکبرهم سنا)

5- کسی که انس او با قرآن بیشتر باشد.

6- کسی که زیباتر و خوشروتر باشد. (35)

7- صاحب منزل،از مهمان در امام جماعت‏شدن مقدم است.

8- امام جماعت دائمی،بر افراد تازه وارد به مسجد،مقدم است.

در میان امتیازات،به مسئله‏«عالم بودن‏»بیش از هر چیزی تکیه شده‏است.این دانایی و اعلمیت،در همه مواردی که نوعی رهبری و پیشوایی‏در کار است،شرط و امتیاز است.

در حدیث است:

«من صلی بقوم و فیهم من هو اعلم منه لم یزل امرهم الی السفال الی‏یوم القیامة‏» (36) کسی که امامت نماز و پیشوایی گروهی را به عهده بگیرد،در حالیکه میان آنان،داناتر از او هم باشد،وضع آن جامعه تا قیامت،همواره رو به‏سقوط و پستی است.

البته همچنانکه در حدیثی گذشت،امام جماعت‏باید مورد پذیرش وقبول مردم باشد.این مقبولیت،از راه علم و پاکی و عدالت و تواضع واخلاق نیکو بدست می‏آید.

نباید غفلت داشت که گاهی دشمنان و اهل نفاق،برای ضربه زدن‏به اسلام و روحانیت،امام جماعتی را با شایعه و تهمت و دروغ،بدنام‏می‏کنند تا او را به انزوا بکشند.هشیاری مردم،خنثی کننده این نقشه‏شیطانی است.پشت‏سر کسی نباید به جماعت ایستاد که با فسق و گناه وبدرفتاری،مقبولیت‏خود را از دست داده است،نه آنکه دستهای مرموزدشمن،او را از نظرها انداخته باشد!...

عدالت در امام جماعت

از شرایط امام جماعت،عادل بودن است.

عدالت را در کتب فقهی تعریف کرده‏اند.فقهای گرانقدر،از جمله‏حضرت امام خمینی(قدس سره)می‏فرمایند:

عدالت،یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهان‏کبیره،و تکرار و اصرار نسبت‏به گناهان صغیره باز دارد. (37) پاکی،تقوا،دوری از گناه،از نشانه‏های عدالت است.بنا به‏اهمیت این صفت،در نظام اسلامی یکی از امتیازات به حساب آمده ودر فقه اسلامی و قانونی اساسی،داشتن آن برای مسئولان بلند پایه ومشاغل حساس،شرط است و کارهای مهم کشور و امور مردم،باید بدست افراد عادل انجام گیرد.

به برخی از این موارد که عدالت‏شرط است،توجه کنید:

در مسائل عبادی،امام جماعت‏باید عادل باشد.

در مسائل سیاسی عبادی،مثل نماز جمعه،خطیب و امام جمعه بایدعادل باشد.

در مسائل سیاسی و حقوقی،(همچون نمایندگی مجلس و تصویب‏قوانین)نظر فقهای عادلی بنام‏«شورای نگهبان‏»معتبر است.

در مسائل حقوقی،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،باید با گواهی‏افراد عادل باشد.

در مسائل تربیتی،اجرای حدود اسلامی و تادیب ظالم و خلافکار،وقتی است که افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.

در مسائل اقتصادی،بیت المال باید دست افراد عادل باشد.

در مسائل اجتماعی و فرهنگی،پخش و نشر خبرها،باید دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمی‏توان کرد، مگر پس ازتحقیق و تفحص.

در مسائل نظامی،فرمانده کل قوا،با رهبری است،که عدالت‏شرط‏آنست.

پس عدالت،از ارکان مهم در نظام حکومتی اسلام و واگذاری‏مسئولیت‏های اجتماعی و تنظیم امور زندگی است.

راه شناخت عدالت

گرچه برخورداری از عدالت،و داشتن ملکه ترک گناه،از اموردرونی افراد است،ولی با علائم و نشانه‏هایی که در زندگی و عمل افرادبروز می‏کند،می‏توان به بود و نبود آن در افراد،پی برد.در روایات، برخی از این علائم به چشم می‏خورد و بعضی ملاک‏ها بیان شده که باوجود آنها،می‏توان کسی را عادل شمرد.

از امام صادق(ع)پرسیدند:عادل کیست؟

فرمود:

«اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و کفه عن‏المظالم‏» (38) کسی که چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه، ودستش را از ظلم حفظ کند:

پیامبر خدا(ص)نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرفی‏می‏کند:

«من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهم‏فلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته و ظهرت عدالته...» (39) کسی که با مردم،در معاملات،ستم نکند و در سخن،دروغ نگوید و در وعده‏هایش تخلف نکند،او از کسانی‏است که مروتش کامل و عدالتش آشکار است.

از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟

فرمود:همین که کسی اهل حیا و عفت‏باشد و در خوراک و گفتار وشهوت،خود را به گناه نیالاید،و از گناهان بزرگی مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(که مورد تهدید قرآن است)بپرهیزد،و جز در مواردی‏که عذر دارد،از شرکت در جماعت مسلمین دوری نکند،چنین انسانی‏عادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است... (40) در روایات دیگری می‏خوانیم:

به آنکس که نمازهای پنجگانه را به جماعت‏بخواند،خوشبین باشیدو گواهی او را بپذیرید. (41) شاید آنچه را که فقهاء،به عنوان‏«حسن ظاهری‏»در عدالت‏بیان‏می‏کنند،همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین ونبودنش در مراکز فساد و گناه،مایه اعتماد مردم شود و او را از این‏طریق،انسان عادل و درست کاری بشناسند.

امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان می‏فرماید:

همین که اهل حجاب و از خانواده‏های محترم بود و از شوهر خویش‏اطاعت می‏کرد و از کارهای ناپسند و جلوه‏گری‏های ناروا پرهیز داشت،عادل است. (42) در بعضی روایات،«فاسق‏»را کسانی می‏داند که به خاطر گناهان‏زشت علنی،در جامعه شلاق خورده،یا میان مردم مشهور به خلاف وبدکاری یا مورد سوءظن باشند. (43) البته معنای عدالت در یکنفر،آن نیست که در طول عمر،مرتکب‏گناهی نشده باشد،چرا که این ویژگی،تنها در انبیاء و اولیاء معصوم‏است،ولی همین که ما،در ظاهر،از او گناه بزرگی ندیده باشیم،کافی‏است.

این نیز ناگفته نماند که:اگر کسی خود را عادل نمی‏داند،و حتی به مردم بگوید که من عادل نیستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،می‏تواند امام جماعت‏شود و مردم نیز می‏توانند به او اقتدا کنند و اگرمردم،مایل به اقتدا باشند،نباید سرپیچی کند. (44) و حتی اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود که امام جماعت،عادل نبوده،نمازهایی را که‏پشت‏سر او خوانده‏اند صحیح است و اعاده لازم نیست. (45)